چون همان طور که قبلاً گفته بودم ، تعدادی از صفحات کتاب گم شده ، ما کلی رفتیم جلو :(
Mrs Jones had two big and strong sons.
خانم جونز دو تا پسر بزرگ و قوی داشت
خانم جونز دو تا پسر بزرگ و قوی داشت
The boy saw a picture of a beautiful lawn-mower in the magazine.
پسر تصویری از یک چمن زیبا در مجله دید
The boy took the picture to his mother.
پسر تصویر را برای مادرش برد
Somebody gave one of the boys a magazine.
کسی به یکی از پسرها یک مجله داد
We want a mower
ما یک چمن زن می خواهیم
On Saturdays the boys cut the grass in the garden.
شنبه ها پسرهای چمن های در باغ را می زدند
_______________________________________________
I love music
Mr Edwards likes singing very much, but he is very bad at it. He went to dinner at a friend's house last week, and there were some other guests there too.
They had a good dinner, and then the hostess went to Mr Edwards and said,' You can sing, Peter. Please sing us something.'
Mr Edwards was very happy, and he began to sing an old song about the mountains of Spain. The guests listened to it for a few minutes and then one of the guests began to cry. She was a small woman and had dark hair and very dark eyes.
One of the other guests went to her, put his hand on her back and said, 'Please don't cry. Are you Spanish?'
Another young man asked , ' Do you love Spain?'
' No', she answered, ' I'm not Spanish, and I've never been to Spain. I'm a singer, and I love music!'
آقای ادواردز آوازخواندن را خیلی دوست دارد ، اما در آن خیلی بد است. هفته ی قبل ، او برای صرف شام به منزل دوستی رفت و مهمانان دیگری نیز آنجا بودند
آنها شام خوبی داشتند ، بعد خانم میزبان نزد آقای ادواردز رفت و گفت :« پیتر ، تو می تونی بخونی ، لطفاً چیزی برایمان بخوان؟»
آقای ادواردز بسیار شاد شد و شروع کرد به خواندن ترانه ی قدیمی درباره ی کوههای اسپانیا . مهمانان چند دقیقه ای به آن گوش دادند وسپس یکی از مهمانان زد زیر گریه
او یک زن کوچک بود و موهای تیره و چشمانی بسیار تیره داشت. یکی از مهمانان پیشش رفت ، دستش را پشت او گذاشت و گفت :« لطفاً گریه نکن ! تو اسپانیایی هستی ؟» ، مرد جوان دیگری پرسید :« تو عاشق اسپانیایی ؟»
او جواب داد:« نه . من اسپانیایی نیستم و هرگز اسپانیا نرفته ام ، من یک خواننده ام و عاشق موسیقی هستم
_________________________________
آقای ادواردز خواندن را خیلی دوست دارد
زن یک خواننده بود و گریه می کرد ، چون عاشق موسیقی بود
او ( مرد) بعد از شام آواز خواند
او ( مرد) ترانه ای قدیمی درباره ی اسپانیا خواند
زن گریه کرد چون اسپانیایی بود
___________________________________________
داستان با حال ساده شروع می شود ، زمان حال ساده برای کارهایی که به صورت روزمره انجام می دهیم ، کارهایی که بطور دائم رخ می دهند و موضوعی که زمان خاصی ندارد ( من عاشق موسیقی هستم ) به کار می رود . موارد کاربرد زمان حال ساده
اعمال عادتی ( کارهای روزمره و تکراری
من هر روز صبح از خواب بیدار می شوم
I get up early every morning
حقیقت کلی ( واقعیت هایی که غیر قابل تغییر هستند
در بهار برف آب می شود
Snow melts in spring.
آینده ی نزدیک ( مشروط بر این که حتماً قید زمان در جمله ذکر شود
او فردا به اینجا می آید
He comes here tomorrow
عناوین نشریات ( برای با ارزش و مهم جلوه دادن خبر، وقایعی که در گذشته به وقوع پیوسته را به زمان حال ساده بیان می کنند
The Army withdraws
ارتش عقب نشینی می کند ( عقب نشینی کرد
______________________________________
______________________________________
اسم
صفت
Poem شعر
شاعر Poet
Poetry شعر ، شاعری
قافیه Rhyme
موسیقی، آهنگ ، نغمه ، ترانه Music
Musical موسیقی
ساز Musical instrument
ریتم ، ضرب آهنگ Rhythm
Music-hall تماشاخانه ، تئاتر رو حوضی
نوازنده ، اجرا کننده ، آهنگساز ، موسیقی شناس Musician
Song آوازخوانی ، آواز ، آهنگ ، ترانه ، آوازپرنده ، شعر
Singer خواننده ، آوازه خوان
Sonic صوتی
Sonata سونات
غزل Sonnet
Host میزبان، مهمان خانه دار ، مجری ( برنامه تلویزیونی
خانم میزبان ، مهماندار( هواپیما) ، مجری خانم ( برنامه ی رادیو و تلویزیون Hostess
Songwriter ترانه سرا
مهمانی شام ، مهمانی ناهار Dinner party
شام ، ناهار، غذا، مهمانی ، ضیافت شام Dinner
Dinning Room اتاق ناهار خوری
میز ناهارخوری Dinning Table
کنسرت Concert
________________________________________
صفت
شاعرانه ، منظوم ، شعری Poetic
Musical موسیقیایی ، موزیکال ، خوش آهنگ ، آهنگین ، موسیقی دوست
Rhythmic ریتمیک ، موزون
____________________________________
____________________________________
فعل
مهمانی دادن ، میزبان بودن ، مجری (برنامه) بودن to host
to sing خواندن ، آواز خواندن ، زنگ زدن ( گوش
قافیه ساختن ، هم قافیه شدن ، هم قافیه بودن to rhyme
___________________________
___________________________
to be music to one's ear
دل کسی را شاد کردن
_____________________________________
_____________________________________
Dinner , lunch , Supper
در کشورهای مختلف انگلیسی زبان یکسان به کار نمی روند ، در خود بریتانیا نیز کاربردشان متفاوت است ، به غذایی که ظهر صرف می شود ، معمولاً lunch می گویند ، در انگلیسی بریتانیایی dinner را به جای lunch هم به کار می برند
به غذایی که شب صرف می شود ، مخصوصاً اگر رسمی باشد ، ممکن است dinner بگویند
به شام غیر رسمی که در منزل صرف می شود supper می گویند
__________________________________
کتاب Book
من الان دارم Love music , Loves to dance را می خوانم
____________________________________________
0 comments:
Post a Comment