میلاد حضرت محمد مصطفی (ص) و هفتهی وحدت گرامی باد
بخوان به نام پروردگارت...
خدا بیمنتهاست.بیمنتها را باید شورمندانه و با همهی وجود خواست.تنها در این صورت است که او از آن تو میشود.اگر در ستایش و نیایش تو شور و شراری نباشد،بتی را ستایش کردهای.اگر بتی را با شور و شرار و حضور تمام عیار دل ستایشو نیایش کنی، خدا را ستودهای.در این زمینه، عطار حکایتی شیرین و شنیدنی دارد.عطار میگوید شبی از شبها، روح الامین در سدره بود.او شنید که خداوند عاشقانه به راز و نیازهای کسی لبیک میگوید.روح الامین گفت: «نمیدانم کیست که در این وقت شب با خدا سخن میگوید. اما هر که هست، بندهایست عالی که نفسی مرده و دلی زنده دارد.»بنابراین، خواست که این بندهی عالی مقام را بشناسد،او هفت آسمان و زمین را گشت.دریاها و کوهها را گشت.به دشت و دمن سر کشید.اما اثری از این بندهی خوب خدا نیافت.ناچار به سوی حضرت حق شتافت و مشاهده کرد کهخداوند همچنان مشغول لبیک گفتن به آن بندهی سعادتمند است.بازگشت و دوباره به جستوجو پرداخت.سرانجام، بیآنکه آن بندهی دعاگو را دیده باشد، نزدخداوند رفت و گفت: «تو او را به من نشان بده. شوق دیدار او را دارم.»خداوند به روح الامین گفت: «به روم و به فلان ویرانه برو. او را خواهی یافت.»روح الامین به روم رفت و در آن ویرانه بتپرستی رادید که از خمیر ماندهی نان بتی ساخته است و درمقابل آن بت زار میزند و عاشقانه نجوا میکند.بتپرست،در آن ویرانه،شورمندانه و عاشقانه بتی را خطاب میکردو خداوند به لطف خویش به او پاسخ میداد!
اگر در ستایش و نیایش تو شور و شراری نباشد، بتی را ستایش کردهای.
در ستایش زندگی به قلم مسیحا برزگر
0 comments:
Post a Comment