هر جواب سربالا انگیزهای برای حرکت دوباره است
فکرهای خلاق شما اغلب جدی گرفته نمیشوند؛ آنها رد میشوند. بعد چی میشود؟ اگر تسلیم بشوید آنها محو میشوند.😞😞😞 ولی اگر عوض تسلیمشدن از ایدههای بزرگتان حمایت کنید، امپراطوری کوچکتان را میسازید، همان کاری که «کُردیا هرینگتون» انجام داد. کردیا یکی از الهامبخشترین
سرمایهگذارانی است که در برنامهی «فکر بزرگ» شرکت کرده است. فلسفهی کُردیا که برایش میلیونها دلار آورده، این است: «نه، یک راه حل نیست.»
بانوی کلوچه
چند
دهه پیش، کردیا مادری تنها با سه فرزند خردسال بود. او به دنبال کاری
میگشت که تمام وقتش را اشغال نکند تا بتواند زمانی را در کنار فرزندانش
سپری کند. کسی به او پیشنهاد داد که نمایندگی فروش همبرگر «مکدونالد» را آزمایش کند. کردیا در خودش توانایی انجام این کار را میدید که البته کار چندان سادهای هم نبود.
در
آن زمان، تعداد اندکی از زنان به این کار میپرداختند. او نخست میبایست
مقامهای بالای شرکت را متقاعد میساخت. واکنش اولیهای آنان از این قرار
بود: «چه چیزی باعث شده است، فکر کنید که میتوانید نمایندگی فروش
مکدونالد را اداره کنید؟» کردیا با سرسختی محض بدون هیچ تجربهای خودش را
به سر صف رساند و زمانی که فرصتی در «ایلینویز» پیدا شد، به همراه
فرزندانش به آنجا نقلمکان کرد.
این
تقریباً یک فاجعه بود. کردیا ناچار بود ماهانه بیست و هفت هزار دلار به
شرکت مکدونالد بپردازد؛ و این در حالی بود که به اندازه کافی مشتری نداشت.
پس تصمیم گرفت با نقشه بسیار جالبی شمار مشتریانش را بالا ببرد. قصهی
شیرینی دارد.
همچنان درها را به صدا درآورید تا کسی به شما پاسخ مثبت دهد. این شخص همین اطراف است. فقط کافی است که او را پیدا کنید. پشتکار همواره پاداشبخش است.
کردیا نمایندگی اتوبوس «گریهاند»
را گرفت و اتوبوسها را در کنار همبرگرفروشیاش پارک کرد. هر روز هشتاد و
هشت اتوبوس از آن نقطه رفت و آمد میکردند و مسافران گرسنه مشتاقانه وارد
همبرگرفروشی کردیا میشدند. ناگهان کردیا به ستارهای در آسمان امپراطوری
مکدونالد بدل گشت.
اما
این برای کردیا کافی نبود. او تصمیم گرفت که تأمین نانهای همبرگر را خود
بر عهده بگیرد او اعتقاد داشت که میتواند کار بهتری ارائه کند. بنابراین
شروع به تحقیق کرد و پرسید که چگونه میتواند یک تولیدکننده شود. در این
زمان بود که سی و یک مرتبه پاسخ منفی شنید. در سی و دومین مصاحبهاش، سرانجام به پاسخ مثبت رسید. امروزه شرکت نان تنسی بیش از پنجاه میلیون دلار ارزش دارد.
این به راستی قصهی فقر تا ثروت است. شکی نیست که به سال ها کشمکش و تقلا نیاز داشته، اما کلید اصلی در تسلیم نشدن کردیا بود.
کتاب: فکر بزرگ
اثر: دانی دویچ
Cordia Harrington
McDonald
Greyhound
Tennessee Bun Company
0 comments:
Post a Comment