______________________________
تمرین دیروز
آقای اندروز بعد از ترک دانشگاه بیکار بود
Mr. Andrews was unemployed after he left the university.
آقای اندروز مردی بلندپرواز بود
Mr. Andrews was an ambitious man.
او کاری ساکت ، آسان را ترجیح می داد
He preferred a quiet , easy job.
او در اشتیاق گرفتن مسئولیت بود
He was willing to take responsibility.
مردی که به او نامه نوشت از کارش در آن زمان راضی بود
The man who wrote to him was satisfied with his own job at that time.
مرد دیگری در جستجوی کاری بهتر از آقای اندروز بود
The other man was looking for a better job than Mr. Andrews was.
_____________________________________________________
Mr. Richards worked in a shop which sold, cleaned and repaired hearing-aids. One day an old gentleman entered and put one down in front of him without saying a word.
' What's the matter with it?' Mr. Richards said. The man did not answer. Of course Mr. Richards thought that the man must be deaf and that his hearing-aid must be faulty, so he said again, more loudly, ' What's wrong with your hearing-aid , sir?' Again the man said nothing , so Mr. Richards shouted his question again as loudly as he could.
The man then took a pen and a piece of paper and wrote,' It isn't necessary to shout when you're speaking to me. My ears are as good as yours. This hearing-aid is my wife's , not mine. I've just had a throat operation , and my problem is not that I can't hear, but that I can't speak.
لطفاً داد نزن
آقای ریچاردز در فروشگاهی کار می کرد که سمعکها را می فروخت ، پاک می کرد و تعمیر می کرد . روزی آقای مسنی وارد شد و بدون این که کلمه ای بگوید سمعکی را جلویش گذاشت
آقای ریچاردز گفت :« مشکلش چیه؟» . مرد جوابی نداد. البته آقای ریچاردز خیال کرد که مرد باید ناشنوا باشد و سمعکش هم باید خراب باشد، پس دوباره با صدای بلند گفت :« آقا با سمعکتون چه مشکلی دارید ؟» مرد دوباره هیچی نگفت. و آقای ریچاردز دوباره سوالش را با بلندترین صدایی که می توانست فریاد زد .
مرد یک تکه کاغذ و خودکار برداشت و نوشت :« لازم نیست وقتی با من حرف می زنید داد بزنید . گوشهای من به خوبی گوش های شماست. این سمعک برای خانمم هست نه برای من . من تازگی حلقم را جراحی کرده ام و مشکلم این نیست که نمی توانم بشنوم ، بلکه این که من نمی توانم صحبت کنم .»
_______________________________________
تمرین
آقایی مسن یک سمعک به فروشگاهی که آقای ریچاردز کار می کرد آورد
مرد به سؤال آقای ریچاردز جواب نداد زیرا ناشنوا بود
آقای ریچاردز سؤالش را نوشت زیرا آن آفای مسن نمی توانست او را بشنود
آقای مسن به پرسش آقای ریچاردز با نوشتن جواب داد
سمعک برای آقای مسن بود
آقای مسن نمی توانست صحبت کند
_________________________
اسم
hearing شنوایی ، سامعه ، گزارش ، رسیدگی به محاکمه
hearsay آوازه ، شایعه چیز شنیده ، مسموعات
ear گوش ، سنبله ، غول
earring گوشواره
earphone سمعک ، بلندگوی گوشی
hearing-aid سمعک
earshot صدا رس ، گوش رس
throat حلق ، گلو ،نای
sore throat گلودرد
operation عمل جراحی ، ساخت ، اداره
operations عملیات
_______________________________
فعل
to hear گوش دادن ، شنیدن
to hearken گوش دادن به ، گوش کردن به ، به گوش دل پذیرفتن
to throat از گلو ادا کردن
clear the throat سینه صاف کردن
_____________________________
صفت
earsplitting گوش خراش ، پرسرو صدا
faulty معیوب ، ناقص ، مقصر ، نکوهیده______________________________
Hear Hear ! احسنت موافقم
Won't hear of doing sth موافق انجام کاری نبودن
give sb a ( fair) hearing مجال حرف زدن به کسی دادن
M.T
0 comments:
Post a Comment