او بسیار مشتاق بود که جزو مریدان آنتی ستن شود، پس به مکتب کلیبون قدم نهاد ولی آنتی ستن وی را نپذیرفت.
دیوژن اصرار کرد.
پیشوای کلبی مسلک عصای گره دارش را بلند و تهدید کرد که اگر نرود او را می زند.
دیوژن گفت:« بزنید؛ شما چوبی پیدا نمی کنید که آن قدر محکم باشد که بر ثابت قدمی من چیره شود.»
آنتی ستن حرفی برای گفتن نداشت، بی درنگ او را به عنوان مرید و شاگردش پذیرفت.
کتاب: هیچ گاه، هیچ وقت ، هرگز تسلیم نشوید نوشته ی ری آریا
بسیاری از شکست خوردگان زندگی،مردمانی هستند که در لحظه ی بازایستادن نفهمیدندچقدر به موفقیت نزدیک بودند.توماس ا. ادیسون
0 comments:
Post a Comment