This blog is about books, eBooks , my memories .

Friday, June 29, 2018

من به اندازه تمام گل‌های دنیا شادم


استراحت بعد از مرحله‌ی گروهی
پارمیس جان سلام،
چهل و هشت تا مسابقه برگزار شد، کلی گل رد و بدل شد، چند تا رکورد جابه‌جا شد، کلی مردم بالا و پایین پریدند و در پایان شانزده ملت غمگین شدند و شانزده تا خوشحال. 
حالا روز استراحت است و من دیگر به فوتبال فکر نمی‌کنم. حداقل برای یک روز، همین امروز می‌شه به مزه‌ی تابستان فکر کرد‌ به یخ در بهشت و فالوده شیرازی، به هندوانه و بستنی و همه‌ی میوه‌های خوشمزه. می‌شه فارغ از فوتبال بود و به چشم‌های خسته از تماشای چهل و هشت مسابقه استراحت داد. می‌شه به آسمان نگاه کرد و بادبادک‌ها را دنبال کرد. می‌شه خاطرات تلخ و شیرین این دو هفته را مرور کرد. می‌شه هم فقط کنار کولر لم داد و از تابستان لذت برد. امروز فوتبال تعطیله ـــ فقط برای تماشاگران :)

 گـــــل گـــــل، گــــل، گـــل
به خودم می‌گویم فوتبال تعطیله، اما جویبار لحظاتم از فکر فوتبال سرشاره. به مسابقات هفته‌ی قبل فکر می‌کنم، به مسابقات هفته‌ی بعد فکر می‌کنم، کلن به فوتبال فکر می‌کنم. دیشب مرحله‌ی گروهی جام ۲۰۱۸ به پایان رسید و شانزده‌ تیم راه یافته به مرحله‌ی یک هشتم حریفان خودشان را شناختند.
 هفته‌ی پیش که برایت نامه می‌نوشتم بازی برزیل و کاستاریکا در جریان بود. نامه که ارسال شد اواخر نیمه‌ی اول بود و بازی صفر-صفر مساوی. ناواس برای کاستاریکا عجب خوب دروازه‌بانی کرد، هرچه برزیل تلاش کرد به دروازه‌ی کاستاریکا نرسید، اما اواخر بازی قفل دروازه‌ی ناواس شکسته شد و برزیل به گل رسید. بعد از گل کوتینیو، نیمار نیز اولین گل خودش را در این جام به ثمر رساند. 

مسابقه‌ی بعد حتی حساس‌تر بود برد نیجریه، امید به بقا را برای آرژانتینی‌ها به ارمغان می‌آورد. خب، آنها انجامش دادند و با دو گل بازیشان را بردند و ملت نیجریه و طرفداران آرژانتین را خوشحال کردند. چند روز بعد آرژانتین مسی نیز آنها را برد و مکانی در مرحله‌ی یک هشتم برای خودشان دست و پا کردند. در همین مسابقه بود که مسی نخستین گل خود در این جام را به ثمر رساند و عجب گل قشنگی بود، یکی از زیباترین گل‌های این جام! رونالدو هم در مصاف با اسپانیا گل بسیار قشنگی را زده بود.
«خواهش می‌کنم
 چشمانت را نبند!»
حرف گل که شد یاد فردا افتادم. بی‌صبرانه منتظر فردا هستم. امیدوارم رونالدو امشب خوب استراحت کنه، شب بازی با ایران که اصلاً نشد بخوابه چون گروهی از هواداران ایرانی مقابل هتل محل سکونت تیم پرتغال تجمع کرده بودند تا خواب را از چشمانش بگیرند و شاید گل‌های بازی فردا را.



شاید آنها یه ذره حق داشتند، فقط یه ذره. یادم میاد شبی که قرعه‌ی ایران تو جام جهانی اعلام شد خواب به چشم بیشتر ایرانی‌ها نیامد. برای چند هفته رقم گل‌های رونالدو به ایران داغ‌ترین سوژه روز بود. اگر آن موقع یکی می‌گفت رونالدو به ایران اصلاً گل نمی‌زند به‌اش می‌خندیدند و فکر می‌کردند طرف دیوونه است. شاید ملت حق داشتند از پرتغال رونالدو اینقدر بترسند. پرتغال فیگو دوازده سال قبل دو تا گل به دروازه‌ی ایران نواخته بود. یکی از گل‌ها را خود رونالدوی جوان زده بود. ما از رونالدویی گل خوردیم که به گلزنی رونالدوی حالا نبود. همه می‌دانند رونالدوی امروز یکی از برترین بازیکنان تاریخ فوتبال است. 
 او آقای رکوردهاست و از جابه‌جا کردن رکوردها لذت می‌برد. رونالدو بعد علی‌دایی و پوشکاش برترین گلزن ملی‌ است. به نظر می‌رسید ایران خوراک خودشه. شب عید یک دوستی می‌گفت بیاید بریم از شرکت در جام جهانی انصراف بدیم تا آبروریزی نشه. هر قدر می‌گفتیم: این حرفا چیه، ما قبلاً با همین پرتغال مسابقه دادیم و فقط دو تا گل خوردیم. می‌گفت: اون موقع رونالدو هنوز سلطان نشده بود. البته ترسش بی‌جا نبود. 

 
«پلک نمی‌زنم 
من به اندازه تمام گل‌های دنیا شادم»

 آره، تقریباً چند ماه مردم سر راحت به بالین نمی‌گذاشتند تا این‌‌که آن شب فرا رسید. شبی که خوب در برابر حریف دفاع کردیم و فقط یک گل خوردیم. بچه‌ها مچکریم! تازه یک پنالتی هم از پرتغال گرفتیم. بی خود نیست که بهترین تیم دفاعی جام ۲۰۱۸ شدیم. ملت تازه به همین هم راضی نبودند و انتظار برد پرتغال را داشتند. نمی‌دانم بی‌خواب کردن رونالدو تو تساوی آن شب تأثیر داشت یا نه؟ اما می‌دانم بعد آن شب دیگر ملت راحت خوابیدند و کابوس رونالدو دست از سرشان برداشت.
 آن شب که گذشت، امیدوارم امشب رونالدو خوب بخوابد و فردا گل‌های قشنگی بزنه، به خاطر خودش، به خاطر ملتش و به خاطر هواداران پرشمارش. برای آن‌که کریستیانو رونالدو یکی از محبوب‌ترین فوتبالیست‌های دنیاست. شاید قبل رونالدو، پرتغال چندان طرفداری تو دنیا نداشت ــالبته داشت تو خود ایران خیلی از فوتبالی‌های قدیمی عاشق تیم پرتغال بودند همین منصورخان خودمان عاشق تیم پرتغال بود و آرزویش قهرمانی پرتغال در جام جهانی بود ـــ اما در دوران کاپیتان رونالدو بود که پرتغال قلب‌های مردم سراسر دنیا را فتح کرد و یکی از مدعیان جدی جام لقب گرفت.
بی‌صبرانه منتظر فردا هستم، فردا دو مسابقه‌ی حساس برگزار می‌شود بین چهار تیم بسیار محبوب و من هر چهار تا را دوست دارم: پرتغال رونالدو با اروگوئه‌ی سوآرز، آرژانتین مسی با فرانسه‌ی گریزمن.  

  خواهش می‌کنم 
      امشب خوب بخواب
                     و فردا خوب گل بزن

شعر از فریبا دیندار
☺M.T 




دردسرهای من بودن

الآن دیگه صبحه. من دیشب خوب خوابیدم؟ سعی کردم خوب بخوابم اما کمی دلشوره داشتم، نه به خاطر مسابقه‌های امروز بیشتر نگران عکس‌های این یادداشت بودم همه درباره‌ی خوردن.  سالها قبل یکی از روزنامه‌های کثیر‌الانتشار وقتی تصویر یکی از مقاله‌هایش برایش دردساز شد، تصمیم گرفت زیر تصاویرش عبارت «عکس تزیینی است» را بگذاره.
 الآن بیشتر از یک ساله منم به این نتیجه رسیدم زیر تمام تصاویر یادداشت‌هایم این عبارت را بنویسم که عکس تزیینی است. نمی‌دانم چرا من بودن اینقدر سخته. دیگران چنین مسائلی را ندارن.من ساعت‌ها وقت می‌گذارم فقط برای انتخاب یک تصویر، بی‌خیال بسیاری از تصاویر مورد علاقه‌ام می‌شم فقط به دلیل اینکه ممکنه مفهوم منفی را القا کنه. با این حال همیشه بعد از نوشتن هر یادداشت باید نگران باشم به خصوص اگر روز مهمی باشد. از این‌که شخصیت متزلزلی داشته باشم بیزارم، اما این بخشی از دردسرهای منه: از خیلی کلمات استفاده نکن، تصاویر دلخواهت را نگذار و حتی خوراکی‌هایی را که دوست داری نخور، این آخری از بقیه سخت‌تره.
 واقعاً دیروز را دوست داشتم چون فکر کردم بعد از دو هفته پرهیز از بعضی غذاها می‌شه همه چی خورد چون مسابقه‌ای نیست اما شب که شد فکر کردم حالا باید شام بخورم یا نه؟ احتمالاً تصور می‌کنید خل هستم، شاید هستم ولی شما من نیستید. من با تصاویر کلمات و حتی غذاها ممکنه دچار دردسر بشم. این دردسرهای من بودنه. فقط خواستم بگم تصاویر این صفحه کاملاً تزیینیه و قصد نداشتم مفهوم خاصی را القا کنم، دو راه دارم یا کل تصاویر به خصوص آخری را حذف کنم و چند ساعت بگردم شاید یه عکسی که مفهوم منفی القا نکنه را پیدا کنم که چنین تصویری موجود نیست چون می‌شه از بهترین تصاویر هم بدترین معانی را استنباط کرد و یا اینکه اینجا بنویسم باور کنید تصاویر تزیینی است باور کنید. راحت زندگی کنید و به تصاویر اینجا کاری نداشته باشید، چون تزیینی هستند. من خودم طرفدار پرتغالم و خوابم نمی‌بره اگه تصویرم مفهوم متضادی با خواسته‌ام القا کنه. اینقدر به این تصاویر پیله نکنید لطفاً.


   

Thursday, June 28, 2018

قله‌ی قافی نبود، قوی‌تر برمی‌گردیم


خوب استارت نزد، سر پیچ نرسیده متوقف شد و یک دنیا را مبهوت کرد. شاید روسیه آشیان سزاواری برای صعود عقاب‌ها نبود که آنها نیامده رفتند. و شاید به قول ظریفی با حذف ایران رقیب جدی برای خودشان نیافتند و ترجیح دادند که به خانه برگردند. به‌هرحال تیم قهرمان جهان، آلمان مقتدر هم از رقابت‌های جام ۲۰۱۸ کنار رفت. خب، این اولین باری نیست که قهرمان دوره‌ی قبل در مرحله‌ی گروهی حذف می‌شود، اما تصور حذف آلمانی که به سخت‌کوشی و جنگندگی تا ثانیه‌ی آخر مسابقه معروف است، دور از انتظار همگان بود. اما شکی نیست که آنها قوی‌تر برمی‌گردند.

مرحله‌ی گروهی جام ۲۰۱۸ امروز به پایان می‌رسد و سرنوشت آخرین چهار تیم صعود کننده به مرحله‌ی حذفی رقم خواهد خورد.

البته از گروه G صعود انگلیس و بلژیک به دور بعد مسجل شده، و آنها برای سرگروهی با یکدیگر رقابت می‌کنند.


اما گروه H وضعیت مبهمی دارد. ژاپن و سنگال تنها بازمانده‌های آسیا و آفریقا به همراه کلمبیا شانس صعود به دور بعد را دارند، باید ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. با تمام احترامی که برای کلمبیا قائلم، امیدوارم سامورایی‌های دونده و شیرهای سنگالی قدرتمند در جام بمانند و دل هواداران فوتبال قاره‌ی کهن و سیاه را با بازی‌های چشم‌نوازشان شاد کنند. سامورایی های آبی با سنگالی ها همه چی ممکن  میشه.


تا بعد 

 بعد از مسابقه: حیف شد سنگال حذف شد, شاید اگر سنگال مثل همیشه بازی کرده بود این اتفاق نیفتاده بود. از حذف سنگال ناراحت شدم, هرچند کلمبیا تیم خوبیه.




Tuesday, June 26, 2018

امروز تولد بهترین مامان دنیاست. مامان جون، مرسی که هستی، تولدت مبارک!
 
 دیروز دور سوم رقابت‌های مرحله‌ی گروهی جام جهانی آغاز شد و سرنوشت چهار تیم صعود کننده به مرحله‌ی بعد مشخص شد. از گروه A اروگوئه و روسیه و از گروه B اسپانیا و پرتغال به دور بعد رقابت‌ها صعود کردند و چهار تیم دیگر به خانه بازگشتند.
 
دیشب برای ایران شبی به‌یادماندنی شد. شبی که تیم ملی ایران در مصاف با تیم پرتغال خوش درخشید و تا یک قدمی صعود به مرحله‌ی بعد پیش رفت، اما شانس با او یار نبود و دست پر، چشم تر و لب خندان با جام جهانی روسیه وداع گفت. این اولین چهار امتیاز جام جهانی ایران است. مرسی سرمربی، مرسی تیم ملی! شما ثابت کردید کلاس فوتبال ایران هم سطح فوتبال اروپاست و انتظارات را از خودتان بالا بردید.


بازی ایران و پرتغال یکی از تماشاگرپسندترین بازی‌های این جام بود. رقابت پایاپای، زیبا و نفس‌گیری که تا ثانیه‌ی آخر تماشاگران را سرجای خودشان نگه داشت، و وقتی داور در سوت خود دمید و پایان مسابقه را اعلام کرد، سیل اشک‌ها  بود که روان شد.

گرچه این تیم ملی به دور بعد نرسید، اما شگفتی‌ساز جام لقب گرفت و سرفراز به میهن بازگشت. جشن و پایکوبی مردم ایران بعد از این تساوی تا پاسی از شب ادامه داشت. بچه‌ها مرسی، عالی بودید! عالی هستید!

خودم شخصاً از نرفتن به دور بعد ناراحت نیستم، ما تو گروه مرگ بودیم و هر چهار تیم ایران، مراکش، پرتغال و اسپانیا به راستی شایسته بودند. بنابراین از صعود پرتغال و اسپانیا به دور بعد از صمیم قلب خشنودم. شاید بیشتر مردم ایران الآن عصبی و ناراحت باشند، اما گاهی تساوی بیشتر از برد ارزشمند است. این تساوی اعتماد به نفس ایران را بالا برد و تأثیرش را در ادوار بعدی جام جهانی خواهیم دید. ضمن این‌که بازیهای آسیایی را پیش رو داریم و بچه‌ها دیگر به قصد آوردن جام به خانه پا به مسابقات می‌گذارند.







 امشب برای چهار تیم دیگر سرنوشت‌ساز است. از گروه C که فرانسه و دانمارک به دور بعد رفتند و الآن همه منتظرند ببینند دومین تیم صعود‌کننده‌ی گروه D کدام تیم‌ است: آرژانتین، نیجریه و یا ایلسند؟ خدا کند که آن تیم آرژانتین باشد.


 به امید موفقیت تمامی تیم‌های حاضر در روسیه
 M.T:)


Friday, June 22, 2018

اولین روز تابستان


به کم از قدر خود مشو راضی

گر عقابی مگیر عادت جغد
ور پلنگی مگیر خوی گراز 

به کم از قدر خود مشو راضی
بین که گنجشک می نگیرد باز

نام تو برانگیزد دولت نقش
جاه تو بر لباس ملک طراز
پارمیس جان سلام،

تابستان هم آمد. امروز نخستین روز فصل گرم تابستانه. فصل تعطیلات و تنبلی. تابستان که می‌شه فقط دوست داری فیلم تماشا کنی، بری سفر یا استراحت کنی. ولی عقاب‌ها قدر تک‌تک لحظات زندگیشون رو می‌دونن و به سمت هدفشون با سرعت در حرکتند تابستون و زمستونم نداره. کاش از عقاب‌ها سرمشق بگیریم تا به جایگاه واقعی خودمون برسیم. بیشتر منظورم به خودمه، چون از عمرم آن طور که باید و شاید استفاده نمی‌کنم. تو چطور؟ این روزها را چطور می‌گذرانی؟ حتماً مثل بقیه سرگرم تماشای جام جهانی هستی. مشکلی نیست، این روزها همه همین کار را انجام می‌دهند. من سعی کرده‌ام مسابقه‌ای را از دست ندهم، مگر اینکه خسته یا بی‌حوصله باشم.  الآن هم بازی برزیل و کاستاریکا در جریانه. باید زودتر این نامه را تمام کنم تا به باقی این مسابقه‌ی هیجان‌انگیز و تماشایی برسم. امیدوارم آخر مسابقه، برزیل لب‌خندان به رخت‌کن برود. دیشب که آرژانتین اشک ما را درآورد.

آره، بسیار غیر منتظره بود. اصلاً فکرشم نمی‌کردیم که تیم قدرتمند آرژانتین بازی را واگذار کند. اما فوتباله دیگه همیشه سورپرایزی تو آستینش داره. البته هنوز همه چی تمام نشده و بازی سوم باقی مانده است، من که به معجزه ایمان دارم، اگر آن جادوگر آرژانتینی، مسی، معجزه کند همه چیز درست می‌شود. جام جهانی بدون آرژانتین اصلاً صفایی ندارد.


تیم ملی ما هم چند روز قبل در برابر اسپانیا بازی را واگذار کرد، ولی عجب خوب بازی کردند بچه‌هامون. همه لذت بردیم. خیلی دوست داشتم بازی مساوی می‌شد ولی خب نشد که بشه. شاید بگی چرا مساوی، همه به برد فکر می‌کردند. بله، دوست داشتم ببریم ولی تیم اسپانیا هم مثل آرژانتین و پرتغال و برزیل و آلمان و فرانسه و ... محبوب قلب‌هاست، بنابراین گرچه شکست ایران قلبم را شکست، اما شک ندارم شکست اسپانیا هم متأثرم می‌کرد. وای ساعت ۵ شده من بیشتر بازی را از دست دادم، پس تا نامه‌ی بعدــ. تو جام جهانی زود زود برایت نامه می‌فرستم و بعد جام بیشتر داستان می‌نویسم.

به امید موفقیت همه‌ی تیم‌های حاضر در جام جهانی
M.T :)




Thursday, June 21, 2018

What does football mean in your country? Excellent Teamwork


    The Epic of Iranian Football
  
   Spain aren't easy to play against at all. Special Thanks to our talented footballers who impressed the World with their Amazing game. Asia takes great pride in its good team.



AustraliaHelen Li
DenmarkRune Fisker
Q: What do you hope people take away from your Doodle?
A: The joy and excitement that we Danes feel for football (and our bikes!).






FranceHelene Leroux
Q: What does mean in your country?
A: For the majority in France, football is something we have in our heart since childhood (whether it's through fuss-ball, collecting cards of players, playing together in the mud even if it's raining, video games, TV etc). It's an opportunity for people to gather to either play or cheer for their team. Football in France will always echo to the worldcup victory of 1998 and the color blue! Allez les bleus!!

PeruAndrea Galecio
Q: What does mean in your country?
A: Joy with passion. Maximum emotion. A united nation.




Argentina Gaston Pacheco
Q: What does mean in your country?
A: Football is the most popular sport in our country and the one that people are most passionate about. There are plenty of rituals around it, traditions, and even cábalas. It brings lots of expectations and excitement to the air and it's also a way to bring people together.
CroatiaVedran Klemens
Q: What do you hope people take away from your Doodle?
A: I wish it cheers them up to see the summer beauty of Croatia and to be reminded of the captivating joy of the game.


Google, World Cup 2018 - Day 8




Wednesday, June 20, 2018

What does football mean in your country?


Portugal Tiago Galo
Q: What does mean in your country?
A: Football is everywhere you go. In each corner, each coffee shop, everyone is either talking about the last match or the next one.





Saudi ArabiaOtman Denye
Q: What do you hope people take away from your Doodle?
A: I want people around the world to see our passion and our love for football.




Q: What does mean in your country?
A: Football is the biggest sport in Iran. Iranians love playing & watching football. The World Cup is a huge event that brings people together to support our national team.
SpainAndrés Lozano
Q: What does mean in your country?
A: Football in Spain is called the "king of sports" so that gives you an idea of it's importance. It's a part of every spaniard's life, even If you're not into sports.



 Google, World Cup 2018 - Day 7


Tuesday, June 19, 2018

یک روز کارتونی با فوتبالیست‌ها


به روز ششم رقابت‌های جام جهانی ۲۰۱۸ رسیدیم. امیدوارم تا این لحظه از تماشای مسابقات لذت برده باشید و هیچ مسابقه‌ای را از دست نداده باشید. تو خبرها آمده بود که بازی ایران و مراکش پرتماشاگرترین مسابقه این جام بوده ـــتا این لحظه ـــ چه افتخاری بالاتر از این برای آسیا! 
بازی افتتاحیه هم که با حضور دیگر نماینده‌ی آسیا، عربستان سعودی، برگزار شد. دیروز هم کره در برابر سوئد بازی قابل‌ قبولی را از خودش ارائه داد و امروز آخرین نماینده‌ی آسیا، سامورایی آبی، تا لحظاتی دیگر به مصاف کلمبیا خواهد رفت. امیدوارم که ژاپنی‌ها دل آسیا را شاد کنند، همانطور که سال‌های سال با انیمیشن‌های دوست‌داشتنی و پیشرفت‌های‌ صنعتی‌‌شان آسیا را سر‌فراز کردند.
 
امروز برای خودم یک روز کارتونی‌ است، کارتون فوتبالیست‌‌ها عشق به فوتبال را در دل همه‌ی مردم کاشت، و فوتبال را از ورزشی پسرانه به ورزشی خانوادگی بدل کرد، گرچه تمام شخصیت‌های اصلی کارتون پسر بودند، اما چون هر جمعه تمام اعضای خانواده و خواهرها و برادرها همراه هم این کارتون را تماشا می‌کردند فوتبال ورزشی خانوادگی شد. دیگر خانم‌های خانه از دست شوهرهای فوتبال‌بینشان دلخور نبودند و هم‌مدرسه‌ای‌های ما هم اعتراض نمی‌کردند فوتبال هم شد ورزش، فوتبال به درد پسرها می‌خورد. به هرحال که من که این کارتون را دوست داشتم شما را نمی‌دانم، به خصوص سرنوشت آن توپی  که آخر هر قسمت بین هوا و زمین می‌ماند و مجبور بودیم یک هفته صبر کنیم ببینیم توپ گل می‌شود یا نه؟

به بهانه‌ی بازی ژاپن، یاد یکی از نویسندگان ژاپنی محبوب ورزشکارم هاروکی موراکامی افتادم و کتاب از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم:

 
بیشتر دانسته‌هایم را در داستان‌نویسی،
دویدن‌های روزانه به من آموخته است
«من بیشتر دانسته‌هایم را در نویسندگی از طریق دویدن‌های روزانه آموخته‌ام و این آموزه‌ها درس‌های عملی و فیزیکی بوده‌اند. تا کجا می‌توانم بر خود فشار بیاورم؟ چه میزان استراحت کافی است و چه میزان از حد می‌گذرد؟ تا کجا می‌توانم در امری پیش بروم بی‌آن‌که به ظرافت و انسجام آن لطمه‌ای بخورد؟ از کجا به بعد دچار کوته‌نگری و تعصب می‌شوم؟ تا چه حد باید از جهان بیرون آگاه باشم و تا چه به جهان درون اعتنا کنم؟ مرز باور به توانایی‌های خود تا کجا است و از کی باید به دیده‌ی تردید در خود بنگرم؟ می‌دانم که با شروع کار رمان‌نویسی، اگر به دو استقامت رو نمی‌آوردم، تفاوتی چشمگیر در کارم پیدا می‌شد تا چه میزان؟ پاسخ به آن دشوار است، فقط می‌دانم که تفاوتی وجود می‌داشت.

از وقتی به توکیو برگشته‌ام دوبار سیزده مایل و یک‌بار نوزده مایل دویده‌ام. در توکیو معمولاً دوروبر پارک جینگو‌گای‌ئن می‌دوم، در محوطه‌‌ی پوشیده از چمن گرداگرد معبد مه‌ئیجی. مسیرش از کنار ورزشگاه جیگو می‌گذرد. قابل قیاس با سنترال پارک نیویورک نیست ولی از معدود مکان‌های بزرگ و سرسبز توکیو به شمار می‌رود. هر قدر هم که وقت کم بیاورم از دویدن دست برنمی‌دارم. دویدن‌های هر روزه یک پای ثابت زندگی من شده، پس حاضر نیستم صرفاً به خاطر آن‌که سرم شلوغ است آن را متوقف یا رها کنم. اگر گرفتاری و تراکم کارها را بهانه کنم دیگر هیچ‌وقت سراغ دو نخواهم رفت. من فقط دو سه دلیل برای دویدن دارم. درحالی که دلایلم برای ندویدن بی‌حد و حصر است، بنابراین باید تا می‌توانم به آن دو سه دلیل بها بدهم.

اغلب در مصاحبه‌ها از من می‌پرسند: مهم‌ترین قابلیتی که یک رمان‌نویس باید از آن برخوردار باشد چیست؟ خب، مسلم است: استعداد.

اما استعداد هم عیب و نقصی دارد. استعداد از قوانین خاص خود پیروی می‌کند و هر وقت بخواهد فوران می‌کند. وقتی هم که چشمه‌ی آن بخشکد، خشکیده است و دیگر کاری از دست کسی برنمی‌آید. برخی از شاعران و خوانندگان موسیقی راک که نبوغ‌شان در اوج شهرت و افتخار پژمرده است از استعداد این‌چنینی برخوردار بوده‌اند، در حالی که سایرین، بسیاری از ما، نمی‌توانیم به سبک و سیاق آنها عمل کنیم.
 
اگر از من بپرسند که دومین قابلیت مهم برای یک رمان‌نویس چیست، پاسخ آن را نیز بسیار ساده و بدیهی می‌یابم: تمرکز ــیعنی همان توانایی معطوف ساختن تمامی استعدادهای محدود خود بر امور اساسی در لحظه. بدون آن نمی‌توان کاری ارزشمند ارائه داد، حال آن که با تمرکز دقیق و کافی می‌توان استعداد پریشان و یا حتی نیم‌بند را سرو سامان داد.
قابلیت مهم بعدی برای یک رمان‌نویس، استمرار و پایداری‌ است. اگر کسی سه چهار ساعت در روز بر نوشته‌اش تمرکز کند و بعد از یک هفته خسته شود، قادر به نوشتن اثری بلند نخواهد بود.

خوشبختانه این دو آموزه ــتمرکز و استمرارـــ چون اکتسابی هستند و کارایی‌شان با تمرین و تکرار بالاتر می‌رود، تفاوتی اساسی با استعداد دارند. با هر روز پشت میز‌ تحریر نشستن و واداشتن خود به تمرکز بر موضوعی می‌توان هر دو را فرا گرفت. از بسیاری جهات شبیه فرایند ورز دادن عضلات است.

باید مدام پیام اصلی موضوع مورد تمرکز را به سرتاسر بدن ارسال کرد و از دریافت کامل اطلاعات لازم برای جسم، به منظور نوشتن روزانه و تمرکز بر کار، اطمینان حاصل کرد. پس از مدتی رفته‌رفته دامنه‌ی توانایی انسان گسترش می‌یابد و با ذوق‌زدگی ارتفاع مانعی را که باید از روی آن بپرد بالاتر می‌برد. همان افعالی که در دویدن‌های روزانه برای تقویت عضلات و پرورش جسم اعمال می‌شود در این جا نیز مصداق دارد. انگیزه‌ای در کار خود ایجاد کنید و آن را حفظ کنید و تکرار کنید. بردباری در این راه حکم یک «باید» را دارد. به شما قول می‌دهم که به نتیجه خواهید رسید.

خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی از دویدن دست برنداشته‌ام. دلیل خوشحالی‌ام آن است که رمان‌هایم را دوست دارم. اگر دویدن‌های روزانه در راه برآوردن خواسته‌ام به من یاری رسانده، پس باید بسیار سپاسگزار آن باشم.

کتاب از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم
نویسنده: هاروکی موراکامی
مترجم: مجتبی ویسی
 

Sunday, June 17, 2018

Saturday, June 16, 2018

خوش باد بر شما لحظات فوتبالی


پارمیس جان سلام،

عید فطر مبارک! با وداع با فصل مهمانی به پیشواز فصل فوتبالی رفتیم. چه بهار ملودی‌واری، چه تابستان گلستانی!
 بعد از یک ماه تحمل گرسنگی و تشنگی چقدر برای گل تشنه‌ایم. مبارک باشد این عید مبارک، مبارک باشد این فصل مبارک و مبارک باشد جشنواره‌ی گل‌های تابستانی!

 M.T😊 

Sunday, June 3, 2018

هیچ ستاره نیست که وام‌دار نگاه تو نیست

ramezan.com

آه ای خدای نیمه‌شب‌های کوفه‌ی تنگ
ای روشن خدا
در شب‌های پیوسته تاریخ
ای روح لیلةالقدر...
                                 
     هیچ ستاره نیست که وام‌دار نگاه‌ تو نیست
                                       لبخند تو، اجازه زندگی است
                              هیچ شکوفه نیست کز تبار گلخند تو نیست.
 
پارمیس جان سلام،
امشب شب زنگ زدن به خداست. شب قدری که قدرش را می‌دانم. حضرت علی علیه‌السلام درست در سحرگاه شب نوزدهم برای زنگ زدن به خدا، برای ادای فریضه‌ی نماز صبح به مسجد کوفه رفته بود، که ابن ملجم مرادی به قصد قطع مکالمه شمشیر زهر‌آگینش را بر فرق حضرت فرود آورد و تصور کرد سیم‌های ارتباطی را گسسته، که امیر‌المومنین فریاد زد به خدای کعبه رستگار شدم، گویا مکالمه تازه شروع شده بود.

دیدار رمضانی امسال آن قدر سریع گذشت که نفهمیدم چطور داریم وارد دهه‌ی آخرش می‌شویم. ولی عجب ماه پر‌برکتی بود، پر برکت‌تر از سال‌های قبل! البته سفره‌ افطار ملت که به گمانم رنگین‌تر نشد با وجود رشد بی‌سابقه‌ قیمت دلار. ولی این ماه برکت خودش را داشت، دیشب فکر می‌کردم درست یک هفته قبل در چنین شبی رئال مادرید قهرمان لیگ قهرمانان شد، به عنوان یک طرفدار بارسایی-رئالی از این قهرمانی بسیار مسرور شدم، البته بگویم من عاشق لیورپول هم هستم.
 
 امسال چه سال فوتبالی خوبی بود، بارسلونا دو تا جام برد، استقلال برنده‌ی جام حذفی (یادواره‌ی آزادسازی خرمشهر) و پرسپولیس قهرمان لیگ برتر شد، استقلال و پرسپولیس هر دو به مرحله‌ی یک چهارم لیگ قهرمانان آسیا صعود کردند و رئال مادرید هم که لیگ قهرمانان را برای سومین بار فتح کرد. این همه واقعه‌ی خوب فوتبالی فقط در یک سال، تا این جا که سال محشری برای فوتبال ملی بوده، امیدوارم کام‌مان همچنان شیرین بماند.

از لیگ قهرمان اروپا گفتم، راستش این اولین باری بود که من با اشتیاق لیگ‌ قهرمانان اروپا را تا فینال دنبال کردم، شاید آخرین بار هم باشد. چون همان‌طور که می‌دانی پنج‌شنبه سرمربی محبوب و موفق رئال، زیدان، استعفا داد :( همان شب مراسم قرعه‌کشی لیگ هیجدم هم برگزار شد و برنامه‌ی مسابقات لیگ‌ هجدهم به باشگاه‌ها ارائه شد. 
 
پرسپولیسی‌ها که از قرعه‌شان بسیار راضی هستند، قرعه‌ی استقلالی‌ها هم چندان بد نیست، به هرحال چه فرقی می‌کند اول و آخر که باید با تمام تیم‌های حاضر در لیگ برتر مسابقه دهیم. کارشناسان معتقدند که فصل بعد پرشورتر از فصول گذشته برگزار می‌شود چرا که دو تیم قدیمی و پرهوادار جنوبی و شمالی نفت مسجد سلیمان و نساجی مازندران به لیگ برتر راه یافته‌اند. امیدوارم این پیش‌بینی درست باشد و همچنان امیدوارم یکی از دو تیم ایرانی حاضر در لیگ آسیا، آرزوی دیرینه‌ی ایرانی را با آوردن جام قهرمان آسیا به خانه برآورده سازد:)

دیگر خداحافظ، فقط یک پرسش، تا جام جهانی روسیه چند روز باقی مانده است؟ یازده روز نه؟ به امید خبرهای خوش از تیم ملی فوتبال کشورمان.
 
 M.T☺


Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com