This blog is about books, eBooks , my memories .

Sunday, June 21, 2015

یگانه راه صلح در زمین


​صبح بخیر دوستان

« یگانه راه برقراری صلح در زمین، این است که بیاموزیم زندگی خود را سرشار از آرامش سازیم.                                                                بودا »


_______________________________________


A week later

I should have finished this letter long ago, but I didn't . You don't mind, do you, Daddy, if I'm not very regular? I really do love to write to you; it gives me such a respectable feeling of having some family. Would you like me to tell you something? You are not the only man to whom I write letters. There are two others! I have been receiving beautiful long letters this winter from Master Jervie ( with typewritten envelopes so Julia won't recognize the writing) . Did you ever hear anything so shocking? And every week or so a very scrawly epistle, usually on yellow tablet paper, arrives from Princeton. All of which I answer with business-like promptness. So you see--I am not so different from other girls--I get letters, too.

Did I tell you that I have been elected a member of the Senior Dramatic Club? Very recherche organization. Only seventy-five members out of one thousand. Do you think as a consistent Socialist that I ought to belong?

What do you suppose is at present engaging my attention in sociology? I am writing (figurez vous!) a paper on the Care of Dependent Children. The Professor shuffled up his subjects and dealt them out promiscuously, and that fell to me. C'est drole ca n'est pas?

There goes the gong for dinner. I'll post this as I pass the box.

Affectionately, J.
اسم
epistle نامه، رساله

صفت
scrawly خرچنگ قورباغه ای
consistent استوار، ثابت قدم
Dependent  محتاج، وابسته

یک هفته بعد

باید زودتر از حالا این نامه را به پایان می رساندم. اما نشد. بابا، اگر زیاد خوش خط و مرتب نمی نویسم شما که ناراحت نمی شوید؟

خیلی دوست دارم که به شما نامه بنویسم. چون احساس می کنم که دارم به خانواده ام نامه می نویسم و من از این احساس خیلی خوشم می آید. باعث اتکا به نفس می شود ، باعث احترام می شود


دوست دارید چیزی را برایتان بگویم؟ شما تنها مردی نیستید که من برایش نامه می نویسم، به دو مرد دیگر هم نامه می نویسم. امسال من از آقای جروی نامه های طولانی دریافت کردم. ( روی پاکت را ماشین می کند تا جولیا متوجه نامه نگاری او نشود) شما حتی حدس هم نمی زنید

گاهی هم یک نامه بد خط مثل این که خرچنگ قورباغه روی کاغذ راه رفته باشد از پرینستون دریافت می کنم.

من به همه نامه ها خیلی رسمی جواب می دهم. ملاحظه می فرمایید که دیگر هیچ تفاوتی میان من و بقیه ی دخترها نیست. من هم مثل دیگران با مردها مکاتبه دارم.

نمی دانم برایتان نوشتم یا نه که من جزء انجمن دراماتیک سال آخری ها انتخاب شده ام. تشکیلات درست و حساب شده ای است، از میان هزار دانشجو فقط هفتاد و پنج نفر را به عضویت پذیرفته اند

به نظر شما چون من یک سوسیالیست دو آتشه هستم باید عضو این انجمن باشم یا نه؟ هیچ می توانید حدس بزنید که در حال حاضر کدام بحث جامعه شناسی فکر مرا به خودش مشغول کرده است؟

 توجه بفرمایید: من دارم مقاله ای در مورد توجه به زندگی اطفالی که تحت تکفل دیگران هستند می نویسم


استاد جامعه شناسی همه دانشجویان را مورد مطالعه قرار داد و من مورد توجه او قرار گرفتم ( به راستی که خنده دار است ، مگر نه؟

زنگ شـــام را زدند. هنگامی که به ناهار خوری می روم در بین راه این نامه را پست می کنم


با تقدیم احترام
ج

_______________________________________



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com