This blog is about books, eBooks , my memories .

Saturday, March 15, 2014

چگونه شیوه ی درک مخاطبمان را شناسایی کنیم ؟



 ​تا با چشمای خودم نبینم باور نمی کنم . آیا دیدن باور کردن است

ما برای درک واقعیات زندگی و پردازش اطلاعات از سه شیوه ی ادراکی استفاده می کنیم ، این سه شیوه عبارتند از : دیداری ، شنیداری و احساسی . بیشتر مردم در فرهنگ ما به شدت دیداری هستند ، اصطلاحات : " می بینی ؟ ( درک می کنی ؟) " ، " به چشم خودم دیدم ." ، " تا با چشمام نبینم باور نمی کنم."  بیانگر اهمیت شیوه ی دیداری نزد مردم است . اما عده ای از مردم شنیداری و گروهی نیز احساسی هستند


شناسایی شیوه های ادراکی مخاطب

دو روش برای شناسایی ادراکی مخاطب وجود دارد

  روش اول : گوش دادن به مخاطب و دقیق شدن در واژه ها ، اصطلاحات و تصاویری است که او استفاده می کند ، این دقیقاً همان کاری است که میلتون اریکسون ، ویرجینیا ساتیر و دیگر روانکاوان تأثیرگذار انجام می دهند

مراجع : " خانم ویرجینیا ، می دانید ، اوضاع خیلی ناجوره ، می دانید ، خیلی ســـنگینه ، من اوضاع خوبی ندارم ، فکر می کنم شاید مرتکب اشتباهی شده ام ، ولی نمی فهم چه اشتباهی ."
 
ویرجینیا : " من می فهم که تو بر روی دوشت احساس سنـــگینی می کنی و این چیزی نیست که به عنوان یک انسان خواستار آن باشی ، تو انتظارات دیگری در این زمینه داری. "

در این گفتگو مراجع از کلمات حسی و لمسی استفاده می کند ، ویرجینیا نیز از همین شیوه برای درک کردن و تأثیر گذاشتن بر روی او استفاده می کند ، اگر ویرجینیا می گفت : " درکت می کنم ." مسلماً نمی توانست ارتباط مؤثری با مخاطب خود برقرار کند
 
دیدن = باور کردن ، شنیدن = باور کردن ،
احساس کردن = باور کردن


افراد دیداری معمولاً از واژه هایی که حالت دیداری و تصویری دارد ، استفاده می کنند مثل


منظورت رو می فهم . نظرت خیلی جالبه . به نظر می رسه که .... آن چه من می خواهم تصویری از ... تا بتوانم جزئیات رو بررسی کنم . نظر من این است که


افراد شنیداری از واژه های شنیداری استفاده می کنند

یک بار دیگر بگو تا بدانم چه منظوری داری ؟ مطمئن نیستم که منظور شما را درست شنیده باشم . صدای خوبی دارد . نظرت مثل زنگ واضح و روشن است


افراد احساسی از واژه هایی که حسی و لمسی است ، استفاده می کنند

منظور شما را احساس می کنم . کاملاً مفهوم مورد نظرت را درک نمی کنم. او از آن اشخاصی است که یک نقطه نظر را می گیرد و فوراً رویش کار می کند


روش دوم : سؤال کردن . از مخاطبتان بپرسید که چگونه دوست دارد اطلاعات را در اختیارش قرار دهید ؟ ممکن است بگوید : هر طور که دلت خواست ؛ من تصاویر و نمودار ها را ترجیح می دهم ؛ برایم بنویس ؛ طوری بگو که حس خوبی در من ایجاد کند



برایم بنویس : از شیوه ی مورد علاقه ی مخاطب استفاده کنید

آفای رئیس همیشه در جلسات، پیشنهادات کارمندان را با اشتیاق می پذیرفت ، اما نوبت به عمل که می رسید ، هیچ کاری انجام نمی داد، مگر این که طرح به صورت کتبی روی میز کارش قرار می گرفت . آقای رئیس به شدت به شیوه ی نوشتاری گرایش داشت . کارمندانی که این موضوع را می دانستند ، طرح هایشان را برای او می نوشتند ، و او به آنها ترتیب اثر می داد ، آنهایی که نمی دانستند سردرگم بودند

سرانجام مشاور شرکت جلسه ای با کارمندان و رئیس شرکت ترتیب داد، او از کارمندان درخواست کرد که طرح ها و پیشنهاداتشان را به صورت کتبی به دفتر رئیس تحویل دهند ، اگر چه بعضی از کارمندان دلخور شدند ، اما با این شیوه کارها زودتر انجام  و نتایج مورد نظر حاصل می شد، بنابراین همه این پیشنهاد را پذیرفتند ، رئیس هم از این که کارمندانش مطابق میل او رفتار می کردند بسیار خوش حال شد





اگر شما دیداری هستید به این معنا نیست که همیشه اطلاعات را به صورت تصویری دریافت می کنید، ما می توانیم درهر لحظه ی زندگی به شیوه ی متفاوتی اطلاعات را دریافت کنیم ، اما مسلماً گرایش ما به یکی از روش های یاد شده بیشتر است ، با شناسایی شیوه ی مورد علاقه ی مخاطب و استفاده از آن شیوه او را به پذیرش پیشنهادات و نظراتتان ترغیب کنید


کتاب : معجزه ی ارتباط و ان . ال. پی : جری ریچاردسون 
                                              M.T​



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com