در پست قبل درباره ی عامل بودن صحبت کردم و گفتم عامل بودن به معنای پذیرفتن مسئولیت خود و ملامت نکردن اوضاع، شرایط و دیگران است. گفتم که آدم های غیر عامل ، افرادی واکنشی هستند که نسبت به محرک ها شرطی شده اند . از آنجا که افراد غیر عامل خود را مسئول نمی دانند ، به طور نا خود اگاه شرایطی را به وجود می آورند تا از باور آنها حمایت کند، بر عکس افراد مسئول فقط اصول و ارزش های خودشان را انتخاب می کنند. امروز به بررسی الگوی عامل بودن می پردازم
الگوی عامل بودن
شما عامل هستید یا غیر عامل؟ آیا می توانید در هر شرایطی آگاهانه انتخاب کنید؟
بله شما می توانید. النور روزولت گفته است :« هیچ کس بدون تمایل خودتان نمی تواند شما را بیازارد.»
برای درک بهتر این موضوع ، داستان دکتر فرانکل را برایتان تعریف می کنم . دکتر فرانکل یک روانکاو اتریشی معتقد به روانکاوی فرویدی بود.بنابر نظریه ی فروید تجربیات شما در کودکی ، شکل دهنده ی منش و شخصیت شما در بزرگسالی است، یک نظریه جبرگرا
سپس به دلیل یهودی بودن، او به همراه خانواده اش در اردوگاه نازی ها زندانی شدند. شکنجه ، گرسنگی، کار اجباری، کوره های آدم سوزی، تصاویری بود که هر روز برای فرانکل تکرار می شدند. روزی هنگامی که در اتاق کوچکی تنها نشسته بود، اندیشید که علی رغم تمام شکنجه ها او انسانی آزاد است، نازی می توانستند، جسم او را شکنجه دهند، اما او انسانی آزاد بود که خودش واکنشش در مقابل سختی ها و مشکلات را برمی گزید. پس از رهایی از زندان حاصل تجربیاتش نظریه معنا درمانی ( لوگوتراپی ) بود
بنابراین شما انسانی آزاد و وارسته هستید و حق انتخاب دارید. هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند بدون اجازه شما ، شما را برنجاند. اگر رئیس تان بداخلاق و قدر نشناس است، مجبور نیستید که او را تحمل کنید، همین امروز کارتان را ترک کنید و یا نگرش خود را نسبت به او تغییر دهید. خود را انسانی مجبور و مستأصل نبینید، بلکه خود را انسانی آزاد که خودش شرایطش را انتخاب کرده است ، ببینید.
در روزهای آینده درباره ی این موضوع بیشتر صحبت خواهم کرد
انسان موجودی است آزاد که همیشه حق انتخاب دارد. انسان واکنش خود را در برابر رنج ها و سختی ها ی ناخواسته ولی پیش آمده، و شرایط محیطی ، خود انتخاب می کند و هیچ کس را جز «خود» او یارای آن نیست که این حق را از او باز ستاند.
آنچه انسان ها را از پا درمی آورد، رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست . بلکه بی معنا شدن زندگی است که مصیبت بار است و معنا تنها درلذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت
0 comments:
Post a Comment