This blog is about books, eBooks , my memories .

Tuesday, September 9, 2014

​Beautiful View​



view
" برای رویش یک شعر عاشقانه ی محض
بیا دوباره به چشــــــــــــمان هم نگاه کنیم ."

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
_________________________________

یادآوری
Mrs. Peters had two children.
خانم پيترز دوتا بچه داشت
Sammy was seven and Annie was four.
سامي هفت ساله بود و آني چهار ساله
When Sammy was at home , he played with his small sister.
هنگامي که سامي در خانه بود ، او با خواهر کوچکش بازي مي کرد
Two children were playing in the garden, and were happy.
دو کودک در حياط بازي مي کردند و شاد بودند
Suddenly Annie run into the kitchen to her mother.
ناگهان آني دويد به آشپزخانه پيش مادرش
she said: Sammy's broken my toy horse.
او گفت : سامي اسب اسباب بازيم را شکسته
Her mother asked,' How did he break it?
مادرش پرسيد: چطور اونو شکست؟
Annie,' I hit him on the head with it.'
آني : من اونو تو سرش زدم
_________________________________________
تمرین دیروز


بروس براي روزنامه اي کار مي کرد

Bruce worked for a newspaper.
بروس در کارش خوب بود
Bruce was good at his job.
بروس شنبه ها و يک شنبه ها در باغچه اش کار مي کرد
Bruce worked in his garden on Saturdays and Sundays.
بروس همسايه هايش را دوست نداشت
Bruce did not like his neighbors.
همسايه اش فکر کرد که بروس دارد استخر مي سازد
His neighbor thought, ' Bruce is making a swimming pool.'
بروس مي خواست به استراليا برگردد
Bruce wanted to go back to Australia.

_____________________________________


​Beautiful View​


Mr. Jones was very fond of climbing mountains, so one year he went to Switzerland for his holidays. After he had climbed some easy mountains, he decided one day to climb a more difficult one; but he did not want to go up it alone, so he found a good Swiss guide, who had often climbed that mountain.


At first it was not a difficult climb, but then they came to a place which was not so easy. The guide stopped , turned round and warned Mr. Jones. ' Be careful here,' he said. ' This is a dangerous place. You can easily fall, and if you do, you will fall straight down a very long way. But,' he continued calmly, ' if you do fall here, don't forget to look to the right while you are going down. There is a quite extraordinarily beautiful view there--- much more beautiful than the one you can see from here.

چشم انداز زيبا

آقاي جونز عاشق کوهنوردي بود ، بنابراين يک سال در تعطيلاتش به سوئيس رفت. بعد از صعود از چند کو
هستان​​
ساده ، تصميم گرفت از کوه سخت تري صعود کند. اما نمي خواست تنهايي از آن بالا برود ، بنابراين يک راهنماي سوئيسي خوب پيدا کرد ، که اغلب از آن کوه بالا مي رفت


اولش صعود سختي نبود ، اما بعد آنها به جايي که زياد آسان نبود رسيدند ، راهنما ايستاد ، برگشت و به آقاي جونز هشدار داد :« اينجا ، مواظب باش. مکان خطرناکيه ، راحت مي افتي ، اگر افتادي ، مستقيم به پايين سقوط مي کني ، اما
او با آرامش ادامه داد:« اگر سقوط کردي ، يادت نره همين طور که پايين مي ري سمت راستت رو نگاه کن ، آنجا يک چشم انداز فوق العاده زيباست ، بسيار زيباتر از آنچه از اينجا مي بيني

______________________________________________
تمرین ​

آ
قاي جونز عاشق بالا رفتن از کوه ها بود
او از چند کوه آسان بالا رفت
او يک راهنماي سوئيسي پيدا کرد
اول بالارفتن از کوه مشکل نبود
راهنما گفت : اينجا مواظب باش
تو به آساني مي افتي و مستقيم پايين مي ري
يک منظره ي فوق العاده زيبا آنجا وجود دارد
​​

_________________________________
کلید واژه ی امروز Mt است
اسم


Mt کوه

mountainside دامنه ي کوه
mountain bike دوچرخه کوهستان
mountaineer کوه نورد
mountain کوه ، کوهستان
climber بالا رونده ، گياه بالارونده ، کوه نورد
climbing کوه نوردي
climb صعود ، ارتفاع
view ديد ، منظره ، چشم انداز ، بازديد
viewer بيننده ، ناظر ، تماشاگر
viewfinder منظره ياب ، نماياب
viewpoint ديدگاه ، نظر
warning هشدار ، اخطار، درس عبرت
Switzerland سوئيس
Swiss سوئيسي
calm آرامش

______________________________________________________________________
​قید​


extraordinarily فوق العاده ، به طور استثنايي، غير عادي ، عجيب
fondly با محبت ، با مهرباني ، ساده لوحانه ، احقانه ،ابلهانه
calmly راحت ، آهسته ، به راحتي
__________________________________________
​فعل​

​ to ​
turn around /round برگشتن ، برگرداندن ، ( شغل ، اقتصاد) بهبود پيدا کردن ، رونق گرفتن

 to calm آرام کردن ، آرام شدن
​to ​
warn  هشدار دادن ، اخطار کردن ، برحذر داشتن ، خبر دادن
​ to ​
calm sth/sb down آرام کردن ، آرام شدن
​ to ​
climb down کوتاه آمدن
​to ​
climb از چيزي بالا رفتن ، کوه نوردي کردن

​ to ​
view ديدن کردن ، بازديد کردن ، ديدن ، نگريستن ، بررسي کردن

_______________________________________
​صفت​

mountainous کوهستاني ، عظيم ، غول آسا
fond شيفته ، دلبسته ، علاقه مند ، احساسي ، گرم و پرمحبت
calming آرام
calm آرام
__________________________________________________
​in my view به عقيده من ، به نظر من
in view of با در نظر گرفتن ، نظر به اين که

_______________________________________


​Beautiful View
M.T




M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com