Image: pixabay,cc
_________________________________
_________________________________
خانم معلم مثل همیشه شاد و سر حال وارد کلاس شد، دانش آموزان به احترامش از جا برخاستند و با لبخند دلنشین او آرام سر جایشان نشستند.
چند تا از بچه های ردیف جلوی کلاس به عقب برگشتند و به نیلوفر علامت دادند. نیلوفر دستش را زیر چانهاش گذاشت و با نگاه معصومانه و صدای محزونی پرسید:«خانم اتفاقی افتاده؟»
چشمهای خانم معلم از تعجب گرد شد، می خواست بگوید نه، که پروانه با نگرانی گفت:«وای، خانم خیلی رنگتون پریده. خدایی نکرده...» شیوا وسط حرفش پرید و گفت:« زیر چشمتونم گود افتاده، لپاتون هم یک کم تو رفته!»
خانم معلم با ابروهای بالا رفته، چشمهای گرد و دهان باز، هاج و واج مثل علامت تعجب وسط کلاس ایستاده بود و به اظهار نظرهای دلسوزانه ی شاگردانش گوش میداد، انگار یاد چیزی افتاده باشد، دستش را در جیب مانتویش برد که پرستو آیینه به دست خودش را به او رساند و گفت:«دنبال آینه می گردید؟»
پرستو با مهربانی آیینه را در دستان خانم معلم گذاشت و با حیرت گفت:«خدای من! چقدر داغید! کمه کم ۴۰درجه تب دارید!» خانم معلم دستپاچه خودش را در آیینه نگاه کرد، صورتش مثل گچ سفید، لبهایش کبود و زیر چشمش گود رفته بود. بدنش داغ داغ بود، دنیا داشت دور سرش می چرخید، دید دیگر نمی تواند روی پاهایش بایستد، پس با کمک نیلوفر و عاطفه به دفتر مدرسه رفت.
چشمهای خانم معلم از تعجب گرد شد، می خواست بگوید نه، که پروانه با نگرانی گفت:«وای، خانم خیلی رنگتون پریده. خدایی نکرده...» شیوا وسط حرفش پرید و گفت:« زیر چشمتونم گود افتاده، لپاتون هم یک کم تو رفته!»
خانم معلم با ابروهای بالا رفته، چشمهای گرد و دهان باز، هاج و واج مثل علامت تعجب وسط کلاس ایستاده بود و به اظهار نظرهای دلسوزانه ی شاگردانش گوش میداد، انگار یاد چیزی افتاده باشد، دستش را در جیب مانتویش برد که پرستو آیینه به دست خودش را به او رساند و گفت:«دنبال آینه می گردید؟»
پرستو با مهربانی آیینه را در دستان خانم معلم گذاشت و با حیرت گفت:«خدای من! چقدر داغید! کمه کم ۴۰درجه تب دارید!» خانم معلم دستپاچه خودش را در آیینه نگاه کرد، صورتش مثل گچ سفید، لبهایش کبود و زیر چشمش گود رفته بود. بدنش داغ داغ بود، دنیا داشت دور سرش می چرخید، دید دیگر نمی تواند روی پاهایش بایستد، پس با کمک نیلوفر و عاطفه به دفتر مدرسه رفت.
چند دقیقه بعد نیلوفر برای بردن کیف و ژاکت خانم معلم به کلاس برگشت. زیبا پرسید:«دارد می رود؟» نیلوفر با وسایل خانم معلم به سمت در کلاس دوید و با شیطنت گفت :«امتحان پَــــــر» شلیک خنده ی بچه ها کلاس را منفجر کرد، پرستو آیینهاش را در جیبش گذاشت و با لبخند گفت:« نقشه ی تمیزی بود!»
احتمالاً برای شما هم این مورد اتفاق افتاده است. خودم که خیلی با تلقینهای پنهانی مواجه شدم، تلقینهایی که در روحیه و باورم تأثیر زیادی گذاشتند. اگر یک کمی خاطراتتان را مرور کنید، شما هم نمونه های زیادی از تلقینهای پنهانی را به یاد میآورید.
چند مثال
حس میکنید امروز بهترین روز زندگی شماست، برای امروز برنامه های شاد و مفرحی در نظر گرفته اید، با سرخوشی در تاکسی می نشینید که راننده تاکسی از استهلاک و فرسودگی ماشینش صحبت می کند، حالا احساس می کنید دیگر جوان و سرزنده نیستید. عجله دارید، جلوی شرکت به رهگذری تنه می زنید، می گوید:« چشماتو باز کن، مگه کوری؟» راست میگوید ندیدیش، شاید بهتر باشد یک وقت از چشم پزشکی بگیرید. مشغول کار هستید که همکارتان با آشفتگی به سراغتان می آید و می گوید:«اوضاع به قدری درهم و بر هم است که آدم دیوانه می شود...» هنوز ساعت ۱۰ صبح نشده است که تصمیم می گیرید وصیت نامه تان را بنویسید.
تلقین های پنهانی: پیشنهادات و نظراتی هستند که گوینده به صورت غیر علنی و غیر آشکار به مخاطب خود انتقال می دهد.
پرهیز از منفیگویان
مثلاً هنگامی که دوستتان می گوید:«حالم اصلاً خوب نیست.» به صورت ناخودآگاه به شما تلقین می کند که احساس خوبی نداشته باشید. ممکن است گوینده از تأثیر کلماتش آگاه نباشد و ناخواسته حسی منفی را در شما القا کند، شاید هم از قدرت کلماتش آگاه است و میکوشد فکری منفی را به شما تلقین کند. بههرحال، شما بهتر است به اثر تلقینهایی که در عبارات دیگران نهفته است واقف باشید، و از اشخاصی که اثری نامطلوبی روی شما می گذارند، دوری کنید. اگر ناگزیر به مواجه با این اشخاص هستید میتوانید موضوع صحبت را عوض کنید و به خود تلقین مثبت دهید، در واقع بکوشید زهر او را با پادزهر خنثی کنید. به عنوان مثال، هنگامی که دوستتان میگوید:«اینجا آدم را دیوانه می کند!» شما ابتدا با او همگام شوید، تأییدش کنید و سپس به خود تلقین مثبت دهید:« آره، اینجا واقعاً دیوانه کننده است( همگامی )، من هم یک مدت خیلی عصبی بودم بعد رفتم مرخصی و روحیه ام بهتر شد( خنثی سازی)»
مثلاً هنگامی که دوستتان می گوید:«حالم اصلاً خوب نیست.» به صورت ناخودآگاه به شما تلقین می کند که احساس خوبی نداشته باشید. ممکن است گوینده از تأثیر کلماتش آگاه نباشد و ناخواسته حسی منفی را در شما القا کند، شاید هم از قدرت کلماتش آگاه است و میکوشد فکری منفی را به شما تلقین کند. بههرحال، شما بهتر است به اثر تلقینهایی که در عبارات دیگران نهفته است واقف باشید، و از اشخاصی که اثری نامطلوبی روی شما می گذارند، دوری کنید. اگر ناگزیر به مواجه با این اشخاص هستید میتوانید موضوع صحبت را عوض کنید و به خود تلقین مثبت دهید، در واقع بکوشید زهر او را با پادزهر خنثی کنید. به عنوان مثال، هنگامی که دوستتان میگوید:«اینجا آدم را دیوانه می کند!» شما ابتدا با او همگام شوید، تأییدش کنید و سپس به خود تلقین مثبت دهید:« آره، اینجا واقعاً دیوانه کننده است( همگامی )، من هم یک مدت خیلی عصبی بودم بعد رفتم مرخصی و روحیه ام بهتر شد( خنثی سازی)»
واژگان خوب به انسان مرهم میبخشند،
واژگان بد انسان را از بین میبرند
جان فلوریو
هر کلمه و عبارتی را می توان تلقین در نظر گرفت. کلمات بر روی ناخودآگاه و ناهشیار ما اثر می گذراند و احساسات ما را تغییر می دهند. از همین رو، مثبت اندیشان ما را به استفاده از کلمات و عبارات تأکیدی مثبت تشویق میکنند. کلماتی که بار مثبت دارند و میتوانند امید، شور، آرامشخاطر و شادی به ما بخشند. به رغم واژگان منفی که حس هراس، اضطراب، پریشانی، اندوه، خشم، ناامیدی، ناتوانی، رنج و ضعف را در ما ایجاد میکنند.
بنابراین از قدرت واژگان و عبارات خود آگاه باشید و بدانید که کلمات شما می توانند بر روی احساسات مخاطب تأثیری قوی بگذارند، اثری مثبت یا منفی، ایجاد شور و هیجان یا اضطراب.
آیا کلماتی که شما استفاده می کنید با تأثیری که میخواهید بر مخاطب بگذارید هماهنگی دارند؟ شاید قصد دارید که در مخاطب حس هیجان به وجود آورید، اما او را مضطرب و نگران میکنید. در مورد کلمات و اصطلاحاتی که هر روز استفاده می کنید بیشتر بیندیشید و آنها را مطابق با هدف مورد نظرتان به کار برید.
آیا کلماتی که شما استفاده می کنید با تأثیری که میخواهید بر مخاطب بگذارید هماهنگی دارند؟ شاید قصد دارید که در مخاطب حس هیجان به وجود آورید، اما او را مضطرب و نگران میکنید. در مورد کلمات و اصطلاحاتی که هر روز استفاده می کنید بیشتر بیندیشید و آنها را مطابق با هدف مورد نظرتان به کار برید.
معجزه ی ارتباط و ان. ال. پی : جری ریچاردسون
__________________________________________
چطور تلقینهای پنهانی بر ذهن ناهشیار ما اثر می گذارند؟
0 comments:
Post a Comment