This blog is about books, eBooks , my memories .

Thursday, January 1, 2015

سال 2015 فرخنده باد



http://www.google.com/doodles/new-years-day-2015

" تا نورِ بینایی
               جان را فروزد در چراغِِ چشم ،
                            تا آفتاب از آسمان با مهر
                          گل برمی افشاند به باغِ چشم،
                          من دیدنِ هر چیز را
                             در هر کجای این جهان بیکرانه
                                            دوست می دارم .


سلام ، سال نو مبارک

آغاز سال 2015 را به شما تبریک می گویم ، خیلی ذوق زده هستم، امیدوارم امسال همان سالی باشد که چشم به راهش بودید




اوه، بله الان تصویر من شطرنجی است و من واقعاً شرمسارم، که نتوانستم سر قولم بایستم ، حتماً با خودتان تصور می کنید که در شروع سال تازه احساس می کنم که شکست خورده ام ، یک کشتی درهم شکسته

باید به عرض تان برسانم که نه، خوشبختانه ، این طور نیست ، خیلی هم حس خوبی دارم، درست مثل اول ژانویه های پیشین ، شاید هم کمی خوشحال تر

خجلت زده و شرمسار هستم ، باید داستانم را زودتر به پایان می رساندم ، اما کاریست که شده، گذشته ها گذشته و هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته .

این چند روز آخر تا دیر وقت روی داستانم کار کردم ، الان هم واقعاً خسته ام، اما بسیار خرسندم که داستانم به سرانجام خودش رسیده ، بخش پایانی داستان را نوشته ام ، فقط باید ویرایش و بازنویسی شود ، چرا غصه؟ به قول پل ژاگو : حتی بهترین سرداران هم همیشه در جنگها پیروز نبوده اند ، اما اگر تا لحظه ی آخر دست از تلاش نکشیده باشند، می توانند همچنان به خودشان افتخار کنند، من هم تا لحظه ی آخر داشتم می نوشتم :) بنابراین

  الان نه تنها غصه نمی خورم ، بلکه آدامس می خورم با طعم نعنا در فصل سرما


خلاصه، در همین شروع سال به خودم و شما قول می دهم که خوش قول تر و منظم تر ، مشتاق تر و فعال تر باشم . نقشه ی راه را هم برداشته ام

لحظه ی تحویل سال

وقتی سال به پایان می رسد، گاهی غصه می خوریم و می گوییم افسوس چه زود گذشت ، فهرست رویاهای سال قبل را مرور می کنیم و اگر به خواسته هایمان نرسیده باشیم ، حس می کنیم که بازنده ایم ، اما ممکن است پندارمان درست نباشد

بهتر است بنشینیم و ریز همه ی کارهایی را که انجام داده ایم ، لحظه های شاد ، لحظه های عصبانیت، دروغ ها ، غیبت ها ، دل شکستگی ها ، ضعف ها ، قوت ها ، افتخار ها (هر چند کوچک ) و غرور ها را به خاطر بیاوریم

شاید گام بلندی برنداشته باشیم ، اما برخلاف باورمان سرجای اولمان هم نیستیم، کوله بارمان سنگین تر شده، تجربه هایی اندوخته ایم، دوستانی به دست آورده ایم، شاید دوستانی را هم از دست داده باشیم، لحظه های خوش و تکرار نشدنی را سپری کرده ایم و به سلامت از موج های سهمگین زندگی پریده ایم، اگر دقیق و موشکافانه سالی  که گذشت را از نظر بگذرانیم ، دیگر زانوی غم بغل نمی گیریم ، حسرت نمی خوریم ، برعکس از حس سرور و غرور لبریز می شویم .

خودم  سال 2014 را دوست داشتم ، اتفاق ویژه و خارق العاده ای رخ نداد، ولی با هیچ کس قهر نکردم ، تا توانستم با دوستانم مدارا کردم ، آنها هم همین طور. بعضی اوقات خیلی عصبانی شدم و حرف های تندی زدم ، اما بعد فراموششان کردم و مثل گذشته به زندگی ادامه دادم

سال 2014 را دوست دارم ، چون کمتر رنجیدم بیشتر خوشحال بودم ، حتی با خودم بیشتر راه آمدم ، وقتی خسته بودم کار نکردم ،  وقتی شور و هیجان زیادی برای کار کردن داشتم تا صبح بیدار ماندم ، نوشتم و طراحی کردم، خلاصه سعی کردم در لحظه ها باشم و از یاد آوری خاطرات گذشته هم لذت بردم و هم بسیار آموختم


وقتی زندگیم را در نمای کلی می بینم هیچ نقطه ی اوجی در سال 2014 نداشته ام ، مایوس کننده است. اما وقتی ریز و دقیق می شوم می بینم نقطه های کوچکی می درخشند که شاید در آینده به هم بپیوندند و ستاره ی اقبال مرا به آن جایی که می خواهم برسانند

این مرا خوشحال می کند و به من نیروی مضاعفی می بخشد ، که هرگز نایستم و به حرکت در جاده ی زندگی ادامه دهم، و زمانی که حس می کنم کم آورده ام ، بزنم کنار جاده نفسی تازه کنم و دوباره راهم را بگیرم و بروم ، آهسته و پیوسته

این زندگی این است،
   باید بکوشم در تماشایش،
       با هر چه دارد، هر چه می بخشد،
         خوب و بدش را ، زشت و زیبایش،
          با قطره های شادی و
                     دریای غمهایش ، همیشه ، شادمانه
                                      دوست می دارم . "



در پایان از همه ی شما همراهان سال 2014 سپاسگزارم ، از گوگل عزیز، از موزیلا فایرفاکس، فیس بوک و دوستان خوب فیس بوکیم، لینکدین و یاران بامحبت لینکدینی ، دوستانم در ایزی هیتس یو - شب سال نو 2014 یک پست درباره ی این سایت نوشتم-  دوستانم در گوگل پلاس . فری ایبوک ، سوشال مدیا اگزماینر، هاب اسپات ، رازار، اسپلاشمو گیدئون و خیلی هم از  جف گوین متشکرم .

خیلی خیلی خیلی زیاد هم از آقای برین معذرت می خواهم ، به امید این که سال آتی چند ماه جلوتر تولدش را در داستانم جشن بگیرم .
از سایت معرکه ی پیکسابی هم بسیار بسیار سپاسگزارم ، همچنین از ویکی پدیا، ویکی هو و آل فری دانلود
" با خیال خود میان سبزه ها
مثل بره های بی ملال می چرم
من - به جان آب و جان سبزه ها-
لذت عجیبی از خـــــیال می برم."

این تصویر هم محبوبترین تصویری بود که امسال طراحی کردم ، دوستان فیس بوکیم این نگاره را بیشتر پسندیدند، خودم هم دوستش دارم خیلی زیاد

و صد دریغ و افسوس تابستان امسال یکی از هارد دیسک های کامپیوترم سوخت و تمام عکس هایی که با آنها کار می کردم ، به فنا رفتند، هر چند مشکلی نیست می توانم دوباره عکس های اصلی  را دانلود کنم و تصاویر رویایم را بسازم  :) _  این حادثه ی دلخراش اهمیت بک آپ و فضاهای ابری را برایم کاملاً روشن کرد-


https://www.google.com/trends/2014/

موزیلا فایر فاکس هم منتظر دستهای گرم شماست، در قلب مهربانتان جایی هم برای این روباه کوچولوی دوست داشتنی بگذارید، شازده کوچولو را که حتماً دوست دارید ، مگر نه ؟




​سراینده : محمود کیانوش ​







​آخر هفته ی خوشی داشته باشید
M.T





M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com