« خوش بین بودن آسیبی به شما نمی رساند. شما همیشه می توانید بعداً گریه کنید.
لوسیمار سانتوس دلیما »
تعطیلات خوشی داشته باشید 😰😓😴
_______________________________________
Dear Daddy, aren't you glad you're not a girl? I suppose you think that the fuss we make over clothes is too absolutely silly? It is. No doubt about it. But it's entirely your fault.
Did you ever hear about the learned Herr Professor who regarded unnecessary adornment with contempt and favored sensible, utilitarian clothes for women? His wife, who was an obliging creature, adopted 'dress reform.' And what do you think he did? he eloped with a chorus girl.
Yours ever, Judy
PS. The chamber-maid in our corridor wears blue checked gingham aprons. I am going to get her some brown ones instead, and sink the blue ones in the bottom of the lake. I have a reminiscent chill every time I look at them.
Did you ever hear about the learned Herr Professor who regarded unnecessary adornment with contempt and favored sensible, utilitarian clothes for women? His wife, who was an obliging creature, adopted 'dress reform.' And what do you think he did? he eloped with a chorus girl.
Yours ever, Judy
PS. The chamber-maid in our corridor wears blue checked gingham aprons. I am going to get her some brown ones instead, and sink the blue ones in the bottom of the lake. I have a reminiscent chill every time I look at them.
اسم
adornment تزیین، آراستگی، زیور و پیرایه
contempt تحقیر، اهانت
utilitarian سودمندگر
chorus هم سرایان، دسته ی خوانندگان
chamber خوابگاه
sensible محسوس، معقول، بارز
reminiscent یادبود، یادآور
adopt قبول کردن
contempt تحقیر، اهانت
utilitarian سودمندگر
chorus هم سرایان، دسته ی خوانندگان
chamber خوابگاه
صفت
reminiscent یادبود، یادآور
فعل
oblige مجبور کردن، وادار کردن
elope فرار کردن با معشوق ( درباره ی زن یا شوهر
elope فرار کردن با معشوق ( درباره ی زن یا شوهر
بابا جان، بی تردید از این که دختر نیستید خیلی خیلی خوشحالید و فکر می کنید این همه جار و جنجال و حرف زدن در مورد لباس ، کار احمقانه ای هست مگر نه؟
من نسبت به این موضوع هیچ تردیدی ندارم، اما خودتان مقصر هستید
نمی دانم داستان آن استاد آلمانی را شنیده اید یا نه؟ او با لوازم زینتی سخت مخالف بود و می گفت اینها زواید زندگی است. از طرفی همسر استاد که زنی مهربان بود شیوه ی اصلاح لباس را قبول کرد و لباس های کیسه ای دوخت و پوشید . شما فکر می کنید استاد وقتی او را دید چکار کرد؟ با یکی دختر خواننده که سخت طرفدار مد و لباس بود فرار کرد
دوستدار همیشگی
جودی
پیوست نامه) پیشخدمت ما روپوش مدرسه ای آبی رنگ می پوشد. من تصمیم دارم یک روپوش قهوه ای برایش بخرم . بعد روپوش فعلی او را دور یک سنگ می بندم و توی دریا می اندازم. هر وقت او را در آن لباس می بینم تنم می لرزد
من نسبت به این موضوع هیچ تردیدی ندارم، اما خودتان مقصر هستید
نمی دانم داستان آن استاد آلمانی را شنیده اید یا نه؟ او با لوازم زینتی سخت مخالف بود و می گفت اینها زواید زندگی است. از طرفی همسر استاد که زنی مهربان بود شیوه ی اصلاح لباس را قبول کرد و لباس های کیسه ای دوخت و پوشید . شما فکر می کنید استاد وقتی او را دید چکار کرد؟ با یکی دختر خواننده که سخت طرفدار مد و لباس بود فرار کرد
دوستدار همیشگی
جودی
پیوست نامه) پیشخدمت ما روپوش مدرسه ای آبی رنگ می پوشد. من تصمیم دارم یک روپوش قهوه ای برایش بخرم . بعد روپوش فعلی او را دور یک سنگ می بندم و توی دریا می اندازم. هر وقت او را در آن لباس می بینم تنم می لرزد
_______________________________________
0 comments:
Post a Comment