سلام ، دوباره یک هفته ی تازه رسید ، تابستان داره نفس های آخرش رو می کشه ، پس از روزهای باقیمانده ی تابستان لذت ببرید و خوش بگذرانید
____________________________________
__________________________________________یادآوری
جان و مادرش در خانه ای بزرگ زندگی می کردند
جان و مادرش در خانه ای بزرگ زندگی می کردند
John and his mother lived in a big house.
سپس مادرش درگذشت
Then his mother died.
و جان یک خانه ی کوچکتر خرید
And John bought a smaller house.
او یک ساعت خیلی قدیمی داشت
He had a very old clock.
و نمی خواست مردان آن را بشکنند ، بنابراین آن را بیرون خانه روی دستهایش حمل کرد
And he didn't want the men to break it, so he carried it out of the house in his arms.
بعد یک پسر کوچولو به او گفت:« مرد احمق، چرا مثل بقیه ساعت مچی نمی خری؟
Then a small boy said to him, ' why don't you buy a watch like everybody else, stupid man! '
تمرین
در کلاس خانم رابینسون دخترها و پسرها بودند
There were boys and girls in Mrs. Robinson's class.
خانم رابینسون از تدریس به کلاسش لذت می برد
Mrs. Robinson enjoyed teaching her class.
بچه های کلاس خانم رابینسون باهوش و با دقت بودند
The children in Mrs.Robinson's class were clever and careful.
مردم در بسیاری از کشورهای آسیای در مراسم خاکسپاری مشکی می پوشند
People in a lot of countries in Asia wear black at funerals.
در آمریکا مردها سفید می پوشند وقتی ازدواج می کنند
Men wear white in America , when they marry.
__________________________________________
Search carefully
Search carefully
A few years ago, there were a lot of hijacking on aeroplanes, so now people always search passengers and their luggage at airports before they let them get into an aeroplane, because they do not want then to take guns or bombs or other dangerous things on to the plane with them.
Mr and Mrs. Smith were singers, and they traveled a lot. Whenever they went by plane, people searched them and their luggage, of course.
One day, Mr. Smith came to the airport, and the men searched him and his luggage first. He was ready to get on the plane . Then Mrs. Smith arrived. She was late and in a hurry, but he people searched her and her bag carefully. Then Mr.Smith heard her laugh and say to the men happily, ' Oh, that's very good! I've looked for those scissors for several days, and now you've found them for me! Thank you very much!'
با دقت بگرد
سالها پیش هواپیما ربایی خیلی زیاد بود ، به همین خاطر الان ، کسانی در فرودگاهها مسافران و بارشان را می گردند ، قبل از این که آنها سوار هواپیما بشوند ، تا مسافران اسلحه ، بمب یا سایر وسایل خطرناک را با خودشان به هواپیما نبرند
خانم و آقای اسمیت خواننده بودند و زیاد سفر می کردند ، و صد البته هر بار که با هواپیما مسافرت می کردند ، خودشان و چمدانشان را می گشتند
یک بار آقای اسمیت به فرودگاه آمد و مردها او و بارش را بازرسی کردند ، او آماده بود که سوار هواپیما بشود ، سپس خانم اسمیت رسید ، دیرش شده بود و عجله داشت ، اما بازرسان او و وسایلش را با دقت می گشتند ، که آقای اسمیت صدای خنده اش را شنید ، او با خوش حالی به مردها می گفت :« اوه ، خیلی خوبه ، چند روزِ دارم دنبال قیچی می گردم ، حالا شما اون را برای من پیدا کردید ، خیلی ممنون
______________________________________________________
تمرین
گاهی اوقات آقای اسمیت اسلحه ها و بمب هایی حمل می کرد
خانم اسمیت بعد از شوهرش رسید
او عجله داشت ، چون دیر رسیده بود
او خوش حال بود ، زیرا مردان چمدانش را گشتند
او قیچی اش را گم کرد
مردان قیچیش را دزدیدند
_______________________________________________________________________________________________________
خدا کند همیشه اولین سفرمان را به خاطر داشته باشیم
May we always remember the first timeWe traveled.
________________________________________________
افعال خودکارچند روز پیش زمان حال استمراری را یاد گرفتیم ( کاری که برای مدتی در حال حاضر انجام می شود verb+ ing) اما می دانستید که دسته ای از افعال به صورت استمراری به کار نمی روند ؟ به این افعال ، افعال خودکار گفته می شود
ما این افعال را به چهار دسته تقسیم می کنیم ، دسته ای اول را امروز یاد می گیریم
افعالی که ادراکات حسی غیرارادی ( برای انجامشان نیاز به نیرو یا اراده نیست ) را بیان می کنند
شامل پنج فعل ( 5 حس) هستند
see دیدن smell به مشام رسیدن taste مزه دادن feel احساس کردن hear شنیدن
I felt cold air, and closed the window
احساس کردم هوا سرده ، پنجره را بستم
The soup tastes good
مزه ی سوپ خوب است
این افعال به صورت استمراری به کار نمی رود ، یعنی ing نمی گیرند ، مگر وقتی معنای عمدی و ارادی داشته باشند
I'm tasting the soup
دارم سوپ را می چشم ( ارادی است
....ادامه دارد ________________________________________________________
واژه ی کلیدی امروز هواپیما plane است Aeroplane هوپیما
Airplaneهواپیما
Airlinerهواپیمای مسافربری
Airfield کوچک
Aircraftهواپیما ، هواپیماها
Airlineشرکت هواپیمایی
planeهواپیما
Airportفرودگاه
Hijackerهواپیما ربا ، راهزن
bomberبمب گذار ، هواپیمای بمب افکن
bombبمب
planeرنده
planeدرخت چنار
baggageبار ، باروبنه ، مشکلات عاطفی ، پیش داوری
luggage چمدان ، بارو بنه
Air-traffic-controllerمأمور کنترل پرواز
Searcherجوینده ، جستجوگر
Searchبازرسی ، تجسس،
Searchingدقیق ، موشکافانه ، کاونده ، جستجوگر
Gunmanمرد مسلح
Gunاسلحه ، سلاح ، دزد مسلح
Passengerمسافر
Scissor قیچی
فعل
to search گشتن ، جستجو کردن ، بازرسی کردن ، تفتیش
to bomb بمباران کردن
to gun آتش گرفتن ، گاز دادن ، سرعت گرفتن
to hijackهواپیما ربایی ، راهزنی هوایی ، هواپیما ربودن ، دزدی ، به سرقت بردن
to hijackهواپیما ربایی ، راهزنی هوایی ، هواپیما ربودن ، دزدی ، به سرقت بردن
to plane رنده کردن
_________________________________
_________________________________
Search me! نمی دانم ، چه می دانم
__________________________________
__________________________________
Luggage & Baggage
این دو واژه مترادفند و معنی یکسانی دارند ، شمارش ناپذیرند و به بار مسافر : چمدان ، ساک و سایر وسایلی که مسافر با خود حمل می کند luggage یا baggage می گویند
I have three pieces of luggage/ baggage
من سه تا چمدان دارم
چون luggage & baggage شمارش ناپذیرند ، جمع بسته نمی شوند و مفرد به کار می روند
چون luggage & baggage شمارش ناپذیرند ، جمع بسته نمی شوند و مفرد به کار می روند
________________________________
اگر دنبال واژه ی خاصی می گردید آن را داخل کوتیشن بگذارید ، این طوری گوگل فقط کلمه ی مورد نظرتان را پیدا می کند
" دوست "
M.T
0 comments:
Post a Comment