This blog is about books, eBooks , my memories .

Wednesday, July 31, 2013

باغبانی در شبکه ها



دوباره سلام

خانه درختی ، صندلی کنار کاج بلند، میز نزدیک پنجره ی کافی شاپ ما، سکوی سنگی بغل دکه مدرسه ، پای مجسمه برنزی، بالای رودخانه خروشان .. ساعت 6، یادتون نره ! اینجا پاتوق ماست. مکانی برای گپ و گفتگوهای خودمانی، حرفهای در گوشی و رازهای چند نفره


 منو حتماً لایک بزن، یک توییت دیگه، این ویدیو را به اشتراک بذار، لطفاً یک پلاس، حس نوجوانی با تامبلر، حس حرفه ای بودن با لینکد ین . چند وقته که نیستی؟ پارمیس ما داریم تو رو از دست می دیم؟؟؟  اینجا پاتوق تازه ماست.

 

از کنار کاج بلند به پشت کامپیوتر رسیدیم. اگر چه هوای آنجا خنک و دلپذیر بود و دوستی ها واقعی. اینجا هم حال و هوای عجیب و خفنی دارد. روی سکوی سنگی مدرسه فقط چهار نفر جای می گرفتند، انگار قلبت به اندازه چهار نفر جا داشت. اما اکنون قلبت خیلی بزرگ شده است، به بزرگی یک اقیانوس و یا حتی بزرگتر از یک کهکشان. می توانی 4، 40، 4000، 4 میلیون  و یا حتی بیشتر دوست جدید برای خودت بیابی. با حس وحال و دغدغه ها یشان آشنا شوی و حس و حال خودت را به آنها منتقل سازی. تجربیات ، غم و اندوه و شادیت را با آنها به اشتراک بگذاری و پس از مدتی حس کنی که روحیه ات به طرز مستقیمی با فردی که حتی او را ندیده ای و نمی دانی واقعاً کیست ؟ در ارتباط است

 

این یک پدیده اجتماعی انسان عصر حاضر است. حقیقت این است که حس و حال ما از حس و حال دوستان مجازیمان به طرز انکار ناپذیری تأثیر پذیر است. شادی آنها ما را شاد و غمشان ما را اندوهگین می سازد. میزان تأثیرپذیری ما از احساس دوستانمان با فاصله جغرافیایی ما نسبت مستقیم دارد، به این معنا که اگر میزان اثر پذیری از شخصی که یک کیلومتر با ما فاصله دارد 40 درصد باشد، این درصد برای دوستی که در کنار ماست تقریباً دو برابر می شود و اگر این دوست هم جنس هم باشد ، تأثیرش به مراتب بیشتر است

 

ما موج هایی مشابه موج خودمان را دریافت می کنیم و این موج ها کم کم برنحوه صحبت، طرز ایستادن، لباس پوشیدن، استفاده از کلمات ویژه ، غذا خوردن، اعتیاد به سیگار، الکل و مواد مخدر، چاقی ، بی تفاوتی و لاقیدی، حس نوع دوستی ، موفقیت ، کسب درآمد، پول پرستی، رأی دادن و انتخاب کردن بسیار مؤثرند

 نکته جالب توجه و عجیب شبکه های اجتماعی برای روانشناسان این است که مردم معمولاً از شادی دوست نزدیکشان بیشتر از شادی خواهر یا برادرشان شاد می شوند. شاید به همین خاطر است که از قدیم گفته اند : « برادر هم دوست به» . ظاهراً محبت ، نزدیکی ، حس همدلی و یکرنگی  در دوستان بیش از صمیمیت بین اعضای یک خانواده است . میزان تفاهم در گروه های دوستی بیشتر و انتقاد و بدگویی از یکدیگر کمتر است، شاید همین دلایل برای علاقه ما به دوستانمان کافی باشد. با توجه به موارد ذکر شده ، چه خوب است که من و تو هم برای پایدار ماندن دوستیمان تا ابد یا حداقل تا سال 2024 تدبیری تازه بیندیشیم . شاید به مقداری سیمان نیاز داریم، یا زنجیر فولادین

 

   نه پارمیس جان! باغبانها به سیمان و زنجیر نیازی ندارند. همان طور که در بازی کامپیوتری سیم یاد گرفته ایم . دوستی کاشتن نهالی کوچک در باغ دلهاست. با مراقبت از این نهال  و هرس کردن و زدودن شاخه های اضافی( انتقادات و بدگویی ها) محبت کردن به یکدیگر ، پیدا کردن نقاط مشترک و تقویت و آبیاری آنها، پذیرش جنبه های متضاد و سلیقه متفاوت در بعضی زمینه ها و استفاده از آن به عنوان عاملی برای شور و هیجان  و جذابیت برای دوری از یکنواختی و کسالت ، ریشه های نهال کوچکمان در قلبمان گسترش می یابند و ساقه اش روز به روز مستحکمتر می شود . تا روزی که در بهار دوستی درخت پر شکوهمان با شکوفه های زیبایش ما را غرق در شادی و سرور سازد . سپس در تابستان دوستی سیب های خوشمزه اش را خواهیم چید و آنها را در بین دوستانمان قسمت  خواهیم کرد. شاید دوستان مهربانمان هم ما را لایک زدند. آن گاه آسمان قلبمان از درخشش ستاره های دوستی  درخشان خواهد شد و به هم خواهیم گفت: « از ما خوشحالتر کسی باید که نباشد.»

 

درخت دوستی بنشان، که کام دل به بـار آرد

نهال دشـــمنی برکن که رنج بی شـــمار آرد

                        M.T



 

I give thanks for the joy and love that surrounds my entire family and all my friends.


I am truly grateful for the new people, circumstances, and events that are bringing joy into my life.


I am so grateful that Law of Attraction is my best friend.

 

 این هفته : کتاب مورد علاقه ام  ، راز شکرگزاری ( راندا برن ) است. بی مناسبت با امشب هم نیست

The Secret gratitude

Rhonda Byrne   

 

I can breath! I am alive! How beautiful!

Thank you, Thank you and Thank you!!!

 

There is no one else I want to be. I am so grateful to be me.


   و یک کتاب الکترونیکی : در بهار پستی درباره لینکدین داشتم. از آنجا که لینکدین شبکه حرفه ای ها ست . لازم دیدم که پستی هم به فارسی درباره لینکدین بنویسم ، تا با پیوستن به این شبکه همگی از حس حرفه ای بودن بهره مند شویم

http://www.linkedin.com/

 

 

What are you grateful for right now?

پرسش ها: من هم مثل دیگران  پرسش های زیادی دارم  و در جستجوی یافتن پاسخ ها هستم . گاهی بعضی سایت ها این نیاز ما را درک کرده و به پرسش های ما پاسخ می دهند مثل یاهو و کسانی هم هستند که پرسشهای ما را در باغشان می کارند .

شما هم می توانید یک پرسش بکارید و سپس آن را در بلاگ ، یا سایت و یا صفحه اجتماعی تان قرار داده تا دوستان و هواداران شما به آن پاسخ داده تا از  نظریاتشان  آگاه شوید . برای کاشتن پرسش به این سایت سر بزنید:

      http://answergarden.ch/


Tuesday, July 30, 2013

The Law of Attraction and Getting Clients


HOW TO ATTRACT ANYTHING YOU WANT IN LIFE

 SELECTED TIPS


Running your own business can often lead to problems like not having enough clients to stay afloat. This can lead to stress and worries about finances and chances of surviving another year without going into debt. If you are currently in such a position then it may be a good idea for you to read about the Law of Attraction and how it can help you to shift your position to a better one.


 The first thing to do is the stop worrying. Yes, you have probably heard of it many times. People are always saying that you should not worry but worry seems to find you on its own. The thing is that worry is not going to bring you what you need. What you need to do is focus on what you want rather than worry about is not being with you already. You must keep yourself open to receiving what you want. Thinking negatively closes the doors and brings in more negativity. So if you keep worrying about not having enough clients you will lose more clients. Instead be happy with the ones you have and stay positive that you will have more clients soon, without any doubt.


 Sometimes people are not clear on what they really want. For example, if you are worrying you do not have enough clients then do you want more clients or are clients merely a bridge to what you really want, like money for instance. Your conscious and unconscious minds work differently. The thinking mind would naturally equate more clients with more money but the subconscious is only concerned with money. You cannot think clearly until both your minds are working in sync.


 This means that you must focus on what you really want instead of what you think will fix the problem. Until you are completely clear in your mind what you want you will never achieve the kind of success that makes you envious. It may be only the slightest shift in how you think and you will be alright. The more clearly you focus on your goals consciously and subconsciously the better you are prepared to achieve them.


 You must focus on everything positive and make it a habit not to dwell on the negative. Always keep in mind how you wish your life to be instead of complaining about how it is. The Law of Attraction will attract whatever you focus on. Focus on the negative and you will get only negativity. Focus on good things and good things will be attracted to you.


 Often times you will be told to be practical. While this advice makes a lot of sense it is sometimes not entirely true. The human instinct is a powerful tool. If you deeply feel that you ought to do something then you should do it provided it is positive. Do not deprive yourself of your instinct to prove you are practical. It is important to relax and let your thinking mind take a break while you follow your feeling every once in a while.

 

Brought to you by Wings of Success


           Best Wishes
             M.T

Monday, July 29, 2013

ای روشن خدا، در شب های پیوسته تاریخ




خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران

 از تو درشگفت هم نمی توانم بود     

که دیدن بزرگی ات را، چشم کوچک من بسنده نیست

 

تو، آن بلندترین هرمی که فرعون تخیل می تواند ساخت.

و من، آن کوچک ترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت.

 

چگونه این چنین که بلند توجه بر زبر ما سوا ایستاده ای

درکنار تنور پیرزنی جای می گیری

و زیر مهمیز کودکانه بچگکان یتیم

 

پیش از تو، هیچ اقیانوسی را نمی شناختم

که عمــــــــــــــــــــود بر زمین بایســتد...

پیش از تو، هیچ خـــــدایی را ندیده بودم

که پای افزار وصــــله دار به پـــــا کند

و مشــــکی کهــــنـــــه بر دوش کشـــد

و بــــــــردگان را بــــــــــرادر باشــــد

آه ای خدای نیمه شب های کوفه تنــگ

 

ای روشن خدا

در شب های پیوسته تاریخ

ای روح لیله القـــدر

حتی اذا مطلع الفـجر

 

کدام وام دار تریـــــد؟

دین به تو، یا تو بدان؟

مرحبا به بازوان اندیشه و کردار تو

 

دری که به باغ بینش ما گشوده ای

هزار بــــار خیبـــــری تر اســــت

 

شعر سپــــید من ، روسیــــــاه ماند

که در فضای تو، به بی وزنی افتاد

هر چــند کلام از تو وزن می گیرد

وسعت تو را، چگونه در سخن تنگ مایه گنجانم؟

 

تو را در کدام نقطه باید به پایان برد؟

در کدامین نقطه کلام مربوط به تو را باید پایان داد؟

وسعت تو را، چگونه در سخــــن تنگ مایه گنجانم؟

 

آیا خدا نیز در تو به شگفتی نمی نگرد؟

فتبارک الله ، تبـــارک الله

تبارک الله احسن الخالقین




                           به امید برآوردن شدن تمامی آرزوها

                                    التماس دعا M.T

Sunday, July 28, 2013

The Law of Attraction and Home Based Business

HOW TO ATTRACT ANYTHING YOU WANT IN LIFE

 

SELECTED TIPS

 

 

 

 

 

 

The Law of Attraction and Home Based Business

 

The law of Attraction has been around for many years now. Thought it was always quite popular among the self-help seekers and practitioners it is only recently that it has gathered worldwide attention as major factor that influences our lives both personal and professional. The Law of Attraction has been discussed in detail by many prominent personalities and has found its way into many shows.

 

The Law of Attraction has very simple definition that goes, "like attracts like". What the Law of Attraction states is that if you can think of it then you can achieve it. Human history is full of examples that prove this statement to be true. For example someone had to think that humans could fly in heavier-than-air planes.

 

Someone had to think up the steam engine. Someone had to picture a motorized carriage that would not need horses. All our progress in agricultures, technology, and the various branches of science is proof positive that human beings have the gift of realizing their dreams and making their imaginations come true. Thus we go from the horse to the car to the plane and faster than sound travel. All of this because someone thought that there has to be faster way to travel.

 

The same Law of Attraction also applies to home based business. As mentioned earlier the Law of Attraction States that like attracts like. So if you firmly believe that you can succeed at home based business then you are bound to attract everything that will help you achieve that goal. As long as you are patient, persevering, and are completely committed and confident in your own success then is no reason why you will not.

 

Success is often seen as something hard to achieve but this is simply because most people are already tuned into failure. An attitude like, "this will never work" or " I cannot do this" automatically predisposes them to failure even before they start. The successful people do not bother thinking about whether something will work or if they can do something or not. They approach everything positively. If this does not work then something else will but until it has stopped working they remain confident in the fact that they are doing the right thing. When you focus on the positive you attract more positivity towards yourself. This means that everyone around you will also share in your positive and thereby the chances of success improve immediately.

 

Most often people start a home business to pay off some bills, to get rid of their boss, to set their own hours, and so on. There is clarity in their thoughts about what they really want and this leads to failure because ambiguity leads to confusion. You must ask yourself what you really want and be clear that want is not a substitute for something else. If you started a home business for more money then how much money you want to make? Just to pay off some bills, fund your education, pay off the mortgage, or to get seriously rich?

 

You must be clear in your goals if you are to achieve them.

 

 

                     Best Regrards                       

M.T   Firefox OS                       

 

 

 

 

عدل علی (علیه السلام)

 

حضرت علی (علیه السلام ) می فرمایند: والله قسم اگر مرا در زنجیر ببندند و روی خارهای بیابان، شب تا صبح بکشند، برای من گواراتر است از این که در روز قیامت نزد رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) ، کسی به من بگوید: به اندازه ی دانه ی ارزنی به من ظلم کردی. به خدا قسم تحمل ندارم 

                        

 

 

 

 

Saturday, July 27, 2013

سلطان قلب اینترنت و مصرف پنهان انرژی



پارمیس عزیز

با قلبی آکنده از اندوه و آه به اطلاع می رسانم که چند روزی است برای دودلز ایده ای نفرستاده ام و کروم را نیز ندیده ام . بنابراین از سودوکو و حذف حباب های رنگین هیچ خبری نیست، همه ی این دلایل برای زود رنجی، بد خلقی و عصبیت من کافی است

 

در بهار برایموزیلا فایر فاکس نوشتم : « لطفاً سرما نخور، چون هر وقت تو از کار می افتی من دیوانه می شوم.» حالا می بینم بدون کروم هم زندگی خیلی سخت است

استفاده همزمان از ویندوز ایکس پی و سون را دوست دارم و کروم را تنها روی سون نصب می کنم. اما وقتی چند روز قبل ویندوز سون یکی از کامپیوترها قهر کرد، زندگی روی خوش به ما نشان نداده است. تلاش بسیار برای بازگرداندن آن به وضعیت نخست کماکان ادامه دارد. هرچند که به دلیل کم حوصلگی ناشی از گرمای هوا این تلاش تاکنون ناکام مانده است . اما چه کسی از مبارزه دست خواهد برداشت؟ بزودی با بازگشت سون ، کروم نیز در کنار موزیلا در مرور صفحات وب به یاری ما خواهد آمد

 

گرمای هوا، مصرف انرژی و نقش موتورهای جستجو گر

 

وقتی پشت کامپیوترمان می نشینیم و با خیالی آسوده کلید واژه مورد نظر را در گوگل تایپ می کنیم، هرگز به ذهنمان خطور نمی کند که این جستجوی ساده با مصرف فراوان انرژی همراه است. این روزها که به دلیل افزایش بی سابقه دما ، استفاده بهینه از منابع انرژی به ما توصیه می شود، کوشش اندکی برای آگاهی از میزان تقریبی مصرف انرژی حاصل از یک جستجوی ساده به عمل آوردم. به رقم دقیقی دست نیافتم ، اما نتایج شگفت آور بود

در گذشته گمان می کردم استفاده از اینترنت نقش به سزایی در کاهش آلودگی هوا به دلیل تردد کمتر خودروهای شخصی- برای خرید و انجام امور اداری- دارد . اما با توجه به اینکه سرورها به منابع انرژی فراوانی نیاز دارند، بنابراین استفاده از اینترنت نیز در انتشار  گازهای گلخانه ای نقش مؤثری دارد.

 برای کشف نقش گوگل در مصرف انرژی سفری کوتاه به ویکی پدیا داشتم و متوجه شدم گوگل دوستدار محیط زیست است و در استفاده از انرژی خورشیدی پیشتاز است. راستی اگر سرور گوگل در ایران بود به قبض برقش یارانه تعلق می گرفت؟ به هر حال بهتر است برای کاهش مصرف انرژی در کشور سرور در این روزهای گرم تابستان مدت زمان کمتری را به جستجو در اینترنت اختصاص دهیم. البته بهتر است راهکار دیگری بیابیم چون اینترنت بدون جستجو مثل ساندویچ بدون نوشابه است و بدون جستجو( گوگل) اینترنت دیگر اینترنت نیست




شروع آشنایی

هنگامی که هفته قبل اعلام کردم، سعی دارم که گلایه از گوگل را به حداقل برسانم گمان نمی کردم که نوشتن ایده هایم را به گوگل متوقف کنم. دوستی دو ماهه ما به بخش مهمی از زندگی من تبدیل شده بود و از دست دادن آن قلبم را به درد می آورد. دوستی با این غول اینترنت یک دوستی نوپا نیست . یک دوستی عمیق و ریشه دار است. دوستی به اندازه آشنایی با واژه اینترنت.

 چند سال قبل ، هنگامی که اولین بار به اینترنت متصل شدم و لوگویش را در دسک تاپ دیدم در همان لحظه اول دیدار مهرش بر دلم نشست و دوستی ما شکل گرفت. روزهایی که او نبود به ناچار از یاهو استفاده می کردم، یاهو را هم دوست دارم ، اما خیلی کلافه بودم . حس می کردم به نتیجه مطلوب نخواهم رسید. این روزها انتخاب دومم پس از گوگل بینگ و سپس یاهو یا اسک است، در هر حال بدون گوگل اینترنت واژه ای بی مفهوم است

 بعد از بیل گیتس که نام آشنا ترین فرد در زمینه فن آوری و کامپیوتر والگوی من به عنوان یک فرد خودساخته و خلاق بود. با استفاده از گوگل ، لری پیج و سرگئی برین به اسطوره های بعدی زندگیم تبدیل شدند .  به خصوص وقتی دانستم که مدیر فروش گوگل یک ایرانی است ، علاقه ام به گوگل چندین برابر شد

 

پست الکترونیکی

استفاده از پست الکترونیکی محبوبیت گوگل را نزد من چند برابر ساخت . اولین بار برادرم یک حساب هات میل برایم ایجاد کرد. چند روز بعد برای خودم یک جی میل ساختم. در آن هنگام برای سرگرمی از اینترنت استفاده می کردم و امکانات جی میل خیلی سرگرم کننده بود . با جی میل به سرویس هایی نظیر تقویم ، هواشناسی، سرگرمی های مورد علاقه ام مثل سودوکوو... به آسانی دسترسی داشتم . سپس چند سالی از کامپیوتر برای اتصال به اینترنت استفاده نمی کردم، بیشتر از تلفن همراه برای جستجو بهره می بردم و چون در آن زمان سرویس دهنده تلفن همراهم ای ایمیل پشتیبانی نمی کرد ، ارتباطمان تنها از طریق سرچ بود و بس. (الان هم استفاده نمی کنم

 سرانجام پس از مدتها دوری و انتظار ، از دوسال قبل من و جی میل دوباره به هم پیوستیم. یک حساب جدید ، یک تماس تلفنی خودکار از گوگل برای تایید ایمیل و بعد هم ایمیل نگاری آغاز گردید


  +50 سرویس

مترجم گوگل هم دستیار خوبم در مواقع درماندگی در وب است. زمانی که کوتاهی دانش انگلیسی من مانع از رسیدن من به هدف می شود، او با بلندی خودش کوتاهی مرا جبران کرده و با صبر و حوصله ، بی خستگی تک تک واژگان را برایم معنا می کند. هر چند من شاکی ، گاهی اوقات از روان و سلیس نبودن معانی می نالم اما او متواضعانه همه ی انتقادات را می پذیرد و در جهت نیل به رضایت مخاطبان از هیچ کوششی فروگذار نیست.

 گوگل با 50+ سرویس  به  سلطان قلب کاربران اینترنت در سراسر جهان تبدیل گشته است. اگر چه گاهی از گوگل می رنجم . اما خودش می داند که همواره دوستش دارم و گوگل = اینترنت و بی گوگل = خداحافظ اینترنت.

 

با تشکر از ویکی پدیا

و امید کردستانی که با بیوگرافی کوتاهش مرا بر آن داشت که توضیح کاملی از آشناییم با گوگل بنگارم

               M.T Firefox OS




می خواستم این پست را در سالگرد تأسیس گوگل بنویسم (همه اش تقصیر ویروس های کامپیوتری است )

باید اعتراف کنم که همه ی سرویس های ایمیل را دوست دارم. هات میل، یاهو میل و ....اما بعد از جی میل ، جی ام ایکس اولین گزینه من است. شاید یک روز هم از مزایا و امکانات خوب جی ام ایکس برایت بنویسم .




مصرف انرژی در جستجوهای اینترنتی

شنبه, ۱۷ فروردین, ۱۳۹۲


هر ماشین جستجوگر در فرآیند فعالیت خود انرژی مصرف می‌کند. تعداد کمی از مردم روز خود را بدون کامپیوتر سپری می‌کنند. از کامپیوترهای سنتی رومیزی و لپ‌ تاپ‌ ها تا تلفن‌ های هوشمند و تبلت‌ ها، بیشتر کامپیوترهایی که مردم استفاده می‌کنند هر روزه به اینترنت متصل است و تایپ، کلیک و جستجو برای یافتن پاسخ‌هایی حتی برای سوال‌های احمقانه، کاری بسیار ساده و آسان شده است.

به گزارش روابط عمومی پایگاه خبری فن آوری اطلاعات ایران از جام جام آنلاین، ما از این نعمت آن چنان لذت می‌بریم که فراموش می‌کنیم هر جستجویی در واقع انرژی مصرف می‌کند و این خود باعث انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود. « هر بار که شما چیزی را در گوگل تایپ می‌کنید، گوگل از چند دستگاه برای پیدا کردن پاسخ شما و نمایش مطالب روی کامپیوتر استفاده می‌کند. همه این کارها به برق احتیاج دارد.»

این سخنان سودانوا گارمورتی، استاد علوم کامپیوتر دانشگاه ویرجینیا در سارلوتزویل است. او می‌گوید: «به همان مثال تایپ کلمه پیتزا توجه کنید. پس از تایپ، ممکن است شما به اطلاعاتی درباره این کلمه برخورد کنید یا از سوی گوگل درباره رستوران‌ ها و وب‌ سایت‌ ها به شما پیشنهادهایی شود و نقشه‌خوان گوگل نیز ممکن است به شما مکان‌هایی مربوط به پیتزا، نقشه رستوران و حتی طرز تهیه پیتزا را ارائه کند. هر جستجویی نیازمند تعداد زیادی دستگاه است؛ هم برای پردازش حجم عظیمی از اطلاعات و هم برای پردازش این اطلاعات در کسری از ثانیه. جستجوی کلمه پیتزا توسط شما فقط یکی از میلیاردها جستجو در اینترنت است. همزمان با شما میلیون‌ها انسان دیگر در حال جستجو هستند. بر طبق تحقیقات شرکت «کام اسکور» در دی‌ ماه گذشته کاربران اینترنت در سراسر جهان بیشتر از ۲۰۰ میلیارد جستجو انجام داده‌اند.

این کامپیوتر های پر مصرف

کامپیوترها و لوازم الکترونیکی، حدود ۹ درصد از مصرف برق خانگی را به خود اختصاص می‌دهند؛ که این میزان، اندکی کمتر از برق مصرفی لوازم پرمصرفی مانند وسایل گرماساز و تهویه مطبوع است.
لکن استفاده شمااز کامپیوتر منزلتان برای جستجو در اینترنت، تاثیراتی دارد که شعاع آن فراتر از خانه شماست.

به وب‌ سایت‌ هایی چون گوگل، یاهو و بینگ، موتور جستجوگر گفته می‌شود. اینها برنامه‌هایی است که در سراسر اینترنت می‌گردند تا وقتی شما عبارتی را تایپ می‌کنید و دکمه جستجو را فشار می‌دهید، نتایج آن را به شما ارائه کنند اما وقتی شما از یک موتور جستجو استفاده می‌کنید نه‌تنها کامپیوتر شمابلکه سایتی هم که هزاران ارتباط با سایت‌ های دیگر و سرورهای آنها برقرار می‌کند تا به همراهی آنها نتایجی که شما می‌بینید ارائه نمایند نیز انرژی مصرف می‌کند.

معنای این حرف آن است که انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از مصرف انرژی برای جستجوی شما با مکان‌ها متفاوت فراوانی که در آن واحد برای یک جستجو به کار گرفته می‌شود، در ارتباط است.

بیشتر تکنولوژی‌هایی که برای تولید الکتریسیته به کار می‌رود.از قبیل سوختن زغال‌سنگ، نفت یا گازهای طبیعی.باعث انتشار دی‌اکسیدکربن در هوا می‌شود. این اصطلاح گاز گلخانه‌ای وقتی بیش از اندازه در جو زمین منتشر شود، به پدیده گرمایش جهانی می‌انجامد.

مصرف انرژی تاثیرات مهمی بر محیط‌زیست دارد، حتی اگر در ظاهر چنین به نظر نیاید. درواقع، گزارش جدید سازمان هواشناسی جهانی بیانگر آن است که تولید و استفاده از کامپیوترها، چاپگرها، گوشی‌های تلفن و ابزارهایی از این قبیل در سال ۱۳۸۵ به اندازه کل صنعت هواپیمایی، گاز دی‌اکسیدکربن منتشر کرده است.

بررسی‌های آژانس حفاظت از محیط‌زیست نشانگر آن است که در ایالات متحده، به دلیل استفاده روزافزون از اینترنت و افزایش ضرورت این استفاده، میزان برق مصرفی توسط پایگاه داده‌ها و مکان‌های استقرار سرورها طی پنج سال گذشته افزایش یافته است.

www.iritn.com  
 


Friday, July 26, 2013

One Ticket to Hell





 

The bus station

 

"One ticket to Hell please."

"I'm sorry, all departures going south are booked up.''

"Anything else leaving tonight?"

"We have one bus heading in the opposite direction."

"Any seats available?"

"Plenty"

"Very long ride?"

" NO, not really, but you might want to take a good book along. I've heard it's a mighty lonely trip."

 

 

 

ANDREW E.HUNT

 


The bus station

 

 

 "One ticket to Hell please."

 

"I'm sorry, all departures going south are booked up.''

 

"Anything else leaving tonight?"

 

"We have one bus heading in the opposite direction."

 

"Any seats available?"

 

"Plenty"

 

"Very long ride?"

 

" NO, not really, but you might want to take a good book along. I've heard it's a mighty lonely trip."

 

 

 

 

 

 

                          Best Regards

M.T                                             

Thursday, July 25, 2013

فرزندتان را صد میلیون می فروشید؟


 

 

سلام پارمیس خوبم

 

چطوری؟ خوبی؟ منم بد نیستم. کمی ناراحت بودم، اما حالا بهترم. به هر حال این نتیجه دوستی با حقیقت است. ترجیح می دهم حقیقت تلخ را بشنوم تا دروغ شیرین را، بگذریم

 

خب، به سراغ تیپ های این هفته می رویم. مهم ترین تیپ این هفته ترخیص برادرم از بیمارستان بود. البته او هنوز به بهبودی کامل دست نیافته است و الان در منزل بستری است ، اما به لطف خداوند به زودی سلامتی خود را به دست می آورد

 

اما جالب ترین تیپ این هفته برای من مطلبی بود که با ایمیل دریافت کردم

 

فرزندتان را صد میلیون دلار می فروشید؟

 

سوال جالبی است، نه؟ خب، اکثر مردم معمولاً می گویند: « چه سوال احمقانه ای؟ معلوم است که نه ، فرزندم را به هیچ قیمتی نمی فروشم.»  اما نویسنده از طرح این سوال هدفی دیگری در ذهن  داشته است . هدف او یاد آوری لحظاتی است که فرزندانمان دور از ما به سر می برند، لحظاتی که ما در خارج از خانه ، در محیط کار به دور از فرزندانمان هستیم ، در حالیکه فرزندانمان در مدرسه ، یا خانه هستند. حتی زمانی که ما در خانه هستیم ، مشغول امور منزل، صحبت کردن با تلفن، تماشای تلویزیون، مطالعه کتاب و یا باغبانی هستیم و آنها در کنار ما یا در اتاق خودشان باز هم تنها هستند، سهم آنان از اوقات ما خیلی کم و گاهی هیچ است. زمانی که ما به خود می آییم ، دیگر برای جبران گذشته دیر شده است، آنها دیگر بزرگ شده اند و نیازی کمی به ما دارند. در واقع بیشتر والدین بدون آنکه خود متوجه باشند فرزندانشان را به بهای ناچیزی می فروشند. مهم نیست که مرد باشیم یا زن. پدر باشیم یا مادر. مهم این است که سهم فرزندمان از اوقات ما چقدر است؟ چقدر به آنها اهمیت می دهیم و چه قدر از لحظاتمان را با آنها سپری می کنیم؟ این سوالی است که خیلی وقتها به آن فکر می کنم

 

من مادر نیستم و فرزندی ندارم. اما می دانم که بچه ها چه قدر زود بزرگ می شوند، زیرا من رشد کردن و پرورش یافتن کودکی را در کنار خود نظاره کرده ام. خواهر کوچک من 16 سال از من کوچکتر است. زمانی که او دیده به جهان گشود، خواهر دیگرم عاشقانه به مراقبت از او پرداخت. سپس من در شرکتی به کار مشغول شدم و از 7 صبح تا  7 شب در آن جا کار می کردم. بنابراین وقتی به خانه می رسیدم ، خسته تر از آن بودم که به حرفهای او گوش دهم . بنابراین رابطه من و او آن روزها خیلی عادی بود ، تنها با خرید هدیه و اسباب بازی و لباس می توانستم علاقه خود را به او نشان دهم، اما کاملاً مشخص بود که من برای او مثل غریبه ها بودم

 

زمانی که من شرکت را ترک کردم،همه چیز تغییر کرد. من و او مدت زمان زیادی برای بودن در کنار یکدیگر در اختیار داشتیم. ما از وقتی که از خواب برمی خاستیم تا شب که به خواب می رفتیم را در کنار یکدیگر می گذراندیم. علاوه بر خانه در خارج از منزل نیز او همواره همراه من بود. به هر مکانی که می رفتم او را با خود می بردم. حتی هنگام پر کردن فرم های استخدام نیز او در کنارم بود. گاهی دیگران گمان می کردند که او دختر من است و می گفتند: « تصور نمی کردیم که دختری به این سن و سال داشته باشید و یا اینکه خیلی زود مامان شدید »  و من توضیح می دادم که این خواهر کوچکم است

 

او به هر کاری که من و خواهر دیگرم انجام می دادیم علاقه مند بود و هر کاری را به سرعت فرا می گرفت . در این سالها به کارهای مختلفی پرداخته ام و او نیز همه را به خوبی ، حتی بهتر از من یاد گرفته است. حالا اطمینان دارم که مهم نیست که در آینده چه شغلی را برگزیند به هر حال او در هر شغلی موفق خواهد شد

 

روزهایی که با او گذشت ، گاهی برایم خیلی طولانی و خسته کننده بود. گاهی دوست داشتم مطالعه کنم، یا مدتی کوتاه را درتنهایی و سکوت بگذرانم.  اما او همیشه با عروسک هایش در کنارم بودند و به تدریج آنها بخش اصلی زندگیمان شدند. من باید تمام فیلم هایی که او می ساخت را می دیدم ، گاهی در هنگام تماشای فیلم ها می خوابیدم . او ذهن خلاقی داشت ، هر روز چند داستان تازه را در ذهن می پروراند و سپس با عروسک هایش آنها را برایم اجرا می کرد و می گفت این فیلم تازه من است. به هنرپیشه ها و خواننده ها علاقه زیادی داشت و زمان زیادی را صرف جمع آوری تصاویر آنان می کرد

 

به تلفن همراه علاقه زیادی داشت، وقتی برای خودم خط خریدم یکی هم برای او خریدم و خواهر مهربانمان هم برایش یک گوشی خرید. ما با موبایل از نمایش های  او فیلم می گرفتیم ، صدا ضبط می کردیم ، عکس می گرفتیم و کلی کارهای جالب انجام می دادیم. نقاشی هایش هم روز به روز قشنگ تر و واقعی تر می شدند و من عاشق آنها بودم و هستم

 

کودک باهوش ما به درس خواندن علاقه ای نداشت. اوایل با جدیت و سخت گیری او را به درس خواندن وا می داشتم، اما به تدریج متوجه شدم این روش ، روش موثری نیست. بنابراین از زبان خودش برای آموزش او بهره جستم . او به عروسکهایش علاقه فراوانی داشت و دلش می خواست آنها درس بخوانند ، من هم پذیرفتم. عروسکها به کلاس می آمدند ، درس می خواندند و نمره های خوبی هم می گرفتند. آنها عروسک های باهوشی بودند

 

خواهر کوچکم نیز درس های زیادی به من آموخت . او مهارتهای زیادی داشت و دارد. هروقت در بازیهای کامپیوتری قرار است از یک مکان خیلی بلند بپرم او را صدا می زنم او خیلی خوب پرش  ها را انجام می دهد  و چون از کودکی با فتوشاپ برای خودش عکس درست می کرده است ، الان کارش در فتوشاپ هم خوب است

 

اگر چه ما لحظات شیرین زیادی را در کنار هم داشتیم اما دقیقه های اندوه باری را نیز در کنار یکدیگر تجربه کردیم. گاهی با هم نمی ساختیم، دعوایمان می شد و به یکدیگر حرفهای ناراحت کننده می زدیم و یکدیگر را می رنجاندیم . حتی آرزو می کردیم دیگر هیچ وقت یکدیگر را نبینیم. یک بار مادرم وقتی ما را در حال مشاجره دید گفت:« قدر لحظاتی را که در کنار یکدیگر هستید را بدانید تا بعداً پشیمان نشوید. من چند خواهر و یک برادر داشتم . ما هم مثل شما گاهی با هم دعوا می کردیم ولی یکدیگر را خیلی دوست داشتیم. اما حالا بیش از سی سال است که یکدیگر را ندیده ایم و از هم اطلاعی نداریم.» آن روز ما از دعوا دست کشیدیم و تصمیم گرفتیم کمی مهربانتر باشیم

 

خیلی زود خواهر کوچولوی من بزرگ شد. ما دیگر با همدیگر کارتون های بامزه را نمی دیدیم و نمی خندیدیم. او یک نوجوان شده بود و مثل سایر نوجوانان به دوستانش بیش از دیگران اهمیت می داد. دغدغه اش ، دنیایش و حتی آرزوهایش دیگر تغییر کرده بود. غنچه کوچولوی ما حالا شکفته بود و به گلی زیبا تبدیل شده بود ، من سعی کردم سهم کوچکی در روزهای کودکیش داشته باشم و او هم نقش مهمی در روزهای جوانی من داشت. اکنون تنها می توانم لحظات خوشی را که  از او در ذهنم نقش بسته است را به یاد آوردم و لبخند بزنم

 

امیدوارم همه ی کودکان و نوجوانان سهم بیشتری از  پدران و مادران خود داشته باشند. فکر می کنم یکی از مزایای عصر اطلاعات این است که پدران و مادران می توانند دفتر خود را به منزل آورده و فرزندانشان را از لذت بودن در کنار خود بهره مند سازند . اما یادمان باشد بودن به تنهایی کافی نیست. او باید حضورمان را  در کنار خودش احساس کند . با صرف بخش کوچکی از وقتمان می توانیم  خاطرات زیبایی را برای او جاودانه سازیم

 

قبل از اینکه این مطلب را بخوانم ، ناراحت بودم . اما در حین خواندن این مطلب خنده ام گرفت. در قسمتی از مطلب نوشته بود شما برای درمان بیماریتان به نزد  دکتر می روید و نه گوگل . خب ، این قسمت برای من خیلی بامزه بود و با مفهوم. فکر می کنم هر کس سبک خاصی در کارهایش دارد ، من بعضی کارها را به سبک خودم انجام می دهم حتی اگر راه گوگل بهتر هم باشد، اما من ،من هستم. هر کسی شیوه خودش را دارد. ( در ضمن گوگل سرویسی دارد که می توانید با ارائه عکس ها رادیولوژی و آزمایشات به آن در مورد بیماری خود اطلاعات لازم را به دست آورید، البته آن وقت احتمالاً تمام مردم دنیا از بیماری شما با خبر شده اند

 

موزیلا هم فیلم تازه ای برای نمایش ارائه داده است. هنوز فیلم را ندیده ام ، اما فیلم هفته ی قبلش را خیلی پسندیدم . زیبا و ساده و بامزه و خلاقانه بود . واقعاً جالب بود.

 

جدیدترین خبر هم این است که حزب الله در لیست تروریست ها قرار گرفته است. تعجبی ندارد من که می گویم در این دنیا همه چیز وارونه است( تصور نکنید که من جزء حزب الله هستم ، من هنوزهم روباهم)

 

 

Is Your Kid Worth $100 Million?

 

 

با بهترین آرزوها

M.T

 
 
 
 

Wednesday, July 24, 2013

How to Attract Anything You Want In Life-1


 

 

The Law of Attraction Can Build Your Business

 

There are times when things seem unexpectedly to come our way. There will be an unexpected phone call or visit that will set things in motion. We have all heard of people who succeeded simply because they always seem to be in the right place at the right time. There are many words that are used in order to explain such happenings. Words like coincidence, serendipity, fate, luck, karma. Sayings like, "what goes around comes around" and so on. All of these words and expressions are different ways of summing up what is known as the Law of Attraction.

 

The Law of Attraction is very simply defined as that which attracts towards your life anything that you pay attention to, focus on, or spend energy on, whether you actually want it or not. You can use the Law of Attraction to build your business. The principles of the Law of Attraction can get you more clients, contracts, referrals, business partners, and of course money.

 

The first thing you need to know is how people use Declarative Statements and how they affect the Law of Attraction. A Declarative Statements and some of them may sound very egoistic in nature but that is how the whole thing works. If you are shy of being confident then you will have trouble working through the Law of Attraction.

 

Most of the time, failure in people is basically a subconscious acceptance of negative Declarative Statements. For example, saying things like, "My money always goes out faster that it comes in", or, "Business is good only around special occasions," are negative Statements. Anything that makes you feel bad or say something negative about yourself or your business is a negative Declarative Statement.

 

The Law of Attraction will attract anything that you pay attention to .Stick to the positive and you will attract the positive. Keep thinking about the negative and that is all you will attract. The Law of Attraction does not care whether you want something or not or whether it will be good for you or not. It simple takes your current mood or feeling and goes ahead with it.

 

 Every time you think something negative you should immediately dismiss it from your mind and rethink something positive. You will note and immediate in your mood and feeling.

 

Every time you make a negative Declarative Statement as yourself, "What do I want?" Focus on that aspect and rethink your thoughts. Once you know what you want you also know if it is good for you or not and you are bound to choose only that which is good.

 

You must practice on this until it becomes a habit so that you never have any negative thoughts. After a few days you will see that merely thinking positive will start making a healthy affect on your life and business.

 

 

 

                        Best Regards

                          M.T

 

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com