This blog is about books, eBooks , my memories .

Saturday, November 22, 2014

راز جذب زندگی ایده آل با تکنیک آیــــــــــــــــــــینه




هر چی سنگه پیش پای لنگه ، قصه ی زندگی همه ی خانواده های گرفتار شبیه همه. صاحب خانه جوابشون می کند ، فرزندشان در بیمارستان بستری می شود و هزینه ی عمل جراحی را ندارند، به محض فروش ارث پدری- تکه زمینی که تنها دارایشان است - سارقان مسلح سر می رسند و آه حسرت بر دلشان می کارند، عصر همان روز پدر ازکار بیکار می شود و... داستان دنباله دار بیچارگی ها هرگز دست از سرشان بر نمی دارد.

قصه ی زندگی همه ی انسان های خوشبخت هم مثل همه . یکی از دوستانم می گفت:« شوهر خواهرم میلیونر است ، پولش از پارو بالا می رود، چند تا ماشین آخر سیستم دارد،اما درست یک هفته بعد از افتتاح حساب در بانک، یک ماشین مدل بالا برد، حالا من بدبخت بیست ساله که تو همون بانک حساب دارم ، تو هفت تا آسمون یک ستاره هم ندارم ، آن وقت حتی یک پفک نمکی هم نبردم .» ما کلی خندیدم .می گفت دنیا تا بوده همین بوده است، بعضی ها به خاکستر دست می زنند طلا می شود، بعضی لب دریا که می روند دریا می خشکد.


جهان هستی آیینه ی ماست

راستی که دنیا آیینه ای است که بازتاب درون ماست، مزرعه ای است برای بذرهایی که در ذهنمان می پاشیم و می پرورانیم.افکارماست که جهان پیرامونمان را شکل می دهند.نمی توان از کویر انتظار چمنزار داشت و از ذهن تهی انتظار شاهکار. " از کوزه همان برون تراود که در اوست."  دوستی عشق می آفریند، کینه نفرت ، ترس فقر و ایمان ثروت .

وارن بافت می گوید از همان اول می دانستم که توانگر می شوم.



هر چند باورش سخت است ، اما واقعاً تمام اشیا ، اشخاص و رویدادهای زندگیمان انعکاسی از دنیای درونمان هستند، آدمهای عصبانی دور و برمان می گویند که قلبی آشفته داریم و زیباییهایی که می بینیم نشانه ی پاکی و خلوص درون ما هستند.اگر ایمان بیاوریم که هستی آیینه ی ماست زندگی خیلی  هیجان انگیز می شود مگر نه؟ ترس و نگرانی ها را از خانه ی دل بدرقه می کنیم و در را به روی شادیها ، خوشی ها و زیبایها می گشاییم. درست مثل این که یک جام جهان بین داریم ، فقط باید نشانه ها را ببینیم و با قلبمان ( با شهود ) ترجمه شان کنیم .




روند آیینه

عجیب است ، به تماشای فیلم های طنز و کمدی که می نشینیم  با گرفتاری آدم های قصه کلی سرگرم می شویم، قاه قاه می خندیم . آنها از گرسنگی بند کفش می جوند یا دوستشان را به شکل مرغی بریان می بینند، اشتباهی دستگیر می شوند و به زندان می افتند، مثل توپ قل می خورند و پله ها را یکی یکی پایین می روند ،اما امان از دل غافل! ما از شدت خنده به گریه می افتیم.


چه اتفاقی می افتاد اگر ما قهرمان فیلم بودیم ، باز هم می خندیم؟


البته که نه

حالا چشمتان را ببندید و تخیلتان را پرواز دهید . تصور کنید که فیلم زندگی شما پرفروش ترین فیلم سال است ، مردم پشت در سینما با هیجان صف بسته اند که زندگی شما را ببینند، در صف بایستید، بلیط بخرید ، تنقلات را فراموش نکنید، روی صندلی بنشینید و منتظر شوید 3- 2-1 . این همان تکنیک آیینه است.
 
برای شناخت بهتر خودمان ، آرزوها ، استعدادها ، توانایی ها، آرمان های فراموش شده، بخش ها و زوایای پنهان وجودمان از "روند آیینه " یاری می گیریم. یعنی جهان هستی آیینه ی قدی ما می شود، روبه رویش می ایستیم تا خودمان را در آن پیدا کنیم. تکه های پازل را کنار هم می چینیم ، سرنخ ها را دنبال می کنیم و از کشف " من " مسرور می شویم.


دو فرضیه ی زیر مبنای تکنیک آیینه هستند

همه چیز در جهان هستی بازتاب وجود ما و استعدادهای درونی ما هستند .

خانواده ، دوستان ، همکاران ، همسایه ها ، فامیل ، همه ی کسانی که به نحوی به ما مربوط هستند و بر ما تأثیر می گذارند ، حتی مجری تلویزیون ، فوتبالیست محبوب یا نویسنده ی مورد علاقه امان ؛ هر آن چه می بینیم ، می شنویم ، یا حس می کنیم ، پیغامی محرمانه برای ما دارند.

بدها ،خوبها و عالیها نداریم ، فقط درس ، درس ، درس

جلوی آیینه که ایستادی و موهایت را پریشان دیدی ، آیینه را نمی شکنی ، فقط موهایت را مرتب می کنی. در روند آیینه هم از انعکاسهایی که می بینیم عصبانی نمی شویم ، خودمان و دیگران  را تحقیر نمی کنیم

از غر غر دست بر می داریم، معلم بد ، دوست ناباب ، رئیس بداخلاق و همسایه ی بی ملاحظه نداریم ، همه را به چشم آموزگارانی می بینیم که درسی در چنته دارند ، اگر درس ها را خوب فهمیدیم و امتحان را پاس کردیم که هیچ

اما اگر از پس درس ها برنیامدیم ، این درس ها آنقدر برای ما تکرار می شوند، تا خودمان را تغییر دهیم ، به همین خاطر است که گاه یک اتفاق ناخوشایند مدام برایمان تکرار می شود، مثلا همیشه شب امتحان بیمار می شویم ، پیوسته از کارمان اخراج می شویم ، یا همسایه های پرسرو صدا نصیبمان می شوند.



تعبیر بازتاب ها

احساس می کنم مجری تلویزیون ، آگهی روی اینترنت ، کلاغی که روی شاخه غار غار می کند ، دوره گردی که مدام در کوچه ها جار می زند، کتابی که تازه دستش گرفتم حرفی برایم دارند ، می خواهند بگویند یک جای کارت غلط است ، یا راه را داری اشتباه می روی ،یا آفرین  ادامه بده ، بالاخره موفق می شوی . اما مطمئن نیستم که پیغام را درست گرفته باشم ، چه کار کنم؟

سخت ترین مرحله در روند آیینه تعبیر بازتاب هاست . از عقل و منطق هیچ کاری ساخته نیست ، ما از نشانه ها صحبت می کنیم یعنی از شهود و همان طور که قبلاً گفته بودیم شهود و منطق دو دنیای کاملاً متفاوت هستند. سرچشمه ی شهود دنیای درون است و عقل با دنیای بیرون ، آزمایش و تجربه سرو کار دارد.

بنابراین برای تعبیر نشانه ها ی جهان هستی چاره ای جز بازگشت به درون نداریم. در گوشه ای آرام می نشینیم . چند نفس عمیق می کشیم و با دانای درون به مشاوره می نشینیم . می پرسیم چرا این حادثه برایم اتفاق افتاد ، چه چیزی می خواهد به من بگوید؟ کمکم کن و منتظر پاسخ می مانیم.  آن لحظه ای که احساس کردیم دلمان آرام گرفته ، یعنی درک درستی از پیام داشته ایم و بر مبنای همان تعبیر دست به کار می شویم و تغییرات لازم را در زندگیمان به وجود می آوریم.

وقتی کارها خوب پیش نمی رود ، یعنی ما بازتاب ها را درست درک نکرده ایم، در این مواقع بهتراست کمی از کار فاصله گرفته  و نشانه ها را دقیق تر بررسی کنیم تا پاسخ درست را بیابیم.


خلاصه

​دنیای بیرون آیینه ی درون شماست، انعکاس رفتار ، گفتار و افکار خودتان را در دنیای بیرون می بینید. اگر با خودمان مهربان باشیم ، قدر خودمان را بدانیم ، با خودمان رو راست باشیم ، خودمان را دوست داشته باشیم . دیگران هم با مهربان می شوند ، قدرمان را می دانند ، صادقانه با ما رفتار می کنند و دوستمان دارند.

تعبیر نشانه های جهان بیرون فقط با بازگشت به دنیای درون میسر است ، از نور درونتان بخواهید تا راه درست را به شما نشان دهد و نشانه ها را رمزگشایی کند.


بازتابهای بیرونی اتفاقاتی هستند که می بینیم ، می شنویم یا حس می کنیم . احساسات کلید بازتابهای درونی ما هستند . اگر حس می کنید که انرژی بیشتری دارید و سرزنده تر هستید، یعنی در مسیر درستی گام بر می دارید و مترجم خوبی برای بازتاب های دنیای بیرون هستید ، برعکس اگر انرژی کمتر دارید و خسته ترید ، یعنی زندگی ، نور در شما جریان ندارد ، به بازنگری بازتاب های بیرونی نیاز دارید ، تا راه درست را پیدا کنید.

تغییر همیشه با ناراحتی همراه است ، بله با پیروی از مسیر درست سرزنده تر می شوید ، اما چون زندگیتان دستخوش تغییر شده ، احتمالاً با سرزنش دیگران رو به رو می شوید. نترسید، آنها بازتاب ترس ها، نگرانی ها و تردیدهای درونی خودتان هستند، به خودتان اعتماد کنید ،هر کاری که لازم است انجام دهید تا این نگرانی ها را از بین ببرید، مثلاً با دیگران صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید که همه چیز رو به راه است ، یا انتقاد ها را نادیده بگیرید.


یادتان باشد باشد که رم را یک شبه نساخته اند، تغییر به تدریج و آرام و آرام رخ می دهد، نومید نشوید ، بی سبب الماس قیمتی نشده ، صبور باشید.


همه ی زیبایی های دنیای بیرون بازتابی از زیبایی درون شما هستند ، فهرستی از اشخاص و تمام چیزهایی که دوستشان دارید ، جذبشان می شوید و احساس فوق العاده ای به شما می دهند تهیه کنید و از خودتان به خاطر جذب این زیبایی ها قدردانی کنید.


​به کسی که دوستش دارید یا تحسینش می کنید بیاندیشید ، این شخصیت ویژگی های مثبتی دارد که بخش های پنهان شما را منعکس می کند ، بخش هایی که هنوز پرورشش نداده اید ، او آموزگار شماست برای الهام نزدتان آمده است.


زندگی در روشنایی : شاکتی گاوین
                                                                           M.T                                         

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com