چهلمین بیست و دوی بهمن هم طی شد. شب بیست و دوی بهمن وقتی فریاد الله اکبر بلند شد، سیتی آخرین گلش را زد. داشتم شام میپختم ، آه کشیدم و گفتم: لعنتیها، این چلسی ماست! دارکوب گفت: من خودمو دار میزنم ـــ قدیما هروقت عاشق میشد اینو میگفت. ولنتاینم که نزدیکه.
حبیب تو ذهنم راهپیمایی رفت: مادر، مادر خوب و قشنگم! اتاق خالیه ما بی تو سرده! لعنت به بیکاری! اگر برادرم دو سال قبل بیکار نشده بود و مدام روی اعصاب مادرم راه نرفته بود، شاید الآن او شام میپخت.
حین شام، یونتوس رو تماشا میکردم. خوشبختانه بردند، رونالدو هم گل زد. فکر کردم فردا بیست و دو بهمنه، اما اینترنتم وصله!
بعد شام، بارسلونا رو تماشا میکردم. مساوی کردند و مسی گلی نزد! مزدک میگفت: میلان گل سومش رو هم زد، لیون گل خورد. گفتم چه شیر تو شیریه امشب. یحتمل قمر در عقربه.
بیست و دو بهمن که شد، اینترنت ضعیف بود؛ باورم شد بیست و دو بهمنه. ملت راهپیمایی میکردند و خودم فکر میکردم شام چی بپزم. این روزها اغلب به ناهار و شام فکر میکنم. شاعر میگوید: روزها فکر من این است و همه شب سختیام، که شام چی بپزم/ از کجا نان بخرم، یا به داداش زنگ بزنم/ دخل و خرج رو چجوری میزون کنم/ به کجا میرسم ینی با این قیمتای نجومی؟ آخر نشون ندادی تو رهم.
فردای بیست و دوی بهمن، یعنی همین حالا، علاوه بر این که تو فکر خورد و خوراک هستم، به فوتبال هم نیم نگاهی دارم. سایپا و ذوب مسابقه دارند؛ فصل نو لیگ قهرمانان آسیا امروز استارت میخورد.
دور حذفی لیگ قهرمان اروپا و لیگ اروپا نیز شروع میشود، بنابراین سردار آزمون مسابقه دارد و رم با پورتو و پاریسن ژرمن با من یونایتد. مصدومیت نیمار دردسر بود، کاوانی هم اضافه شد، حالا امید همهی پاریسیها به امباپه است. وقتی قرعهی پیاسجی به نام یونایتد افتاد، برادرم با خوشحالی گفت: پدر برای پسر فداکاری میکند. منظورش مورینو برای نیمار بود. فکر کردم: چه حرفا!
حالا نظرش چیه، نه مورینوهست نه نیمار. نه پدرهست نه پسرهست، حتی برادرم نیست (کاوانی) ــــ مادر و خواهرهای خودم هم نیستند :( ــــ باید دید نوه (امباپه) چیکار میکند امشب
امیدوارم کار باشد همیشه و برای همه. و به فکر هم باشیم و مسابقهها را نیز ببریم.
M.T :)
پ.ن: قرار بود این ولنتاین به عشق فکر کنم، عوضش دارم به غذا و فوتبال فکر میکنم. اینم شد زندگی!