This blog is about books, eBooks , my memories .

Thursday, November 27, 2014

پرونده هسته ای بی پایان و یک هفته ی خنک


​​

" دلم گرفته و می خواهم آسمان باشم
و یا هر آنچه ببـــــارد بگو همان باشـــم

پارمیس جان سلام


خبر اول: هنوز داره بارون می باره ، این دست اول ترین خبر امروز و این روزهاست.

چک چک بارون ، شرشر ناودون

چند روزیست که با خودم فکر می کنم به راستی خاطرات ارزشمند ترین دارایی ما هستند ، بی خود نیست که پیشینیان ما این قدر به تاریخ نگاری و ثبت وقایع علاقه مند بودند. خاطرات می توانند ما را گم یا ما را پیدا کنند. من خودم را گاهی در لابه لای خاطراتم پیدا می کنم و زمانی در آنها گم می شوم.

چند هفته ی قبل که مطابق معمول دنبال چند تصویر جالب برای پست هایم می گشتم ، دختری با چکمه های قرمز توجهم را جلب کرد و مرا به گذشته های دور برد ، یکدفعه دیدم که در کوچه های بارانی کودکیم شاد و خوش حال با چکمه های قرمز می دوم و پدرم را دیدم که چه نگرانم بود.

چشمانم پر از اشک شدم ، یادم آمد که مادر و پدرم چقدر برایم زحمت کشیده اند، چقدر مهربان بودند و مرا دوست داشتند.

برای همین می گویم ، خاطرات براستی ارزشمندند، چون تداعی گر لحظاتی هستند که از یاد برده ایم

هر چند که خاطرات تلخ گذشته این حس زیبا را به ما نمی دهند، تکرار یک خاطره ناخوشایند دردت را مکرر می کند، برای همین است که مغزمان عادت دارد که خاطرات دوست نداشتنی را به فراموشی بسپارد

با این وجود من مصصم هستم که تأثیر خاطرات تلخ و شیرین را روی خودم امتحان کنم، خاطرات شیرین را برای یادآوری خوبی ها و خاطرات تلخ را برای عبرت آموزی .

بعداً درباره بعضی درس های جالبی که از خاطرات ناخوشایند گذشته آموخته ام ، برایت می نگارم.




چه سرنوشت بـــــدی دارم عادتم دادند
چهار فصل پیـــــــــاپی فقط خزان باشم


خبر دوم : امروز روز شکرگزاری است .


این هفته ، هفته ی من نبود، از اول تا آخر هفته پر بود از خبرهای نچسب و مأیوس کننده ، خوب است که حداقل آخرش با Thanksgiving تمام شد.

خدایا ترا سپاسگزارم برای تمام نعمتهایی که به من ارزانی داشتی: به ویژه این وبلاگ ، و خوانندگانش :)


سرم به شـــــانه ی دیوار آرزو بند است
ولی چه فـــــایده وقتی که نردبان باشم


خبر سوم : دیروز تولد خواهرم بود

خب ، این هم بهترین خبر هفته برای من بود ، تولدش مبارک :)




به این نتیجه رسیدم که قسمتم این است
همیشه جای خودم فکر دیــــــگران باشم


خبر چهارم : قاشق هوشمند


همین یک ساعت پیش داشتم مقاله ای درباره ی قاشق هوشمند گوگل می خواندم ، بعد از خانه هوشمند، گوشی هوشمند، عینک هوشمند ، ساعت هوشمند ، حالا قاشق هوشمند. ابزار جالبی است ، البته من هنوز به این قاشق ها نیازی ندارم ، اما به نظرم ایده ی خوبی برای بچه های کوچک ، سالمندان ، فضانوردان و یا تنبلها ست ، مواقعی که با تبلتت کار می کنی و دوست داری یک نفر در دهنت غذا بریزد. بامزه ست

البته اگر نیک بیندیشیم درمی یابیم که این اختراع کاربردهای بیشماری در صنایع غذایی و غیر قضایی دارد

دلی شکسته و چشـــمان خیس و تنهایی
چگونه داشــــــــته باشم و شادمان باشم ؟


خبر پنجم : یک سری شایعاتی درباره ی عینک گوگل شنیدم


هر چند که ناراحت شدن از شنیدن خبرهای غم انگیز کاملاً طبیعی است و من الان تا حدودی پریشانم، اما از قدیم گفتند : حرف بسیار است ،شنونده باید عاقل باشه .

که شنونده عاقل هست :)


کجاست دست تو؟ در دست کیست ؟ بی خبرم
نشد که یک شب از این غصـــــه در امــان باشم

خبر ششم : مذاکرات هسته ای تمدید شد


خبرهای نومیدکننده را در پایان خبرها می آوریم . پرونده ی مذاکرات هسته ای ایران مختومه اعلام نشــــــــــــــــــــــــــــــد.


بازم بد نیست ؟؟؟؟ :) از حکم اعدام که بهتره ، نه؟ :) :) الان می دونم دوست دارید سرتون را به دیوار بکوبید ، درک می کنم ، احساس نمی کنید که این پرونده هیچ وقت بسته نمی شه؟ اِ منم همین حس رو دارم ، چه تفاهمی :)

ولی بهتره زیاد واکنش منفی از خودمون نشون ندیم ، یک عده فرصت طلب همیشه منتظر هستند :) بخندید ، اعدام نشدیم :)


چه عیب دارد اگر دلخوشم به مُشتی شعر
نخواستم همه ی عمر فکر نــــــان باشــــم


خبر هفتم : قرمزها پیروز شدند

حرف خاصی نیست ،مبارکشون باشه  بهتر است یک شعر زیبا را زیر لب زمزمه کنیم .



شبی کنار خودم در ســــــکوت می میرم
شبی که خسته ی یک عمر امتحان باشم .»

به پایان اخبار این هفته رسیدیم ، با تشکر از همراهی شما عزیزان

این هفته یکی دیگر از کتابهای دارن شان را تا نیمه خواندم ، یک داستان نصفه نیمه هم نوشتم که به زودی تکمیل می شود، هفته ی بدی نبود ، ولی به نظرم زیادی لوس و بی نمک بود ، درست مثل اخبار امروز . تا هفته ی بعد

که خبرهای هیجان انگیزتر داشته باشیم یا خبرهای سبزتر .

راستی همین الان چند تا جاده های کشور به خاطر بارش برف و باران مسدود شده است.

تعطیلات بارانی-چتری خوشی داشته باشید
M.T


سوژه داغ روزهای بارانیمی شه بیام زیر چترتون ، بله بله البته




شاعر مهرداد بابایی



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com