پیشونی منو کجا می شونی!
دقت کردید بعضی حوادث مدام برای بعضی ها اتفاق می افتد: مینو تا لباس سفید می پوشد باران می گیرد؛ پروانه تا به ایستگاه می رسد اتوبوس می رود؛ مهبد همیشه دیر سر قرار می رسد؛ به محض این که کامران پشت رل خودروی صفر کیلومتر می نشیند تصادف می کند؛ نامزدهای میعاد سه ماه بعد آشنایی فرار می کنند؛ جدول متقاطع مهتاب همیشه یک خانه ی حل نشده دارد و ... انگار فیلم نامه ی زندگی این اشخاص این طور نوشته شده است و گریزی از آن نیست. بی تردید آن ها از این وضعیت بسیار رنج می برند و افسوس می خورند چرا سرنوشت دیگری برایشان رقم نخورده است! و با این که قلباً دوست دارند، طلسم را بشکنند و از دست دیو تکرار فرار کنند، موفق نمی شوند؛ مثلاً کامران زمانی که سوار خودرو صفر کیلومتر می شود، با سرعت مورچه ای می راند، منتها نمی داند چطوری و از کجا یک ماشین جلویش سبز می شود و با شدت به ماشین تازه اش می زند. کامران پذیرفته قسمتش این است که یا پشت فرمان خودرو صفر کیلومتر نشیند،یا رنج تصادف را به جان بخرد.
واقعاً سرنوشت ما از پیش تعیین شده است و از دایره ی قسمت گریزی نیست؟ استیون هاوکینگ می گوید:« من تازگی ها متوجه شده ام حتی افرادی که معتقدند سرنوشت همه از قبل تعیین شده و قابل تغییر نیست موقع رد شدن از خیابان، دو طرف خیابان را نگاه می کنند!» رهایی از داستان از پیش تعیین شده موضوع یادداشت امروز است.
واقعاً سرنوشت ما از پیش تعیین شده است و از دایره ی قسمت گریزی نیست؟ استیون هاوکینگ می گوید:« من تازگی ها متوجه شده ام حتی افرادی که معتقدند سرنوشت همه از قبل تعیین شده و قابل تغییر نیست موقع رد شدن از خیابان، دو طرف خیابان را نگاه می کنند!» رهایی از داستان از پیش تعیین شده موضوع یادداشت امروز است.
فیلم نامه از پیش نوشته شده
ما فیلم نامه نویس هستیم یا بازیگر یا کارگردان؟ اگر معتقد به فیلم نامه ی نوشته شده، باشیم خودمان را فقط یک بازیگر می بینیم و نه بیشتر. بازیگری که اسیر متن فیلم نامه است ، بازیگری که مجبور است براساس متن فیلم نامه رفتار کند، برای آن که انتخاب دیگری ندارد. در روانشناسی « رفتاری را که براساس یک موضوع درونی از پیش تعیین شده بروز کند، متن فیلم نامه می نامند.» برای نمونه افرادی که مرتب شکست می خورند؛ در امتحان رد می شوند؛ روابط نافرجامی دارند یا مورد کلاهبرداری قرار می گیرند، براساس یک فیلم نامه ی درونی عمل می کنند، چنین رفتارهایی غالباً آگاهانه و عمدی نیست، بلکه شخص ناخودآگاه براساس الگوی درونیش رفتار می کند. قراردادهایی که در سکوت بسته می شوند یا قراردادهای کلامی نیز جزو متن فیلم نامه به حساب می آیند. مثلاً شخصی که می گوید هرگز مادرش را ترک نمی کند، نمی تواند به خاطر این قرارداد ذهنی، رابطه ای مستحکم و استوار با همسرش برقرار کند، بنابراین مدام در زندگی زناشویی با شکست رو به رو می شود.
تغییر فیلم نامه
بیاید باور کنیم که بازیگر فیلم نامه ای از پیش نوشته شده نیستیم، بلکه طراح، نویسنده، بازیگر و کارگردان فیلم نامه ی زندگی خویش هستیم. پذیرش این واقعیت نخستین گام برای شکستن طلسم رخدادهای دوباره و دوباره است. هنگامی که دریابیم داستان از پیش نوشته ای وجود ندارد و با اراده هر چیزی ممکن است، دیگر مجبور نیستیم براساس قراردادهای ذهنی رفتار کنیم، می توانیم هر جای که فیلم نامه را که نمی پسندیم عوض کنیم و اوضاع را به نفع خودمان پیش ببریم.
حالا وقتش است با دقت داستان زندگی مان را مرور کنیم، در وقایع مختلف دنبال نقاط مشترک و صحنه های کلیدی بگردیم و ردپای حوادث تکراری را تعقیب کنیم تا به سرنخ ها برسیم. بعد بنشینیم با حوصله فیلم نامه ی دلخواه مان را طراحی کنیم، همان فیلم نامه ای که دوست داریم بازیگر و کارگردانش باشیم.
من تازگی ها متوجه شده ام حتی افرادی که معتقدند سرنوشت همه از قبل تعیین شده و قابل تغییر نیست ،موقع رد شدن از خیابان،دو طرف خیابان را نگاه می کنند!
"استیون هاوکینگ"
زندگی در اینجا و اکنون: پروفسور کورت تپرواین
M.T
M.T
0 comments:
Post a Comment