هرگز نخواستم که فقط نان بیاورم
پارمیس جان سلام،
دیروز
میخواستم راجع به انتخاب اصلح یک نامهی بلند برایت بنگارم، که قطعی
اینترنت این آرزو را سوزاند. و امروز آنقدر خسته هستم که حال و حوصلهی
نوشتن چنان نامهای را ندارم؛ مطمئنم که شرایطم را درک میکنی، سه ساعت
ایستادن تو صف انتخابات کم کاری نیست. بنابراین از خیر نوشتن مطلب «رأی من
مهم است؟» میگذرم و میگویم: امروز یک هدیه است از دستش ندهید.
«تا ریشه... ریشه.. ریشه کنی استوارتر،
از قلب خود برای تو گلدان بیاورم
گلدان من به وسعت باغیست بیحصار
باور نکن برای تو زندان بیاورم»
شعر از سیامک بهرام
M.T:)
پیوست: و
برای دوستانی که هنوز مردد هستند و نمیدانند به چه کسی رأی
بدهند توصیه میکنم با یک سکه مشکلشان را حل کنند. شیر یا خط بیندازند و
با آرامش بروند شعبهی اخذ رأی.
مطمئناً خودم رئیسجمهور آینده را با این شیوه انتخاب نکردم، بلکه با توجه به کارنامه و برنامهاش تصمیمم را گرفتم.
اما
روش شیر یا خط، یک روش کاملاً علمی برای مرددهاست. اغلب چون از نتیجهی
انتخابمان نگرانیم، دست به انتخاب نمیزنیم. با انداختن یک سکه، ظاهراً
مسئولیت را از گردن خودمان باز میکنیم و به گردن سکه میاندازیم. اما در واقع خودتان تصمیم میگیرید.
بگذارید یک حقیقتی را به شما بگویم شیر یا خط شما را به بیراهه نمیبرد.
معمولاً اعصاب دست شما با قلب شما همنواست، شاید نتوانید به زبان بیاورید که کدام
نامزد را بیشتر میپسندید، اما ناخودآگاهتان این مطلب را میداند.
پس معطل نکنید، سکه را بیندازید و فکر کنید که من خل شدم. باور کنید از
نگرانی درمیاید و به آرامش میرسید.
0 comments:
Post a Comment