Happy Mother's Day
____________________________________________
http://www.lenzor.com/icepack/5501
____________________________________________
http://www.lenzor.com/icepack/5501
بستنی ، واژه ی محبوب این هفته ی من است ،چون پیشتر عادت داشتم که زادروزم را با خوردن بستنی همراه دوستانم جشن بگیرم . از همین رو چهره ی برگزیده ی این هفته مرد بستنی ، بابک بختیاری ، بانی "آیس پک" است . اما بهتر است قبل از معرفی" آیس پک" از پیشینه ی آشنایی خودم با بستنی و آیس پک بگویم
من بستنی را دوست داشتم ، اما بیش از بستنی دلبسته ی آلوچه های ترش بقالی نقلی محله مان بودم ، از وقتی که پیرمرد بقال ( خدایش بیامرزد مرد نازنینی بود) حلوا شکری سنگی - تاریخ گذشته - به ما فروخت که حتی با انداختن روی زمین هم نمی شکست ، ما اجازه ی خرید از این مغازه را نداشتیم. به جز آلوچه : تخمه آفتابگردان قیفی و در تابستانها سریشم ( برای ساختن بادبادک ) تنها خریدهای من از این مغازه ی کوچک بودند
در عوض پدرم علاقه ی وافری به بستنی داشت ، او و مادرم تابستانها زیاد برایمان بستنی می خریدند ، بنابراین تابستانهای کودکیم با طعم بستنی آلاسکا ، قیفی و کیم خوشمزه و با بادبادک ها و فرفره های رنگارنگ، رنگین تر از هر رنگین کمانی شده است
چند دقیقه ی بعد خواهرم با بستنیی که تقریباً هم قد خودش بود در برابر دیدگان حیرت زده ی من و بستنی فروش در کنار خیابان ایستاده بود و به بستنی نگاه می کرد، فکر می کنم خودش هم اول از دیدن قد بستنی شوکه شده بود ، اما زود به خودش آمد و مثل یکی از شرکت کنندگان مسابقه ی بخور ، بخور ، با تشویق های من تند تند بستنی را گاز می زد ، تا سرانجام آن را قبل از آب شدن تمام کرد. آفرین ! تو دختر پر دل و جرأتی هستی ! ما خندیدیم ، عجب لحظه ی بامزه ای بود
بعدها من در شرکتی مشغول به کار شدم که درست روبروی آیس پک بود. من هر روز صبح و عصر قدم زنان از جلوی آیس پک رد می شدم و با شگفتی به دختران و پسرانی که با شوق آیس پک می نوشیدند و به جوی های پر از لیوان های خالی از بستنی نگاه می کردم ، چون آن روزها زیاد بستنی می خوردم - از آن جایی که قانون شرکت ما هر سوتی مساوی است با یک بستنی بود و بچه های شرکت ما هم ، خوشبختانه زیاد اشتباه می کردند- بنابراین من که خیال می کردم ، طعم آیس پک مثل دیگر بستنی هاست ، اصلاً برای خوردن آیس پک وسوسه نشده بودم . تا این که ، یک روز رئیسمان پرسید : " تا حالا آیس پک خورده اید؟ دختر و پسر من به آیس پک معتاد شده اند." ما گفتیم :" نه ، آیس پک هم یک بستنی مثل دیگر بستنی هاست ." او گفت : " نه باید امتحان کنید."
آن روز ما آیس پک خوردیم ، طعم خوبی داشت ، من با هر جرعه مواد تشکیل دهنده ی آیس پک را تجزیه و تحلیل می کردم ، در پایان گفتم : موز ، اسمارتیز و بستنی ، ساده است می توانم خودم هم درست کنم. وقتی به خانه برگشتم با بستنی شکلاتی برای خواهرم آیس پک ساختم ، او هم خوشش آمد ، بعدها گاهی وقتها که از جلوی آیس پک رد می شدیم ،چند بار دیگر طعم های مختلفش را امتحان کردیم ،راستی کدام طعم آیس پک بهتر است؟
اوایل فکر می کردم ، "آیس پک" یک بستنی خارجی است ، با کمی تحقیق متوجه شدم ، نه این بستنی ابتکار یک جوان خلاق ایرانی به نام "آقای بابک بختیاری" است
او از کودکی رویاهای بزرگی داشت ، می خواست " برند" باشد ، الگویش " مک دونالد" بود ، از خدمات رستوران " مک دونالد " آن قدر خوشش آمد ، که تصمیم گرفت روزی به سیستم فروشگاههای زنجیره ای بپیوندد: " به خودم گفتم سیستم زنجیره ای جالب است." در دوران نوجوانی پرواز به سوی کامیابی را آغاز کرد : عصرها دور از چشم پدر و مادر در جلوی مدرسه کیک و نوشابه می فروخت ، پول درآوردن و مستقل بودن طعم خوبی داشت. با ورود به دانشگاه به مسافرکشی روی آورد ؛او به همراه دوستش یک روز در میان ، از صبح تا شب در خیابانهای تهران مسافران را سوار و پیاده می کردند و در پشت چراغ قرمزها به رویاهایش فکر می کرد ، به فروشگاههای "زنجیره ای بابک بختیاری" . وقتی پس اندازش زیاد شد، ماشین را فروخت و با شوهر خاله اش " کنج برگر " را راه انداخت : یک رستوران در طبقه ی 222 پاساژ گلستان ، اما کارش نگرفت و ورشکست شد. خودش می گوید: " در زمان شکست هر کسی ناراحت می شود، ولی اگر بداند همه ی اینها بعداً در یک کار بزرگتر می تواند برایش تجربه باشد ، چندان ناراحت نمی شود ."
بابک ناامید نشد. از تجربه اش در " کنج برگر " استفاده کرد و با مبلغ صد و پنجاه هزار تومان سه یخچال دست دوم خرید و در منطقه ی نیاوران بوفه های سه مدرسه را اجاره کرد ، بوفه های زنجیره ای بابک سود خوبی برای او داشت ، اما با شروع تابستان و تعطیلی مدارس بوفه هایش هم تعطیل شدند ، بنابراین او به فروش اجناس دسته دوم روی آورد، با این که فروش لوازم دست دوم درآمد خوبی داشت ، اما رویای " برند شدن" دست از سر او بر نمی داشت ، کامپیوتر تازه جا پای خودش را در دل خانه های ایرانی محکم کرده بود، بنابراین میز کامپیوتر روی بورس بود، ایده ی جدیدی در ذهن او شکل گرفت و بابک بختیاری به فکر تولید میز کامپیوتر افتاد، کارش گرفت و آن قدر سودش خوب بود که یک کارخانه ی بزرگ زد و غیر از مغازه ی اصلی ، دو مغازه ی دیگر هم برای فروش میز کامپیوترهای تولیدیش اجاره کرد، اما وقتی چک ها پاس نشدند و دوباره ورشکست شد کارِ سمساری خانگی را از سر گرفت
همین روزها بود که شرکت " سوپر ، خانه ، سرویس " را طراحی کرد : یک آگهی بزرگ در روزنامه ی همشهری چاپ کرد ،با دو ، سه سوپرمارکت قرارداد بست و کارش را آغاز کرد . تلفنی سفارش مشتریان را می گرفت و کالای مورد نیازشان را دم در خانه تحویلشان می داد ، این جا بود که ایده ی " آیس پک " شکل گرفت
یکی از مشتریانش با او تماس گرفت و گفت : " یک دستگاه پک دارم که نمی دانم چه کارش کنم ." دستگاه جالبی بود، بابک خودش نمی دانست که می خواهد چه نوع خوراکی را با این دستگاه پک کند ، اما چون از دستگاه خوشش آمد ، آن را خرید . مدتی به پک کردن ، خوراکی های مختلف فکر کرد : آجیل ، شیرینی ، چیپس ، ذرت ... ناگهان به یاد بستنی افتاد ، او همیشه عاشق بستنی شل بود ، بنابراین مقداری بستنی شل و موز را داخل لیوان ریخت و آنها را پک کرد : معرکه است ! آن روز یک محصول جدید به محصولات " سوپر، خانه ، سرویس " اضافه شد
اوایل فروش" آیس پک" چنگی به دل نمی زد ، روزی فقط دو یا سه تا . بابک بختیاری می گوید: " برای این که فروشنده ناامید نشود ، عصرها یکی را می فرستادم که همه ( آیس پک ) را بخرد و سوپری خوشحال می شد."
سپس او فکر کرد ، چرا مغازه ی خودش را نزند و محصولش را نفروشد. این شد که در سال 85 نخستین شعبه ی " آیس پک را در خیابان نیاوران تهران افتتاح کرد، چند ماه بعد دومین شعبه در مرکز خرید گلستان و سومین شعبه در جوان شهر کرج به روی مشتاقان آیس پک گشوده شد. هنوز یک سال نگذشته بود که 120 شعبه ی " آیس پک " در سراسر ایران افتتاح شده بود ، رویای کودکی بابک محقق شده بود ، اکنون او صاحب بزرگترین فروشگاههای زنجیره ای ایران بود ، و این تازه آغاز راه بود ، او که می دانست ایده اش پتانسیل " برند" شدن را دارد به بازارهای جهانی فکر می کرد ، پس شعبه ی آیس پک امارات و عراق را تأسیس کرد. جالب است که بدانید کارمندان سفارت آمریکا در عراق مشتری پرو پا قرص" آیس پک " هستند
این قصه ی موفقیت یک جوان مبتکر ایرانی بود ، کارآفرین موفقی که رویای کودکیش را در سایه تلاش، پشتکار ، ایمان و اراده و حمایت خانواده اش محقق کرد. بابک بختیاری اعتقاد دارد که همه می توانند موفق شوند ، به شرط آن که در مسیر موفقیت گام بردارند ، از همین روست که همیشه پای ثابت سمینارهای موفقیت است ، تا تجربیاتش را در اختیار جوانان ایرانی قرار دهد ، او می خواهد جوانان ایرانی با دیدنش انگیزه بگیرند ، برخیزند و استعدادهای نهفته شان را شکوفا کنند. بابک بختیاری می گوید: " سیستم همه ی انسان ها یکی است ، آنهایی موفق می شوند که از آن چه دیگران تجربه کرده اند ، استفاده کنند."
انسان به هر حال باید فکر کند ،
پس چرا بزرگ اندیش نباشد؟
دونالد ترامپ
ایده ی خلاقانه ی بابک بختیاری به افتخاری برای خودش و تمامی ایرانیان تبدیل شد . شما چقدر خلاق هستید و توانایی های خودتان را باور دارید؟
به نظر شما چه سنی اوج خلاقیت ماست ؟ بر طبق یک تحقیق تنها دو درصد از مردان و زنان بالای چهل سال بسیار خلاقند ، این وضعیت درباره ی تمامی گروههای سنی بالای هفت سال صادق است. ده درصد از کودکان هفت ساله و 90 درصد از کودکان پنج ساله بسیار خلاقند . همه ی ما کودکان خلاقی بودیم که وقتی استعدادهایمان را انکار کردیم ، خلاقیت و نوآوریمان را از دست دادیم . پابلو پیکاسو می گوید: " هر کودکی هنرمند است ، مشکل اینجاست که وقتی بزرگ می شود ، چگونه هنرمند باقی بماند."
منابع : مجله ی پنجره ی خلاقیت، وب سایت شخصی بابک بختیاری و کتاب هنر اندیشیدن
0 comments:
Post a Comment