وقتی با هم غریبه می شویم
« از دست عزیزان چه بگویم گلــه ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست»
خدا نیاورد آن روزی را که از هم نومید شویم، آن قدر ناامید که حال و حوصله ی سرزنش همدیگر را نداشته باشیم، خدا نیاورد آن روزی را که با هم غریبه شویم، خدا نیاورد ... اما گاهی اتفاق می افتد.
من حرفی می زنم که تو می رنجی، اما تو دلت می گویی ولش کن و سکوت می کنی، این طور به نظر می رسد که چشمت را رو اشتباهم بستی، اما در واقع چشمت را رو خودم بستی، تو در قلبت مرا محکوم کردی و حکم بی تفاوتی را برایم صادر کردی، حالا ما زیر یک سقف زندگی می کنیم، اما با هم غریبه ایم...
می گویند فاصله ی بین عشق و نفرت از یک تار مو کمتر است؛ یعنی هر عشقی می تواند رنگ نفرت به خود بگیرد و هر نفرتی نیز رنگ عشق، اما بی تفاوتی بدترین حالت ممکن است، وقتی یک رابطه به مرحله ی بی تفاوتی می رسد، دیگر کار از کار گذشته، مانند گیاهی که ریشه اش پوسیده است. پس اجازه ندهیم که هیچ رابطه ای خواه رابطه ی خانوادگی، خواه رابطه ی کاری به مرحله ی بی تفاوتی برسد؛ اگر با رفتار شخصی موافق نیستیم موضوع را با او در میان بگذاریم. دریچه ی قلب مان را به رویش نبندیم تا با هم غریبه نشویم، ولی چطور نقدش کنیم که دلخوری پیش نیاید؟
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست»
خدا نیاورد آن روزی را که از هم نومید شویم، آن قدر ناامید که حال و حوصله ی سرزنش همدیگر را نداشته باشیم، خدا نیاورد آن روزی را که با هم غریبه شویم، خدا نیاورد ... اما گاهی اتفاق می افتد.
من حرفی می زنم که تو می رنجی، اما تو دلت می گویی ولش کن و سکوت می کنی، این طور به نظر می رسد که چشمت را رو اشتباهم بستی، اما در واقع چشمت را رو خودم بستی، تو در قلبت مرا محکوم کردی و حکم بی تفاوتی را برایم صادر کردی، حالا ما زیر یک سقف زندگی می کنیم، اما با هم غریبه ایم...
می گویند فاصله ی بین عشق و نفرت از یک تار مو کمتر است؛ یعنی هر عشقی می تواند رنگ نفرت به خود بگیرد و هر نفرتی نیز رنگ عشق، اما بی تفاوتی بدترین حالت ممکن است، وقتی یک رابطه به مرحله ی بی تفاوتی می رسد، دیگر کار از کار گذشته، مانند گیاهی که ریشه اش پوسیده است. پس اجازه ندهیم که هیچ رابطه ای خواه رابطه ی خانوادگی، خواه رابطه ی کاری به مرحله ی بی تفاوتی برسد؛ اگر با رفتار شخصی موافق نیستیم موضوع را با او در میان بگذاریم. دریچه ی قلب مان را به رویش نبندیم تا با هم غریبه نشویم، ولی چطور نقدش کنیم که دلخوری پیش نیاید؟
پیام من ، انتقاد از همسر
انتقاد کردن فن ظریفی است؛ چند نفر را می شناسید که از غرغر شنیدن لذت ببرند؟ حتی آن هایی که صندوق پیشنهادات-انتقادات تو اتاق شان نصب کردند، گلایه را دوست ندارند. برای همین می گویند زبان سرخ سر سبز را بر باد می دهد. آن هنگام که ذره بین برمی داریم تا معایب دیگران را درشت کنیم، حواسمان باشد که محتاطانه و زیرکانه نقد کنیم، مبادا تمام پل های پشت سرمان را خراب کنیم!
ما آزادیم هر طور صلاح می دانیم همسرمان را نقد کنیم، اما نقد فضای خاص خودش را می طلبد، نمی شود در هر زمانی و در هر مکانی نقد کرد، نقد باید در مکانی امن و صمیمی انجام شود، در ضمن آمادگی شخص هم مهم است، آیا شخص الآن حال و حوصله ی گله و شکایت را دارد یا نه؟ اگر تمام این شرایط مهیا بود، پیشنهاد می شود گله را با عنوان «پیام من» با او در میان بگذاریم.
پیام من را به دو شیوه می شود با همسر در میان گذاشت: روش اول، روش ساندویچ است: تحسین، انتقاد، تحسین؛ یعنی گفتگو را با تحسین صفات نیکوی همسر آغاز می کنیم، سپس موضوعی که سبب رنجش ماست بیان کرده، مطلب را با تحسین صفات پسندیده او به پایان می بریم. روش دوم، روش «بهتر نیست؟» است، در این شیوه رفتاری را که مایلیم اصلاح شود در قالب یک سئوال پیشنهادی بیان می کنیم:« عزیزم، به نظرت اگر .... بهتر نیست؟»
ما آزادیم هر طور صلاح می دانیم همسرمان را نقد کنیم، اما نقد فضای خاص خودش را می طلبد، نمی شود در هر زمانی و در هر مکانی نقد کرد، نقد باید در مکانی امن و صمیمی انجام شود، در ضمن آمادگی شخص هم مهم است، آیا شخص الآن حال و حوصله ی گله و شکایت را دارد یا نه؟ اگر تمام این شرایط مهیا بود، پیشنهاد می شود گله را با عنوان «پیام من» با او در میان بگذاریم.
پیام من را به دو شیوه می شود با همسر در میان گذاشت: روش اول، روش ساندویچ است: تحسین، انتقاد، تحسین؛ یعنی گفتگو را با تحسین صفات نیکوی همسر آغاز می کنیم، سپس موضوعی که سبب رنجش ماست بیان کرده، مطلب را با تحسین صفات پسندیده او به پایان می بریم. روش دوم، روش «بهتر نیست؟» است، در این شیوه رفتاری را که مایلیم اصلاح شود در قالب یک سئوال پیشنهادی بیان می کنیم:« عزیزم، به نظرت اگر .... بهتر نیست؟»
یک راه خوب دیگری که پیشنهاد می شود، تهیه ی فهرستی از صفات آزار دهنده ی همسر است، بهتر است همراه این لیست، فهرستی از صفات مطلوب همسر نیز تهیه شود. سپس در موقعیت مناسب یکی از صفات نامطلوب را با او در میان می گذاریم و نیم نگاهی هم به فهرست صفات مطلوب داریم، تا تعادل همیشه برقرار بماند. چه خوب است، پس از تهیه ی فهرست صفات نامطلوب مدتی به تجزیه و تحلیل تک تک رفتارهای نامطلوب بپردازیم و سهم خود را در هر رفتار نامطلوب پیدا کنیم، مسلماً برداشت مان نسبت به آن رفتار نامطلوب کلاً عوض می شود و امکان توافق فراهم می شود.
و اما عشق
«صبحدم مرغ چـــــــمن با گل نوخاسته گفت
«صبحدم مرغ چـــــــمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راســــــــت نــــــــرنجیم ولی
هیچ عاشـــــــق سخن تلخ به معشوق نگفت»
گل راست گفت که هیچ عاشقی سخن تلخ به معشوق نگفت، عشق یک نسبت صددرصدی است، ما عشق شرطی نداریم، پس گل را با خار دوست داشته باش! وقتی می گوییم این خصوصیت همسرمان را دوست داریم و آن یکی را نه، مثل این است که بگویم او را صددرصد دوست نداریم، نمی شود با شخصی به امید تغییرش در آینده ازدواج کرد، بهتر است از همان اول تصمیم بگیریم می توانیم با خصوصیات همسرمان کنار بیاییم یا نه؟ اگر واقعاً عاشقش هستیم که می توانیم از تفاوت ها و اختلاف سلیقه ها صرف نظر کنیم، ولی اگر تحمل برخی از رفتارهایش را نداریم، بهتر او را برای همیشه فراموش کنیم.
به هر حال هر وقت قصد انتقاد از همسرمان را داریم، آگاه باشیم هر کلمه ای که از دهان مان خارج می شود، همانند تیر شلیک شده است؛ امکان بازگشت و پس گرفتن حرف وجود ندارد، برای آن که آن حرف بر قلب همسر اثر گذاشته، و عذرخواهی، تأسف یا احساس ندامت نمی تواند تأثیر آن حرف و خاطره ی آن لحظه را از ذهنش پاک کند. گاهی یک کلمه آسیب جبران ناپذیری بر یک رابطه می گذارد، چون همان طور که گفتیم اشخاص انتقاد را دوست ندارند و شنیدن انتقاد از عزیزان به مراتب سخت تر است.
پیش از انتقاد این موضوع را در نظر بگیریم که هر عیب و ایرادی به همسرمان نسبت دهیم به صمیمیت و عشق مان آسیب می زند، ببینیم آیا عیب او آن قدر آزار دهنده است، که ارزش ویران کردن رابطه مان را داشته باشد، و حاضریم چنین ریسکی را بپذیریم؟
اگر واقعاً عاشق همسرمان هستیم، او را همان طوری که هست قبول کنیم، آن وقت اصلاً در او نکته ی منفی نمی بینیم که بخواهیم او را ببخشیم، زیرا خوبی و بدی همه توهمات و تصورات ذهن ماست. حضرت عیسی (ع) می فرماید:« اگر چشم هایت تو را آزار می دهند، آن ها را دور بینداز.»
به هر حال هر وقت قصد انتقاد از همسرمان را داریم، آگاه باشیم هر کلمه ای که از دهان مان خارج می شود، همانند تیر شلیک شده است؛ امکان بازگشت و پس گرفتن حرف وجود ندارد، برای آن که آن حرف بر قلب همسر اثر گذاشته، و عذرخواهی، تأسف یا احساس ندامت نمی تواند تأثیر آن حرف و خاطره ی آن لحظه را از ذهنش پاک کند. گاهی یک کلمه آسیب جبران ناپذیری بر یک رابطه می گذارد، چون همان طور که گفتیم اشخاص انتقاد را دوست ندارند و شنیدن انتقاد از عزیزان به مراتب سخت تر است.
پیش از انتقاد این موضوع را در نظر بگیریم که هر عیب و ایرادی به همسرمان نسبت دهیم به صمیمیت و عشق مان آسیب می زند، ببینیم آیا عیب او آن قدر آزار دهنده است، که ارزش ویران کردن رابطه مان را داشته باشد، و حاضریم چنین ریسکی را بپذیریم؟
اگر واقعاً عاشق همسرمان هستیم، او را همان طوری که هست قبول کنیم، آن وقت اصلاً در او نکته ی منفی نمی بینیم که بخواهیم او را ببخشیم، زیرا خوبی و بدی همه توهمات و تصورات ذهن ماست. حضرت عیسی (ع) می فرماید:« اگر چشم هایت تو را آزار می دهند، آن ها را دور بینداز.»
عشق ورزیدن به تصورات یا تصویرها مربوط نمی شود بلکه عملی است قلبی . بنابراین واکنش های شدید به رفتارهای دیگری را کنار بگذارید.
زندگی در اینجا و اکنون: پروفسور کورت تپرواین M.T
0 comments:
Post a Comment