تصور کنید که به مراسم خاکسپاری عزیزی دعوت شده اید. سوار ماشین می شوید و به مراسم ختم می رسید. به درون مجلس ترحیم وارد می شوید، از کنار میهمانان که دوستان ، آشنایان و خانواده تان هستند می گذرید، در چهره ی یکایک آنان خوب آثار غم و اندوه موج می زند. جلوتر می روید تا تصویر عزیز از دست رفته تان را ببینید، باورش سخت است با چهره ی خودتان روبرو می شوید، بله متأسفانه این مراسم خاکسپاری شماست ، که درست سه سال بعد از این تاریخ برگزار خواهد شد و همه اعضای خانواده ، دوستان و آشنایان در این مراسم برای احترام به شما و همدردی با خانواده ی داغدارتان حضور یافته اند
قرار است چهار نفر از حاضرین درباره ی شما سخنرانی کند: یکی از اعضای خانواده تان، یکی از دوستانتان ، سومین سخنران هم از همکارانتان است و چهارمین سخنران می تواند همسایه تان یا یکی از اعضای گروهی که به آن خدمت می کنید باشد. دوست دارید آنان چگونه شما را به یاد بیاورند؟ شما را چگونه فردی توصیف کنند، چه تأثیری بر زندگیشان داشته اید؟ چه تغییری در زندگی آنها ایجاد کرده اید ؟ دوست دارید چه تغییراتی در زندگی آنها به وجود آورید ، چون هنوز سه سال فرصت دارید
برای پاسخ دادن به سوالات بالا در مکانی ساکت و آرام بنشینید و سعی کنید احساسات واقعی تان را در آن لحظه حس کنید ، سپس کاغذی بردارید و تمام احساساتتان را بر روی کاغذ بیاورید ، سپس نقش هایی را که بر عهده دارید ( مثل مادر، خواهر، دوست، همکار و ... ) بنویسید و تغییراتی که مایلید در زندگی هر یک از وابستگانتان ایجاد کنید را بنویسید ، برای هر ی نقش هدفی معین کنید و بر روی کاغذ این هدف را بنویسید
موفق باشید
تصور مراسم خاکسپاری یک کمی سخت است ، من تصور می کنم همه در مراسم خاکسپاری چهره ی غمگینی به خود می گیرند و از تو تعریف می کنند و می گویند : دوست خوب، همکار فوق العاده و انسان بی نظیری بوده ای ، چون می گویند نباید از مرده بد گفت. ولی شاید اگر روح باشیم ، آنوقت بتوانیم احساسات واقعی مردم را تشخیص دهیم .این ایده ، ایده ی جالبی است، امیدوارم عمری طولانی و با قابلیت تولید فراوان داشته باشید. هدفم برای سه سال بعد به عنوان یک وبلاگ نویس ارتقای کیفیت این وبلاگ است
--
0 comments:
Post a Comment