ما زندانی مجموعه ای از نمی توانم ها، بایدها ، نبایدها و باورهای بی اساسی هستیم که خودمان آن را ساخته ایم و در طول عمر آنها را تقویت کرده ایم
گاهی نیز فکر محدود ما از تربیت و فرهنگ ما نشئت گرفته است. درست مثل بچه فیل ها
مثل بچه فیل نباش
از کودکی به بچه فیل ها یاد می دهند که به فضای کوچکی قانع باشند . آنها را با یک طناب به یک تیرک چوبی می بندند . بچه فیل تنها محدوده ای را که بلندی طناب به آن می رسد را می شناسد. در ابتدا فیل کوچک سعی می کند تا طناب را پاره کند ولی طناب خیلی محکم است. بنابراین به تدریج می آموزد که در آن محدوده ی کوچک یعنی منطقه ی امن خود باقی بماند. هنگامی که فیل کوچک ما بزرگ شد ، با اینکه به یک فیل چند تنی تبدیل شده است و می تواند همان طناب را پاره کند ، دیگر حتی آن را امتحان هم نمی کند. بنابراین می توان بزرگترین فیل را با نازکترین طناب زندانی کرد
افکار منفی ما همان طناب نازکی هستند که ما را اسیر خود ساخته اند، اگر بتوانیم منطقه ای امن خود را تغییر دهیم ، می توانیم هر آنچه می خواهیم را انجام دهیم
یکی از راههای برای تغییر باورهای محدود ما ، استفاده از جملات و گفتگوهای درونی مثبت است. بهتر است از جملاتی استفاده کنیم که هدفمان را در حالت کامل شده توصیف کند. مثل : « من از راندن فراری زیبای خود بسیار لذت می برم
گفتگوی درونی مثبت را تمرین کنید
یکی از هنرپیشه های مورد علاقه ام جیم کری است. وقتی داستان زندگی او را می خواندم ، بسیار تحت تأثیر روحیه ی مثبت و پشتکارش قرار گرفتم. گفتگوی درونی جیم کری قبل از اینکه هنرپیشه ی مشهوری شود را بخوانید
همیشه به جادو اعتقاد داشته ام. وقتی در شهر بیکار بودم ، هر شب بلند می شدم، در خیابان مالهولند می نشستم ، به این شهر نگاه می کردم . دستانم را از دو طرف می گشودم و می گفتم:« همه می خواهند با من کار کنند، من هنرپیشه ی خیلی خوبی هستم، من یک عالمه سفارش و پیشنهاد بازی در انواع فیلم ها ی را دریافت کرده ام.» همیشه این جملات را با خود تکرار می کردم و جداً خودم را متقاعد کرده بودم که الان دو تا سفارش بازی در فیلم برایم در نظر گرفته شده است و فقط باید به پایین آن تپه بروم و آن را دریافت کنم . « سفارش فیلم آنجاست، فقط هنوز آن را به من اعلام نکرده اند.» آن مثل جملات مثبتی بود که از پیشینه ی خانوادگی من نشئت می گرفت
جیم کری، هنرپیشه
شما هم سعی کنید برای خودتان عبارات تأکیدی مثبت بسازید
" گر عقابــــــــــی ، مگیر عادت جغد
ور پلنگــــــــــــــی ، مگیر خوی گراز
به کم از قـــــــــــدر خود مشو راضی
بین که گنجشک می نگیرد بـــــــــاز
بر زمین فـــــــراخ ده نــــــــــــــاورد
بر هوای بلند کن پـــــــــــــــــــرواز"
ما زندانی مجموعه ای از نمی توانم ها، بایدها ، نبایدها و باورهای بی اساسی هستیم که خودمان آن را ساخته ایم و در طول عمر آنها را تقویت کرده ایم
گاهی نیز فکر محدود ما از تربیت و فرهنگ ما نشئت گرفته است. درست مثل بچه فیل ها
چنانچه می خواهید موفق باشید باید کاری صورت دهید و اشتباهات زیادی مرتکب شوید، هر کس موفق شده و به جایی رسیده که از آن خوش حال است می بایست روزی جایی را که بوده نیز تحمل می کرده !
دکتر باربارا دی آنجلیس
هنگامی که فقط دست به کارهایی می زنید که می دانید و مطمئن هستید از دستتان برمی آید و توان انجامش را دارید ، هرگز به اعتماد به نفس واقعی دست نخواهید یافت
مثل بچه فیل نباش
از کودکی به بچه فیل ها یاد می دهند که به فضای کوچکی قانع باشند . آنها را با یک طناب به یک تیرک چوبی می بندند . بچه فیل تنها محدوده ای را که بلندی طناب به آن می رسد را می شناسد. در ابتدا فیل کوچک سعی می کند تا طناب را پاره کند ولی طناب خیلی محکم است. بنابراین به تدریج می آموزد که در آن محدوده ی کوچک یعنی منطقه ی امن خود باقی بماند. هنگامی که فیل کوچک ما بزرگ شد ، با اینکه به یک فیل چند تنی تبدیل شده است و می تواند همان طناب را پاره کند ، دیگر حتی آن را امتحان هم نمی کند. بنابراین می توان بزرگترین فیل را با نازکترین طناب زندانی کرد
افکار منفی ما همان طناب نازکی هستند که ما را اسیر خود ساخته اند، اگر بتوانیم منطقه ای امن خود را تغییر دهیم ، می توانیم هر آنچه می خواهیم را انجام دهیم
یکی از راههای برای تغییر باورهای محدود ما ، استفاده از جملات و گفتگوهای درونی مثبت است. بهتر است از جملاتی استفاده کنیم که هدفمان را در حالت کامل شده توصیف کند. مثل : « من از راندن فراری زیبای خود بسیار لذت می برم
گفتگوی درونی مثبت را تمرین کنید
یکی از هنرپیشه های مورد علاقه ام جیم کری است. وقتی داستان زندگی او را می خواندم ، بسیار تحت تأثیر روحیه ی مثبت و پشتکارش قرار گرفتم. گفتگوی درونی جیم کری قبل از اینکه هنرپیشه ی مشهوری شود را بخوانید
همیشه به جادو اعتقاد داشته ام. وقتی در شهر بیکار بودم ، هر شب بلند می شدم، در خیابان مالهولند می نشستم ، به این شهر نگاه می کردم . دستانم را از دو طرف می گشودم و می گفتم:« همه می خواهند با من کار کنند، من هنرپیشه ی خیلی خوبی هستم، من یک عالمه سفارش و پیشنهاد بازی در انواع فیلم ها ی را دریافت کرده ام.» همیشه این جملات را با خود تکرار می کردم و جداً خودم را متقاعد کرده بودم که الان دو تا سفارش بازی در فیلم برایم در نظر گرفته شده است و فقط باید به پایین آن تپه بروم و آن را دریافت کنم . « سفارش فیلم آنجاست، فقط هنوز آن را به من اعلام نکرده اند.» آن مثل جملات مثبتی بود که از پیشینه ی خانوادگی من نشئت می گرفت
جیم کری، هنرپیشه
شما هم سعی کنید برای خودتان عبارات تأکیدی مثبت بسازید
با تشکر از شما که وقت گذاشتید و این پست را خواندید
مثبت بیندیشید از کتاب : مبانی موفقیت : جک کنفیلد
مثبت بیندیشید از کتاب : مبانی موفقیت : جک کنفیلد
0 comments:
Post a Comment