This blog is about books, eBooks , my memories .

Sunday, August 24, 2014

Good morning, Pershing


سلام

یادآوری
کلوب های مردانه ی زیادی در لندن بودند
There were a lot of men's clubs in London.
آنها پیشخدمت های خوبی داشتند
They had very good servants.
آقای گریس دربان یکی از این کلوب ها بود
Mr.Grace was the doorman of one of these clubs.
تلفن زنگ زد و زنی با او صحبت کرد
The telephoned rang, and a woman spoke to him.
او گفت : لطفاً پیغامی به شوهرم بدهید
She said:" Please , gave my husband a message. "
آقای گریس گفت : هیچ وقت هیچ شوهری در کلوب نیست
Mr.Grace said: " NO husband is ever at the club."
____________________________________________
تمرین دیروز

جرج قطعه ای کاغذ و یک پاکت نامه به بیل داد
George gave Bill a piece of paper and an envelope.
جرج یک تمبر از بیل گرفت
George got a stamp from Bill.
جرج از بیل خواست نامه اش را به اداره ببرد
George wanted Bill to take his letter to the office.
بیل یک دوست دختر داشت
Bill had a girlfriend.
جرج می خواست به دوست دختر بیل نامه بنویسد
George wanted to write a letter to Bill's girlfriend.

_________________________________________


Good morning, Pershing


   General Pershing was a famous American officer. Her was in the American Army, and fought in Europe in the First World War.

   After he died , some people in his home town wanted to remember him, so they put up a big statue of him on a horse.

   There was a school near the statue, and some of the boys passed it every day on their way to school and again on their way home. After a few months some of them began to say, " Good morning, Pershing", whenever they passed the statue, and soon all the boys at the school were doing this.

   One Saturday one of the smallest of these boys was walking to the shop with his mother when he passed the statue. He said , " Good morning, Pershing", to it, but then he stopped and said to his mother, " I like Pershing very much, Ma, but who's that funny man on his back?"

​صبح بخیر، پرشینگ

تیمسار پرشینگ افسر آمریکایی سرشناسی بود. او در ارتش آمریکا بود و در جنگ جهانی اول در اروپا جنگید

پس از مرگش همشهریانش که می خواستند به یادش باشند ، تندیسی بزرگ از او سوار بر اسبی گذاشتند
 
نزدیک مجسمه یک مدرسه بود. هر روز عده ای از پسران سر راهشان به مدرسه و خانه از کنارش می گذشتند . چند ماه بعد بعضی از آنها وقتی از کنار مجسمه رد می شدند ، می گفتند ​" صبح بخیر پرشینگ" . خیلی زود تمام پسران مدرسه این کار را انجام می دادند

یکی از شنبه ها ، یکی از کوچکترین پسرها ، با مادرش به مغازه می رفتند که به مجسمه رسیدند . او رو کرد به تندیس و گفت :« صبح بخیر پرشینگ » بعد ایستاد و به مادرش گفت : « مامان ، من خیلی پرشینگ رو دوست دارم ، اما اون مرد خنده دارِ کیه که سوارشه ؟
_________________________________________

تمرین

ژنرال پرشینگ یک افسر بریتانیایی بود
بعضی از مردم مجسمه ی او را در شهر زادگاهش گذاشتند
مدرسه ای نزدیک مجسمه بود
پسران مدرسه همیشه می گفتند :« صبح بخیر پرشینگ
پسر کوچولو با مادرش قدم می زد
پسر کوچولو فکر می کرد : اسبِ پرشینگ است
____________________________________________

Stand up, get up, look up

مردم مجسمه ای  از او گذاشتند  The people put up a statue of him،
 put up
معنی سوار کردن ، برافراشتن ( پرچم و غیره ) ، جای گذاری کردن ، نصب کردن و ... را می دهد ، حرف اضافه ی up حرکت مستقیم رو به بالا ، را نشان می دهد ، مثل stand up ایستادن ، از جا بلند شدن get up از جا برخاستن ، look up به بالا نگاه کردن

خودم گاهی اوقات با حرفهای اضافه سردرگم می شود گاهی in گاهی on گاهی at گاهی from و گاهی of ، اما هر چقدر داستانهای بیشتری می خوانم ، با این حروف راحتتر می شوم

البته سردرگمی با حروف اضافه چندان هم عجیب نیست ، وقتی می بینم ما حروف اضافه ی فارسی را هم بسیاری از اوقات اشتباه بکار می بریم ، اصولاً هر چقدر به زبان مادریت و دستور زبان بیشتر توجه می کنی ، یادگیری قواعد یک زبان بیگانه برایت راحتتر می شود و همچنین راحتتر اشتباهات خودت را می بخشی ، چون می بینی رعایت کردن قواعد زبان مادریت کار چندان آسانی نیست ، گاهی حتی دست و پا گیر است ، به هر حال اگر شما هم مشکل مرا دارید متن های بیشتری را بخوانید تا با کاربرد حروف اضافه بیشتر آشنا شوید ، مثلاً یکی از مشکلات خودم با سوار شدن و پیاده شدن بود ، گاهی اوقات از on استفاده می شد  و گاهی از in ، حالا می دانم که برای سوار شدن به اتوبوس ، یا دوچرخه که در واقع با سطح جسم در تماس هستی از on استفاده می کنی

The bus came , and I got on.
اتوبوس آمد و من سوارش شدم

اما وقتی داخل یک وسیله ی نقلیه می شوی ، مثل ماشین از in  استفاده می کنی
she opened the door of the car  and get in .
او در  ماشین را باز کرد و سوار شد

در همین جمله اگر بخواهی بگویی که به چه مکانی وارد شدی ( برای نشان دادن حرکت ) از into استفاده می شود
she opened the door of the door and get into the car.
او در ماشین را باز کرد و سوار ماشین شد ( به داخل ماشین رفت
در جمله ی بالا ، مکان ورود را ذکر کرده ایم ( ماشین ) بنابراین به جای in از into استفاده می کنیم

___________________________________________________________

واژه ی امروز statue مجسمه ، تندیس ، پیکره است

statue مجسمه ، پیکره ، تندیس
Sculpture مجسمه ، پیکره ، پیکر تراشی
sculptor پیکرتراش ، مجسمه ساز
fun تفریح ، سرگرمی ، لذت ، شور و حال
General تیمسار، ژنرال
ma مامان
MA( Master of Art) درجه ی کارشناسی در علوم انسانی
fight جنگ ، نبرد ، دعوا ، مسابقه ی مشت زنی، روحیه ی استقامت
fighting جنگ ، درگیری
fighter رزمنده ، جنگنده ، هواپیمای جنگی
_______________________________
صفت
fun تفریحی ، خنده دار
funny بامزه ، خنده دار ، شوخ ، عجیب و غریب ، ناخوش
famous پرآوازه ، سرشناس ، مشهور
general عمومی ، همگانی ، همه ، کلی ، سراسری ، عادی ، رئیس کل
_____________________________________________

​ 
May we never stop asking each other " How are you"
and truly wanting to hear the answer

خدا کند هیچ وقت از احوالپرسی از یکدیگر دست نکشیم و
و صادقانه بخواهیم جواب را بشنویم 

___________________________________________


فعل
to fight جنگیدن ، نبرد کردن ، دعوا کردن ، جرو بحث کردن
to make fun of sb/sth مسخره کردن ، سربه سرگذاشتن
to poke fun at sb/ sth مسخره کردن ، سربه سرگذاشتن
to sculpt مجسمه ساختن ، شکل دادن
to sculpture مجسمه سازی ، پیکرتراشی
to put up برافراشتن ، سوار کردن ، جای گذاری کردن
___________________________________________
figure of fun مایه ی سرگرمی
in fun به شوخی
in general به طور کلی
for fun برای تفریح
funny business فعالیت های غیر قانونی ، فعالیت های مشکوک
most famously از همه مشهورتر
general election انتخابات عمومی
general public عامه ی مردم
______________________________________________

Best Regards
M.T ​​



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com