This blog is about books, eBooks , my memories .

Saturday, October 18, 2014

شهود : مسیر ارتباط با دانای درون


وقتی وجود دانای درون را باور کردی ، از خود می پرسی : چگونه با دنیای بیکران درون ارتباط برقرار کنم ؟ پاسخ بسیار ساده است : الهامات و شهود
کدام حس در شما نمود بیشتری دارد ؛ عقل یا احساس ؟
تا دیدمش به دلم نشست ، حس قشنگی داشتم ، انگار سالهاست که می شناسمش ، دریای چشمانش آبی و بی طوفان بود ، زورق قلبم بی بهانه مسافر امواجش شد ، حالا هر بار که می بینمش ، خرسندم که به ندای قلبم گوش سپردم . من به الهاماتم ایمان دارم ، آنها قطب نمایی هستند که مسیر درست را به من نشان می دهند

بار اول که دیدمش حس مبهمی داشتم ؛به سان حشره ای که شاخکهایش تکان می خورند، چیزی درون قلبم می لرزید ؛ نمی دانم چطور بگویم ، هرچند گرم و صمیمی به نظر می رسید ، اما بوی خطر را حس می کردم ، چشمانش برق عجیبی داشتند . ندایی به من می گفت : نایست برو که راه را اشتباه آمده ای ! » اما عقلم نهیب می زد :« عاقل باش ، شانس فقط یک بار در خانه ی آدم را می زند ، از این موقعیت طلایی استفاده کن و گرنه فردا پشیمان می شوی .» و من پشیمان شدم که از کنار دلم ساده گذشتم ، آخر من تابع عقلم هستم


شهود یا منطق

زندگی در جوامع امروزی با عقل و منطق پیوند خورده است ؛ از کودکی یاد می گیریم ؛ منطقی رفتار کنیم ، روی احساسات خط قرمز بکشیم ، خردمند و با سیاست باشیم ، عواطفمان را نادیده بگیریم ؛ گریه ، خنده ، خشم و هر احساسی که ما را ضعیف و عاطفی نشان دهد ، ممنوع است .برخلاف دنیای ما ، دنیای وحش کاملاً تابع غرایز است

 حیوانات با تکیه بر غریزه شان غذا پیدا می کنند ، از خطر در امان می مانند ، مهاجرت می کنند و به بقا ادامه می دهند. ذهن شهودی همان غریزه ی ماست ، قطب نمایی که در نهاد همه ی موجودات عالم قرار دارد و آنها را به سوی کمال رهنمون می کند

زندگی انسان اولیه نیز بر مبنای غریزه و الهام بود. اما به تدریج که انسان پیشرفت کرد و زندگیش پیچیده تر شد ، ذهن منطقی جای شهود را گرفت ، ذهن منطقی همان عقل و خرد ماست ، که سرچشمه اش تجربیات و دانش بشری است. در حقیقت دنیای بیرون ( تجربیات ) بر دنیای درون ( خود برتر ) غالب شد

بدین ترتیب رابطه ی انسان با دنیای درون از هم گسست،  انسان تنها و بی پناه شد، هماهنگیش را با محیط پیرامونش از دست داد و گرفتاریهایش نظیر جنگ ، خشونت ، طلاق ، مواد مخدر و ... شروع شد

دل هر ذره را که بشکافی / آفتابیش در میان بینی
انسان کوشید با مدد ذهن منطقی گره از مشکلاتش بگشاید، اما مشکلاتش بیشتر شدند، مگر احاطه ی جزء بر کل ممکن است؟


اگر این دو ذهن را دایره هایی در نظر بگیریم ، ذهن منطقی دایره ای کوچک در دل دایره ای عظیم است ، زیرا خود برتر آفریننده ی هستی است ، بی انتهاست ، بزرگترین دانشنامه ی دنیاست ، هر پاسخی را می داند ، در مقابل قلمرو ذهن منطقی به وسعت دانش بشری است ، دانشی که محدود ، نظری و تدریجی است ؛ محدود است چون حاصل تجربیات ماست ؛ نظریه هایی است که امروز هستند و ممکن است فردا نباشند ؛ ناقص و تدریجی است ، ذره ذره و به مرور زمان تکمیل می شود

پس زندگی در دنیای نو که بر مبنای خود برتر است ، با بهره گیری از عقل منطقی ممکن نیست ، برای ارتباط با شعور والاتر لازم است که ندای قلبمان را بشنویم ، برای ما که به زندگی با عقلمان خو گرفته ایم ، شنیدن صدای درونی در ابتدا ساده نیست ، اما با تمرین پیوسته کار آسانی می شود. از امروز همه ی جوابها را در درونتان جستجو کنید ، پاسخها  ممکن است به صورت واژه ها ، رنگ ها ، تصاویر و یا احساسات باشند
 ایمان به ندای درون زندگیتان را به گونه ای باور نکردنی تغییر می دهد و سرزندگی ، کامیابی ، سلامتی ، زیبایی ، عشق و صمیمیت را به زندگیتان جاری می سازد
 
 کتاب زندگی در روشنایی : شاگتی گاوین
M.T


شهود :مسیر ارتباط با دانای درون



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com