This blog is about books, eBooks , my memories .

Friday, February 24, 2017

سپلشت


سایه‌های‌تار
«مثل من که نیست می‌شوم....
مثل روزها....
مثل فصل‌ها....
مثل آشیانه‌ها....
مثل برف روی بام خانه‌ها....
او هم عاقبت
در میان سایه‌ها غبار می‌شود
مثل عکس کهنه‌یی 
تار تار تار می‌شود

دلم به نوشتن نیست، کلمات یاری نمی‌کنند. تصاویر هم به نحو باورنکردنی شفاف هستند، برغم افکارم که تار هستند و مه‌آلود.

 پس چرا این نامه را می‌نویسم؟ نمی‌دانم، شاید برای ادای تکلیف ــ نکنداین نامه مشق شبی شده برای من؟ـــ و شاید هم چون خبرهایی هست...

مثل خبر خوب شدن حال خوزستان! خدا کند که منبع خبر موثق باشد و آسمان خوزستان هم بالاخره از این تاری دربیاید و ریزگردها و غبارها سایه‌اشان را از سر خوزستان کوتاه کنند و منزلی دیگر برای خود بیابند. چرا راه دور برویم، همین هفت سیاره‌ی مشابه زمین که اخیراً پیدا شدند مقصد خوبی به نظر می‌رسد. ماشین‌حساب برندارید و آیة‌ی یأس نخوانید که دویست و سی و پنج تریلیون مایل و حدود چهل سال نوری است، که به مسافران کوچولوی ما برمی‌خورد.
به‌هرحال، این دو هفته‌ای که خوزستان حال و روز خوشی نداشت، ما هم چندان خوش و خرم نبودیم. بله، گرچه کام ما از پیروزی‌های پی‌درپی‌ استقلال شیرین شد اما غم عظیمی بر دلمان سنگینی می‌کرد. خب، بنی‌آدم اعضای یکدیگرند دیگر. به‌خصوص که این عضو خوزستان بود، همان خوزستانی که اگر خدایی نکرده یک تار مو از سرش کم شود ما به خاک سیاه می‌نشینیم.

البته دولت محترم هم کم بیکار ننشست، تمام دغدغه‌‌اش در هفته‌های اخیر خوزستان بود و بس. همین بس که رئیس‌جمهور محترم دیروز برای رفع مشکل ریزگردها به خوزستان رفت.

برای همین است که اکنون بی‌صبرانه منتظر شنیدن خبرهای خوش ریزگردی هستیم. خبرهای خوشی که به بودجه و اعتبارات درازمدت نیاز دارد ـــمردم خوزستان و استان‌های اطراف از کارهای نمادین خسته‌اند، بودجه‌ی میلیاردی می‌خواهند
 خوشبختانه، شب عید که هست، آدم دست به خیر هم که زیاد هست، بودجه را بتکانید چند صد میلیارد جمع می‌شود. برگزاری جشن گل‌ریزان هم بد نیست. رو اوراق قرضه هم می‌شه تا‌حدودی حساب کرد، به هرحال ایرانی‌های مهربان همیشه آماده‌ی کمک هستندــــ فقط استدعا می‌شود اگر معضل ریزگردها حل شد، فردا نروید یک سد دیگر همان طرف‌ها افتتاح کنید که این سدسازی‌ها و بهره‌برداری بی‌رویه از آب‌های زمینی و زیر‌زمینی دارد محیط‌زیست ایران را به سمت ناخوشی می‌برد.

 


اشکها و لبخندها
​‌ با کدام بال می‌توان 
از زوال روزها و سوزها گریخت!
با کدام اشک می‌توان 
پرده بر نگه خیره زمان کشید؟
با کدام دست می‌توان
عشق را به بند جاودان کشید؟ 
با کدام دست؟...
 هفته قبل با پیروزی آمدم. این‌هفته با شکست و پیروزی و تساوی! اسم الاهلی  بدجور غلط‌‌انداز بود؛ استقلال نتوانست رامش کند و بدجوری باخت. به‌هرصورت، فوتبال همین است دیگر، همیشه می‌بری یک‌بار هم می‌بازی
خوب شد که استقلالِ خوزستان برد و دل مردم خوزستان و ملت ایران را شاد کرد. پرسپولیس هم خوب بازی کرد و به تساوی رضایت داد
خلاصه، این هفته هفته‌ی استقلال نبود. ما هم بسیار غصه خوردیم. حتی فردای بازی استقلال فایل داستانم گم شد، فکر کردم کلاً ناپدید شده، تصمیم گرفتم هفته‌ی بعد دوباره از نو بنویسمش که امروز صبح دیدم پیدا شد. آره، معجزه همیشه رخ می‌دهد، هرگز از رحمت خدا نومید نشوید!

حوادث دلخراش
خواب خواب خواب 
او غنوده است 
روی ماسه‌های گرم
زیر نور تند آفتاب»
​ ​
تمام خبرها همین نبود. با وجود همه‌ی این رخدادهای غم‌انگیز، هر روز اخبار را دنبال می‌کردم. مثلاً خبر دارم رئیس‌جمهور ترامپ چه حرفهای عجیبی زده و هنوز اصرار دارد کارتون مهاجران، کارتون بدی است ـــ بین خودمان باشد چون کاراکترهای اصلی داستان( لوسیمه و کیت) دختر بودند، از مهاجران خوشش نمیاد. من که عاشق این کارتون بودم ـــ یا مثلاً خبر دارم ناسا هفت تا سیاره‌ی مشابه زمین بیرون منظومه‌ی شمسی پیدا کرده است. یا این‌که رهبر انقلاب فرمودند: حوادث خوزستان خراش دل بود. یا این‌که آقای ظریف چقدر مصاحبه کرد. یا جبهه‌ی مردمی فهرست بلندبالای کاندیداهایش را منتشر کرد و...

​ شاد باشید و امیدوار
M.T☺


شعر از فروغ فرخزاد
سِپَلَشت: حادثه‌ی بد، پیش‌آمد بد





Seven Earth-size Exoplanets Discovered!

Android Messages will be the new default texting app Google wants you to use




M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com