با وجود آن که هنر خوب گوش دادن بهترین شیوه برای درک نظرات مخاطب و تفاهم متقابل است ، اما هنوز مشکلی بر سر راه برقراری ارتباط روشن وجود دارد و آن عدم آگاهی از معانی پنهان کلمات است . حتی اگر با گوش جان سخنان مخاطب را بشنوید، با چشم دل کلماتش را ببینید و حس کنید ، چگونه ممکن است هنگامی که خودش از معانی پشت پرده ی سخنانش بی خبر است ، بتوانید به نیت و غرض اصلی او پی ببرید؟
حقیقت این است که گاهی سخنان ما مبهم و سربسته است ، بعضی واژگان را خودآگاه یا ناخودآگاه حذف می کنیم ، نمی توانیم آن چه را که در سر داریم ،یا در قلبمان می گذرد، درک کرده و بیان کنیم ؛ در چنین مواردی مخاطب برای درک ما چاره ای جز گمانه زنی ندارد . مثلاً " من گیج شده ام " یا " سر در نمی آورم " جملاتی مبهم و نامفهوم هستند و ما برای درک مخاطب به دانستن مطالب بیشتری نیاز داریم ، باید بدانیم او دقیقاً از چه موضوعی سر در نمی آورد ، و به چه دلیلی گیج شده است
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهــــــرو نباشی کی راهــــبر شوی
خب ، چگونه می توانیم اطلاعات مورد نیازمان را به دست بیاوریم ؟ با طرح سوال
همان طور که جوینده ، یابنده است، پرسشگر نیز اغلب به پاسخ مورد نظرش دست خواهد یافت ، به شرط آن که راه سوال کردن را بلد باشد. شما چه کلمه ی پرسشی را ترجیح می دهید ؟ چرا؟
" چرا" ساده ترین واژه پرسشی است که می تواند اطلاعات گرانبهایی در اختیارتان قرار دهد ، اما روانشناسان ان.ال .پی بر این باور هستند که استفاده از کلمه ی " چه " بهتر از " چرا" ست . چرا؟
" چرا" ساده ترین واژه پرسشی است که می تواند اطلاعات گرانبهایی در اختیارتان قرار دهد ، اما روانشناسان ان.ال .پی بر این باور هستند که استفاده از کلمه ی " چه " بهتر از " چرا" ست . چرا؟
"چرا" اغلب محدودیت هایی برای ما ایجاد می کند
"چرا" اغلب لحن تهدید کننده ای دارد ، مخاطب معمولاً با شنیدن "چرا" خجلت زده می شود ، احساس می کند تحقیر شده است و در حالت تدافعی قرار می گیرد
چرا دیر آمدی ؟ ( مخاطب عصبی و ناراحت می شود )
محدودیت دیگر "چرا" به دلیل ساختار زبان ماست ، زیرا که " چرا" به سادگی با "زیرا" ( چون) پاسخ داده می شود
چرا سر در نمی آوری ؟
چون نمی فهم
چرا رفتی ؟
من نرفتم
در بیشتر موارد با "چرا" اطلاعات مورد نظرتان را به دست نمی آورید ، زیرا که " چرا" اغلب به تعمیم دادن ، توجیه کردن ، انکار کردن و دلیل آوردن منجر می شود ، اما کلمات پرسشی دیگر مانند:"چه؟" ، "چه وقت ؟" ، "چطور؟" ، "چگونه؟" معمولاً پاسخ مشخصی دارند ، البته گاهی جواب " چه " نیز مانند " چرا " به در بسته می خورد ، اما اگر لحن سخن تان تهدید کننده نباشد ، با طرح سوالات درست با "چه؟" در اکثر موارد به هدف مطلوب ( دستیابی به اطلاعات بیشتر و درک عمیق تر از مخاطب ) خواهید رسید
مخاطب : من تصمیم گرفته ام و تصمیمم قطعی استشما: چرا؟مخاطب ؟ چون دوست دارم
مخاطب : من تصمیم گرفته ام و تصمیمم قطعی است
شما: چطور نظرت را تغییر می دهی ؟
مخاطب : خب ، من نظرم را تغییر می دهم اگر تو
کتاب :معجزه ی ارتباط و ان. ال. پی : جری ریچاردسون
همیشه برای فرصتهای جدید و معرکه آمادگی دارم و با وقایع لحظه به لحظه همگام هستم
--
0 comments:
Post a Comment