«شب چون دل من گرفته و غمــگین
شب چون دل من فسرده و سنگین
دل لحـظه به لحــــظه رو به ویرانی
مضمــــون امیــــــــد من پریشـــانی
خبـــــــــــــر خیــــــلی غیرمنتظره بود! یکشنبهی کسلی بود و من بسیار کلافه بودم.
دو هفته بیشتر از عمر ریاستجمهوری آقای اوباما باقی نمانده بود، میخواستم دستکم تصویری از او در وبلاگم داشته باشم. به گمانم خوب نبود، وقتی این همه از ایران و آمریکا نوشته بودم، وبلاگی خالی از تصویر رئیسجمهور اوباما داشته باشم.
متأسفانه، شانس با من یار نبود. پس از دو روز جستجوی هدفدار برای گلچین تصاویر با کیفیت، بزرگ و پروانهدار به صفحات شکسته رسیدم؛ سرعت اینترنتم به طرز باورنکردنی کند بود.
خسته از تلاش بیحاصل، از کامپیوتر فاصله گرفتم تا به طرحی نوتر بیندیشم، که برادرم با خبر بزرگ از ره رسید: سه روز عزای عمومی به خاطر درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی!
شوخی بیمزهای به نظر میرسید، اما قیافهی برادرم بیانگر چیز دیگری بود. رادیو را گشودم، برنامهها عادی بود. یکساعتی گذشت، دیگر میخواستم رادیو را خاموش کنم که گوینده با لحن محزونی خبر درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی یار دیرینهی امام راحل و رهبر انقلاب را اعلام کرد.
همصحبت این دو دست، تنهایم
هرچند که ترجمـــــــــان رویایم
او رفتــــــه و مانده را نمیداند
تصویر شکســـته را نمیخواند
همصحبت این دو دست، تنهایم
هرچند که ترجمـــــــــان رویایم
او رفتــــــه و مانده را نمیداند
تصویر شکســـته را نمیخواند
لحظاتی در سکوت سپری شد. میکوشیدم این خبر را در ذهنم هضم کنم؛ باورش آسان نبود.
اصولاً هیچوقت از شنیدن خبرهای عجیب و غریبی مانند مشاهدهی یک بشقابپرنده یا مردهشدن یک زنده شوکه نمیشوم، خبرهای طبیعی مثل مرگ یک دوست یا غریبه بیشتر غافلگیرم میکند. به تقویم نگاه کردم، یکشنبه نوزده دی نود و پنج. اوه، چه تصادف عجیبی! فرداش مصادف بود با درگذشت میرزا تقیخان امیرکبیر.
امیــــرکبیر؟ صفحات ذهنم تندتند ورق خورد و رسید به سال سوم راهنمایی و ایستاد روی مقالهی «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» به قلم آقای هاشمی رفسنجانی. چقدر زیبا میرزا تقیخان را ستوده بود و چقدر عالی از ایشان دفاع کرده بود. به خودم گفتم دوست داشت جا پای امیرکبیر بگذارد و شاید هم گذاشت؛ زمانی ایشان «سردار سازندگی» نامیده میشد.
درد است ز آشنــــــــــا جدا ماندن
دل را به صدای خویشتن خواندن
تلخ است حکایت صبـــــــوری ها
زهر است خیال یــــار و دوری ها
ای اشـــــــک بیــا،بیـا به دیـــدارم
کز هرچه که هست جز تو بیزارم
نگارههام از اکبر هاشمی رفسنجانی سیاه و سفید و قدیمی است. برمیگردد به دوران کودکی، وقتی تلویزیون ما سیاه و سفید بود و چهارده اینچ. آقای هاشمی را کنار امام خمینی میدیدیم و پسرشان احمد آقا و رئیسجمهور آن دوران آقای خامنهای.
لبخندش امضاش بود، در بیشتر فیلمها و تصاویری که میدیدیم یا لبخند میزد یا میخندید. یادم است که ناراحتی ایشان و رهبر انقلاب را درست بعد از رحلت امام خمینی دیدم.
آن سالها، سالهای پس از جنگ خوش درخشید. بیشتر اوقات پای ثابت تلویزیون بود. مصاحبههایش را دنبال میکردم. آن مصاحبهای که با خانم خبرنگار خارجی داشت همیشه لبخند به لبم میآورد.
در آن دوران لقب سردار سازندگی زینتبخش نامش شد. روزنامهها هر روز از سدی که افتتاح میکرد، کلنگی که به زمین میزد، روبانی که میبرید، یا سفرهای داخلی و خارجیش مینوشتند.
البته از همان دوران خاطرات ناگواری هم به جا مانده است: خفقان، اعدام مخالفین و قبور دستهجمعی.
به تدریج که تلویزیون ما بزرگتر شد و خوش آب و رنگتر، آیتالله رفسنجانی در تلویزیون محوتر شد و محوتر. ای روزگار لعنتی! با ما چه کردهای؟ بلوریشدن ادامه یافت به نحویکه وقتی به تلویزیون السی دی رسیدیم دیگر آیتاللهی وجود نداشت و این مسلمان انقلابی، آشنا به وضع روز که برای عظمت و اعتلای اسلام با جدیت فراوان کوشیده بود، در آن برهه زمانی از قطار خط انقلاب خارج شده بود، ولی اینکه سوار کدام قطار را شده بود؟ کسی نمیدانست. انگلیسیها؟ آمریکاییها؟ اعراب؟ کروبیان؟
دقیقاً یادمه، یک مدت هرجا میرفتم: اتوبوس، صف نانوایی، بازار روز، صف ارزاق کوپنی، مدرسه، سر کار، آرایشگاه و خلاصه همه جا صحبت از ثروت میلیاردی هاشمی رفسنجانی بود. ببخشید اگر من مینویسم هاشمی رفسنجانی و از لقب آیتالله استفاده نمیکنم. چون میخواهم به زبان مردمی بنویسم. بین مردم، آیتالله هاشمی رفسنجانی، به رفسنجانی معروف بود، رفسنجانی خودمان.
واقعیتش هیچ شخصی نتوانست مدرکی دال بر ثروت میلیاردی ایشان پیدا کند، اما همین حرفها و شایعات بیپایه و اساس ابهت ایشان و خدمات ارزشمندشان را از نظرها انداخت و مقام ایشان را از سردار سازندگی به غارتگر بیتالمال تنزل داد.
حسرتزدهام، شکستهام، آری
هشـــــدار غریبـــــهام نپنداری
دریاب صــــــدای بیصدایی را
ای مرهـــــــــم زخم آشناییها
حسرتزدهام، شکستهام، آری
هشـــــدار غریبـــــهام نپنداری
دریاب صــــــدای بیصدایی را
ای مرهـــــــــم زخم آشناییها
با این همه عجیب است که اکبر هاشمی رفسنجانی مغضوب و مطرود، در قلبهای مردم هنوز جا داشت. وقتی رفت این مطلب بر همگان ثابت شد.
تحلیلگران مسایل سیاسی اعتقاد دارند، جایگاه آقای هاشمی رفسنجانی بهخصوص در سالهای اخیر و پس از فتنهی سال هشتاد و هشت در بین افکار عمومی بالا رفت. مردم خوشحال شدند وقتی اکبر هاشمی رفسنجانی یار غار امام و رهبر، با تضرع و زاری درخواست آزادی سران نهضت را داشت و از همین نقطه بود که زمزمهی شاید شنیدهها دربارهی ثروت میلیاردی رفسنجانی شایعهای بیش نبوده بر سر زبانها افتاد.
من با تو صدای خســـتهای دارم
پیغـــــــــام زبند رستـــهای دارم
بی دوست اسیر دسـت تکرارم
چون سایه سکـوت سرد دیوارم
بگشایم ازین عذاب، بگشــــــایم
تا این دل خستـــــــــه را بیارایم من با تو صدای خســـتهای دارم
پیغـــــــــام زبند رستـــهای دارم
بی دوست اسیر دسـت تکرارم
چون سایه سکـوت سرد دیوارم
خوب یا بد رفت، بله رفت؛ رئیسجمهور سابق جمهوری اسلامی، نخستین رئیسجمهور پس از ارتحال امام خمینی، به دیار ابدی پرواز کرد، به همین سادگی؛ «عزیزان قدر یکدیگر بدانیم/ اجل مانند سنگ است، آدم مثل شیشه!»بسیاری پس از مرگش وی را مردی بزرگ و مایهی مباهات کشور مینامند، این دوستان به ذهنم چنین القا میکنند که برای بزرگ شدن باید مرد. پس چه سعادتی است مردن، کاش ما هم زودتر به جمع بزرگان بپیوندیم!
زین پیـــــش اگر دلی صدا میشد
میرفت و به خویش آشنا میشد
در حیـــــــــرتم از تو آه ای دریـــــا
جز آب نکرده کس ترا حاشــــــــــا
اینک من و لالـــــــــــهها و بیماری
در خلوت کوچــــــههای بیــــزاری
اینک دل و سایهها و خاموشـــی
یکرنگی و وعده و فراموشـــــــی
پدرم فتنه نبود، عاشق کشورش بود.
مراسم بدرقهی رئیسجمهور پیشین، یار و همسایهی امام خمینی، رفیق رهبر انقلاب باشکوه هرچه تمامتر برگزار شد. افسوس که رئیسجمهور خاتمی اجازهی حضور در مراسم را نداشت! مردم در کوچه پس کوچههای اطراف حرم امام خمینی در فراق قهرمان فتنه و دیگر لالههای پرپر اشک میریختند و از خود میپرسیدند زین پس چه خواهد شد؟
صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز از فریادهای خشمگین سوگواران بینصیب نماند؛ مردم داغدار عقدهی دل گشودند و صدا و سیما را به خاطر عملکرد ضعیف در مورد... مورد سرزنش قرار دادند.
اینک دل و عطر تلخ تنهـــــــایی
فرسایش و ساحل و شکیبایی
سودایی لحظـــــههای دریایم
بر شانهی ابر شانـه میسایم
بیرنگم و ریشه در زمین دارم
پرچین سکـــــوت برجبین دارم
خودم در مراسم خاکسپاری شرکت نکردم و مراسم را در بیبیسی دیدم. صدا و سیما هم مراسم را خوب پوشش داد، اما تجربه بهم ثابت کرده است، بهترین شبکه در چنین مواقعی بیبیسی است.
شبکههای مجازی را هم اصلاً دنبال نکردم. در واقع، سه روز اصلاً سراغ اینترنت نرفتم، تجربه دوباره بهم ثابت کرده است که مردم در این روزها یا مینویسند خوب بود یا مینویسند بد بود و چون نمیخواهم پشت سر رفته حرف بزنم، تا بتوانم از این اجتماعات فاصله میگیرم.
خب، دیگر وقتش است با فاصله از شکوه و گلایه به ادامهی راه آیتالله هاشمی رفسنجانی، مسلمان انقلابی پیرو خط امام و رهبری و دوستدار صلح و دوستی بیندیشیم و همفکر و همراهی برای مسیر سبزش باشیم.
دریاب من و غروب و ســـاحل را
یا مرهمی از جنون نه این دل را
سهشنبه شب، رئیسجمهور باراک اوباما آخرین سخنرانیشان را ایراد فرمودند و از دستاوردهای هشتسال ریاستجمهوری سخن گفتند. بخشهایی از سخنرانی ایشان که خطاب به همسرشان بود اشک حاضران را درآورد. امیدوارم خانوادهی اوباما در ادامهی راهی باشند که هشت سال پیش شروع کردند، موفق باشند. از عمر دولت فعلی آمریکا درست یک هفته باقی مانده است!
آقای دونالد ترامپ نیز روزهای پر فراز و نشیبی را پشتسر میگذارد. ایشان این روزها سرگرم تکذیب شایعاتی است که راجع به ایشان سر زبانها افتاده است. ظاهراً مسیر ریاستجمهوری آقای ترامپ آنقدرها هم که فکر میشد هموار نیست، البته نگرانی وجود نداره؛ او یک جنگجوی واقعیه.
ای اشــــــــــک بیا، بیا به دیدارم
کز هر چه که هست جز تو بیزارم
ای اشــــک تو میکنی سبکبالم
برخویشــــــی روشن تو میبالم
تا قطره به قطره از تو سرشارم
از هرچه که هست جز تو بیزارم »
دیگر آنکه، دیروز اولین فرونــد از صد تا هواپیمای ایرباس خریداری شدهی محصول برجام در فرودگاه بینالمللی مهرآباد به زمین نشست. قرار است که این هواپیما در پروازهای داخلی به پرواز درآید. فرهاد پرورش، مدیر عامل شرکت هواپیمایی ایرباس گفت: «تا پایان امسال چند فروند هواپیمای ایرباس دیگر به ناوگان هوایی ایران میپیوندند.»
طنین نوای موسیقی در آسمان ایران: جشنوارهی موسیقی فجر از دیروز فعالیتش را آغاز کرد. این جشنواره تا اول بهمن ادامه دارد.
و آخرین خبر دربارهی گوگل: گوگل نسخهی تریدی اپلیکشن تونتستیک را برای کودکان عرضه کرد. تونتستیک تریدی، اپلیکشنی کودکانه برای بچههایی است که دوست دارند به رویاهایشان رنگ و جان دهند.
این اپ رایگانه و از طریق گوگلپلی و اپاستور در دسترس کاربران اندروید و آیاواس است. بچهها با این اپ میتوانند کارتونهای سه بعدی یا پروژههای آموزشی بسازند و خلاقیت و مهارتهایشان را افزایش دهند.
نرمافزار تونتستیک اولین بار در سال ۲۰۱۱ عرضه شد. اوایل دو بعدی بود و یکی از اپهای نیویورکتایمز تا اینکه گوگل شرکت را خرید. حالا، گوگل، تونتستیک را ارتقا داده است به سه بعدی و به فهرست اپهای کودکانهاش اضافه کرده است.
پرواز را به خاطر بسپار/ پرنده رفتنی(مردنی) است
تا نامهای دیگر
M.T
شعر از شاهرخ تندرو صالح از منظومهی آسمان بارانی (با تخلیص فراوان)
Toontastic 3D is available and free to download today for phones, tablets and select Chromebooks, on both the Google Play Store and iOS App Store
0 comments:
Post a Comment