علی با قرآن و قرآن با علی است
علی برادر من در دنیا و آخرت است
علی پیشوای نیاکان است
کسی که نگوید علی بهترین مردم است پس به تحقیق کافر است
سخنان رسول اکرم ( ص) در وصف حضرت علی (ع)
شیعه ی مولا امیرالمؤمنین عیدت مبارک
سلام ، عیدتون مبارک
________________________________________
تمرین دیروز
قسمتی از نمایش تئاتر اسکالا سرگرمی محبوبی بود توسط مرد جوانی که ترومپت می نواخت
Pat of the show at the Scala Theater was a popular entertainment by a young man who played the trumpet
نوازنده ی جوان پول نسبتاَ زیادی از مردم صف گرفت
The young musician got quite a lot of money from the people in the queue.
او بهتر از یک گدای معمولی می نواخت
He played better than the usual beggars
Pat of the show at the Scala Theater was a popular entertainment by a young man who played the trumpet
نوازنده ی جوان پول نسبتاَ زیادی از مردم صف گرفت
The young musician got quite a lot of money from the people in the queue.
او بهتر از یک گدای معمولی می نواخت
He played better than the usual beggars
او در گروهی در تئاتر اسکالا ترومپت می نواخت
He played the trumpet in the band at the Scala Theater
.او در هوای خوب در اتاق کوچکش با پنجره های باز برای گرفتن هوای تازه می نواخت
He played in his small room in good weather with his windows open to get fresh air
He played the trumpet in the band at the Scala Theater
.او در هوای خوب در اتاق کوچکش با پنجره های باز برای گرفتن هوای تازه می نواخت
He played in his small room in good weather with his windows open to get fresh air
زمانیکه هوا خوب بود او همیشه عادت داشت به بانک برود و مقداری پول بگیرد
When the weather was nice, he always used to go to the bank to get a bit of money
______________________________
I hope life treads you kind
Remember there are always
more fish in the sea.
یادت باشد همیشه باز هم
در دریا ماهی هست
from " The joy of Shaun"
_____________________________________________________
Envy
Mary was a university student. She did not have very much money, and her parents were not rich, but she had an uncle who had been fortunate enough to collect great wealth. He had no children , and Mary was his favorite niece, so he always gave her valuable Christmas and birthday presents.
When her Uncle George's birthday came round, Mary wanted to buy him something really special, but because he was so wealthy , she did not know what to get him. She went into the best shop in her town and explained what her problem was to one of the helpful young shop assistants.
Finally Mary said to her, ' I suppose this isn't the first time anybody has come to you with this problem. What do you have for someone who's already got everything he wants or needs?
The girl sighed deeply and answered,' Envy. Only envy
When her Uncle George's birthday came round, Mary wanted to buy him something really special, but because he was so wealthy , she did not know what to get him. She went into the best shop in her town and explained what her problem was to one of the helpful young shop assistants.
Finally Mary said to her, ' I suppose this isn't the first time anybody has come to you with this problem. What do you have for someone who's already got everything he wants or needs?
The girl sighed deeply and answered,' Envy. Only envy
حسادت
ماری دانشجوی دانشگاه بود. او خیلی پول نداشت و والدینش هم ثروتمند نبودند، اما عمویی داشت که شانس به حد کافی برای گردآوری ثروت هنگفتش به او رو آورده بود. عمو فرزندی نداشت و ماری برادرزاده ی محبوبش بود ، بنابراین همیشه روز کریسمس و تولد کادوهای گرانقیمتی به ماری می داد
وقتی روز تولد عمو جرج نزدیک شد ، ماری می خواست برای او یک هدیه واقعاً مخصوص بخرد، اما چون عمو خیلی پولدار بود ، ماری نمی دانست برایش چه باید بخرد . او به بهترین فروشگاه شهر رفت و مشکلش را برای یکی از دستیارهای جوان فروشگاه توضیح داد
سرانجام ماری به او گفت :« من حدس می زنم این اولین باری نیست که شما با این مسئله روبرو شدید، برای کسی که هر چی را می خواسته یا نیاز داشته قبلاً داشته ، چی دارید؟
دختر آه عمیقی کشید و جواب داد :« حسادت ، فقط حسادت
______________________
ماری برادرزاده ی یک شخص فقیر بود
ماری می خواست هدیه ی واقعاً ویژه برای عمویش بخرد زیرا او خیلی ثروتمند بود
ماری می خواست هدیه ی واقعاً ویژه برای عمویش بخرد چون نسبت به او بسیار مهربان بود
یک دستیارجوان مغازه به او کمک کرد
ماری از او پرسید برای کسی مثل عمویش چی دارد
دختر چیزهای مختلفی را که او ( عموش) می خواست یا نیاز داشت ، پیشنهاد داد
اسم
envy رشک ، حسادت ، غبطه
assistant معاون ، دستيار، کمک ، ياور
collection جمع آوري ، مجموعه ، کلکسيون
fortune بخت ، اقبال ، دارايي ، ثروت
fortune book فال نما
fortune hunter در طلب زن ثروتمند
niece دختر برادر يا خواهر
fortune-telling تفأل
fortune-teller طالع بين ، فالگير
فعل
to envy حسادت کردن ، رشک بردن
to collect فراهم کردن ، جمع کردن ، جمع آوري کردن
to fortune مقدر شدن
to fortune-tell طالع ديدن
________________________________________
صفت
valueless بي بها ، بي ارزش ، کم اهميت
assistant حاضر
assistant حاضر
_______________
with Love
M.T
--
0 comments:
Post a Comment