موفقیت هزینه دارد
شاید نام ویلما رادلف را شنیده باشید. ویلما در هنگام تولد، نوزاد نارسی بود و بیستمین فرزند از بیست و دو فرزند یک خانوادهی فقیر بود که بعد از رکود بزرگ اقتصادی آمریکا جان سالم به در برده بودند.
او علاوه بر ابتلا به تب مخملک و التهاب هر دو ریه در دوران نوزادی، از زمان تولد مبتلا به نوعی فلجاطفال بود که باید، هفتهای دو بار، پنجاه مایل را تا رسیدن به یک بیمارستان مخصوص سیاهپوستان طی کرده تا درمانهای لازم را دریافت کند. بهعلاوه، مادرش مجبور بود سالهای سال، پاهای او را روزی چهار بار ماساژ دهد.
زمانی دکترها به او گفتند که دیگر هرگز نمیتواند راه برود، اما او اشتباه آنها را اثبات کرد؛ چرا که با کمک چوبدستیاش تا سن نه سالگی با تلاش زیاد راه میرفت و زمانی که دوازده ساله شد نیز سرانجام توانست به طور عادی راه برود. بعد از گذشت چهار سال، در سن شانزده سالگی، در المپیاد ۱۹۶۰ رم، او مدالهای طلا را در سه رشتهی ورزشی دریافت کرد و به یک چهرهی سرشناس بینالمللی تبدیل شد.
دختر کوچکی که میگفتند هرگز نمیتواند راه برود، سرانجام یاد گرفت که چطور بدود. او بهتر از تمام زنان جهان میدوید. اما او این پیروزی را بدون درد، بدون فداکاری، بدون انضباط و بدون پرداخت هزینه به دست نیاورده بود. او میخواست برآورده شدن آرزوهایش را ببیند و همانطور هم شد، چرا که او هرگز تسلیم نمیشد.
از کتاب هرگز رها مکن
نویســـنده جویس مایـــــر
0 comments:
Post a Comment