یکی از مسائلی که در روابط افراد وجود دارد این است که افراد با شیوه های متفاوتی می اندیشند ، عده ای تنها با نیمه راست مغزشان و دسته ای دیگر با نیمه ی چپ مغزشان . وقتی که افراد تنها نیمی از مغز خود را به کار می گیرند ایجاد سینرژی گروهی اندکی دشوار به نظر می رسد زیرا کنش مغز چپ بیشتر تحلیلی و منطقی است ، در حالی که مغز راست به احساسات ، عواطف ، تخیلات و امور کلی توجه دارد . مغز چپ کلامی است ، در حالی که نیمه ی دیگر مغز بصری و شهودی است ، مغز چپ معطوف به محدودیت های زمان است ، در صورتی که مغز راست بی زمان است ، برای شکل گیری یک رابطه ی موفق شما به هر دونیمه مغز احتیاج دارید ، پس تعادل بین دو نیمه کره ی مغز کلید طلایی ارتباطات است
سوالی که ممکن است در ذهن ایجاد شود این است که آیا این تفاوتها همیشه مسئله ساز و نا کارآمد هستند ؟
یک رابطه ی زناشویی را در نظر بگیرید . مرد می گوید :« می دانم تو احساس می کنی من باید همسر حساستر و با ملاحظه تری باشم ، به طور مشخص بگو ، چه کاری باید دهم ؟» ( مغز چپ مرد به ارقام و جزئیات نیاز دارد
زن می گوید :« احساس می کنم زندگی ما برایت زیاد مهم نیست ، اما نمی توانم این حس را توضیح بدهم .» ( مغز راست زن با تصاویر و احساسات شهودی سرو کار دارد
در صورتی که دو فرد تنها با نیمی از مغز بیندیشند ، آیا رابطه شان به بن بست خواهد رسید ؟ بررسی ها نشان می دهد که اگر دیگران را همان گونه که واقعاً هستند بپذیرید ، به محدودیتهای ادراکی خود واقف باشید و بدانید برای ساختن دنیایی زیباتر و بهتر به نگرش های متفاوتی نیاز داریم ، آن وقت به راحتی تفاوتها را خواهید پذیرفت و آن را عاملی نه برای جدایی بلکه دلیلی برای بهره مندی بیشتر از هوش و خرد دیگران و افزایش درکتان از واقعیت ها خواهید دانست ، پس جـــوهر سینرژی ( ایجاد انرژی گروهی ) ارج نهادن به تفاوتها ست
هفت عادت مردمان مؤثر : دکتر استفان کاوی
0 comments:
Post a Comment