This blog is about books, eBooks , my memories .

Saturday, October 31, 2015

با کمال احتیاج از خلق استـغنا خوش است


در مقاله ی قبل گفتیم که « رها کردن » بزرگ ترین موهبت و طبیعی ترین پدیده ی هستی است و پروازی عقاب وار تا قله ی کامیابی ،بی غبارروبی معبد مقدس قلب از زنگارهای روحی امری ناممکن است؛ با پذیرش این حقیقت، نخستین پرسشی که به ذهن می آید این است که دقیقاً باید از چه گسست؟ پاسخ پرسش را در این مقاله و مقالات بعد بخوانید.

فصل شکوفایی در راه است،قیچی باغبانی را بردارید و آماده ی هرس شاخه های خشکیده شوید.

*****


با کمال احتیاج از خلق استـغنا خوش است
با دهان تشنه مردن بر لب دریا خوش است 

  «به آن ها غبطه می خورم ، نه من بیشتر بچه های مدرسه، خیلی یکدل و یکرنگ هستند، درست مثل یک روح در دو پیکر، همیشه با هم هستند، با هم درس می خوانند، یک باشگاه می روند، تو یک تیم توپ می زنند، هر دو برای مسابقات استانی انتخاب شدند، حتی استعدادهای هنری مشابهی دارند، هر دو ارگ می نوازنند، خیلی دوست داشتم ما هم مثل آنها بودیم، وقتی یک روز همدیگر را نمی بینند کلی گریه می کنند ....»
 
برای دوست مکاتبه ایم نوشته بودم؛ فردا ظهر که جوابش را روی میزم خواندم، پکر شدم ؛ فاطمه که دو سالی از من بزرگتر بود نوشته بود که دوستی ما همین طوری عالی است،خیال نکن اگر برای هم زار بزنیم صمیمی تر هستیم، این که دوستی نیست اعتیاد است.

اوایل معنای حرف هایش را درک نمی کردم، اما کم کم همه چیز دستگیرم شد، چشم های دو یار صمیمی اغلب تر بود، اگر یکی از آنها با شخص دیگری گردش می رفت یا درس می خواند آن یکی دلخور می شد، اصلاً طاقت دوری از یکدیگر را نداشتند، خیلی متوقع بودند کوچک ترین حرف های هم را به دل می گرفتند، خلاصه بیشتر سبب آزار هم بودند تا مایه ی آرامش و دلخوشی ، دیدم حق با فاطمه است این رابطه ارزش حسرت خوردن را ندارد.


وابستگی


وابستگی دو جور است، اما فقط یکی از آنها قفس روح آزاده ی ماست . نوع اول وابستگی، یعنی « وابستگی متقابل » به حدی طبیعی و سالم است که وجودش را اصلاً حس نمی کنیم، هر یک از حلقه های زنجیره ی هستی با دیگر حلقه ها ارتباط داشته، به آن ها نیازمندند، در واقع این وابستگی غیر قابل اجتناب، شرط تشکیل شبکه ی هستی است.

شکی نیست که هر یک از ما به هوا، آفتاب، آب ، گیاهان، جانوران ، سایر انسان ها، محبت و ... محتاجیم، « انسان جزیره نیست» حتی عزلت نشینان هم به هوا، آب و آفتاب و غذا نیازمندند، این وابستگی را از آن رو متقابل می گویند که مشارکتی است بین اجزای هستی. به عنوان مثال نوشته ای که می خوانید محصول مشترکی است از نویسنده ی کتاب، شرکت سازنده ی کامپیوتر، مایکروسافت سازنده ی سیستم عامل، فایرفاکس مروگر کامپیوتر، جی میل گوگل، اینترنت ایرانسل، نیروگاه برق،کوه دماوند، برف، آفتاب، باران، نگارنده ی مقاله،خانواده ی نگارنده، گندمی که نگارنده خورده، کشاورزی که گندم را کاشته، آسیابی که آن را آرد کرده، نانوایی که نان را پخته ... تا شمایی که آن را می خوانید.



وابستگی یک جانبه

جور دیگر وابستگی یک طرفه است و مترادف است با اسارت، ما به سبب توقعات مان از دیگری در این زندان گرفتار می شویم .

این اندیشه که برای بقا به شخص دیگری نیاز داریم در بدو تولد در ما شکل می گیرد، درست در آن هنگام که کوچک و ضعیف بودیم و برای ادامه ی زندگی کاملاً به مادر وابسته بودیم؛ اما این وابستگی مقطعی است و طبیعی است که با پا گذاشتن به دوران بلوغ این نیاز از بین برود، ولی ظاهراً نه در همه ی اشخاص ؛ برخی انسان ها این باور را که « برای بقا به شخص دیگری نیازمندیم»، تا پایان عمر با خود حمل می کنند.

هنگامی که به وجود شخص دیگری معتاد شویم همانند طوطی در قفسیم ،مدام خودمان را به در و دیوار قفس می زنیم مضطرب هستیم و نگران؛ سعی می کنیم به هر قیمتی این رابطه را نگه داریم، حتی به قیمت شکستن دل خودمان ،بله، حتی اگر قلب مان زیر پای شخص پرپر شود باز در قفس می مانیم و اگر توقعاتمان برآورده نشود، یا جدایی اتفاق بیفتد عصبی و سرخورده می شویم.



برای رهایی از وابستگی یک جانبه چه باید کرد؟

اگر به شخصی وابسته هستیم، باید بدانیم که آن شخص عامل اصلی اعتیاد ما نیست بلکه در وجود آن فرد انرژیی جاری است که خوراک روح ماست ( درست مانند معتادان به مواد مخدر که تنها برای احساس بهتر به مواد رو می آورند) ؛ کافی است با درون نگری عامل اصلی این وابستگی را پیدا کرده، سپس خویش را تماماً به آن انرژی تسلیم کنیم، مثلاً زمانی که مطمئن می شویم علت اصلی گرایش ما به آن مخاطب خاص به خاطر حس شوخی طبعی اوست، این حس را به زندگی خود می آوریم: فیلم های کمدی می بینیم، جوک می گویم، بلند می خندیم و ...  وقتی غرق آن انرژی شدیم متوجه می شویم که سرچشمه ی قدرت ما آن شخص خاص نیست، در حقیقت هیچ شخص یا شئیی منبع و مبدأ یک کیفیت نیست و تمام انرژی ها در هستی جاری است، آن هنگام که این حقیقت را پذیرفتیم وابستگی به کلی از بین می رود.


وابستگی نخستین بندی است که به دست و پای روح مان زده ایم. به خاطر بسپریم که وابستگی یک جانبه نوعی اعتیاد است و نشانه ی عدم بلوغ و بهتر است هر چه سریعتر از شرش خلاص شویم.


زندگی در اینجا و اکنون: پروفسور کورت تپرواین
                                                                 M.T


« از همین امروز سعی کنید وسایل اضافی خود را سبک کنید. این کار نه تنها موجب می شود انرژی و هزینه ی کمتری صرف بیمه و جابجایی کنید بلکه انرژی های منفی را نیز از خود دور خواهید کرد. هر چه توانایی شما در سهیم کردن دیگران با دارایی خود بیشتر باشد آرامش بیشتری در زندگی احساس خواهید کرد.
                                                                                               دکتر وین دایر »



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com