" خداوند مسابقه ای بزرگ برایت ترتیب داده، در پناه او، تو بجایی می روی که هرگز پا نگذاشتی و از راههایی به تو کمک می شود که هرگز در خواب و خیال هم نمی دیدی اما تو باید از خود سلب مسؤولیت و به خدا توکل کنی. ماکس لوکادو "
And this summer I'm going to write and write and write and begin to be a great author. Isn't that an exalted stand to take? Oh, I'm developing a beautiful character! It droops a bit under cold and frost, but it does grow fast when the sun shines.
That's the way with everybody. I don't agree with theory that adversity and sorrow and disappointment develop moral strength. The happy people are the ones who are bubbling over with kindliness. I have no faith in misanthropes. ( Fine word! Just learned it.) You are not a misanthrope are you, Daddy?
I started to tell you about the campus. I wish you'd come for a little visit and let me walk you about and say:
'That is the library. This is the gas plant, Daddy dear. The Gothic building on your left is the gymnasium, and the Tudor Romanesque beside it is the new infirmary.'
Oh, I'm fine at showing people about. I've done it all my life at the asylum, and I've been doing it all day here. I have honestly. And a Man, too!
اسم
adversity ، سختی، فلاکت، مشقت، روز بد، بدبختیstrength نیرو، قوه، توانایی، استحکام، پا
misanthropes مردم گریز
infirmary درمانگاه
campus محوطه ی کالج
moral روحیه ، اخلاق، معنی ، سیرت
kindliness مـهربانی ، محبــت ، خــــوبی
faith ایمان ،مذهب، کیش، اعتماد، پیمان ، باور، عقیده
صفت
moral روحی، معنوی، اخلاقی
exalted عالی
Romanesque به سبک رومی
Tudor خانواده ی سلطنتی تودو در انگلیس
از همین تابستان شروع می کنم به نویسندگی . چون تصمیم دارم نویسنده ی بزرگی بشوم
ملاحظه می فرمایید چطور نیروی روحی من دارد قوی می شود؟ احساس می کنم همه این نیروی قوی را در روح خود دارند، من این را قبول ندارم که یأس و بدبختی و فقر و ذلت نیروی اخلاقی را در آدم تقویت می کند، این افراد خوشبخت هستند که به دیگران بی دریغ محبت می کنند، من به اشخاص بدبین و دارای تنفر از زندگی اعتقادی ندارم
.
بابا ، امیدوارم شما به زندگی خوش بین باشید
داشتم برایتان از باغ دانشکده تعریف می کردم ، کاش شما یکبار سری به من می زدید ، تا من شما را به باغ دانشکده برای گردش می بردم . آن وقت برایتان می گفتم
:
باباجان ، این کتابخانه است، این مرکز کار است ، این عمارت به سبک " گوتیک" بنا شده دست چپ ، اتاق ژیمناستیک است . این ساختمان که به سبک " تئودور" ها بنا شده درمانگاه است
.
ما به این روش مردم را در دانشکده این طرف و آن طرف می بریم و نقاط مختلف را به آنان نشان می دهیم ، من با این کار بسیار خوب آشنا هستم، چون عمری در پرورشگاه از این کارها می کردم . امروز صبح تا عصر داشتم از این کارها می کردم ، قبول بفرمایید
.
آن هم با یک مرد
ملاحظه می فرمایید چطور نیروی روحی من دارد قوی می شود؟ احساس می کنم همه این نیروی قوی را در روح خود دارند، من این را قبول ندارم که یأس و بدبختی و فقر و ذلت نیروی اخلاقی را در آدم تقویت می کند، این افراد خوشبخت هستند که به دیگران بی دریغ محبت می کنند، من به اشخاص بدبین و دارای تنفر از زندگی اعتقادی ندارم
.
بابا ، امیدوارم شما به زندگی خوش بین باشید
داشتم برایتان از باغ دانشکده تعریف می کردم ، کاش شما یکبار سری به من می زدید ، تا من شما را به باغ دانشکده برای گردش می بردم . آن وقت برایتان می گفتم
:
باباجان ، این کتابخانه است، این مرکز کار است ، این عمارت به سبک " گوتیک" بنا شده دست چپ ، اتاق ژیمناستیک است . این ساختمان که به سبک " تئودور" ها بنا شده درمانگاه است
.
ما به این روش مردم را در دانشکده این طرف و آن طرف می بریم و نقاط مختلف را به آنان نشان می دهیم ، من با این کار بسیار خوب آشنا هستم، چون عمری در پرورشگاه از این کارها می کردم . امروز صبح تا عصر داشتم از این کارها می کردم ، قبول بفرمایید
.
آن هم با یک مرد
_________________________________
دوست عزیز،
زنده باد ، من حالا یک "فابیان" هستم.
فابیان سوسیالیستی است که میانه رو و صبور است، ما نمی خواهیم انقلاب سوسیالیستی فردا اتفاق بیفتد ( چون همه را ناراحت می کند) بلکه مایلیم به تدریج - در آینده - آن زمان که همه آمادگی داریم ، و تحمل آن را داریم اتفاق بیفتد.
در ضمن خودمان را برای رسیدن به انقلاب مهیا کنیم و به اصلاحاتی مانند تأسیس پرورشگاه و آموزش مسائل صنعتی و فرهنگی و تربیتی به کودکان بپردازیم.
دوشنبه زنگ دوم
همراه با محبت های مهرآمیز
جودی
******
11 فوریه
ب. ل. د. عزیز،
هیچ ناراحت نشوید که این نامه این قدر کوتاه است.
این نامه نیست ، بلکه یادداشتی کوچکی است تا به شما اطلاع بدهم پس از این که امتحاناتم به پایان رسد ، نامه می نویسم.
برای من مهم این است که در امتحانات قبول شوم. باید خیلی خوب هم قبول شوم. چون باید شایسته ی دریافت کمک هزینه ی تحصیلی باشم.
آن کسی که به سختی درس می خواند
ج. آ
*****
5 ماه مارس
بابا لنگ دراز عزیز
امشب "کی لر" رئیس دانشکده درباره ی این که نسل جدید خیلی سطحی و بی پروا شده است سخنرانی می کرد. می گفت ما عقاید کهنه ی دانشجویی را که شامل پشتکار راستین بوده است از دست داده ایم. به ویژه این موضوع در رفتار دانشجویان نسبت به مقامات بالاتر عیان است. دانشجویان آن احترامی را که شایسته استادان است، نسبت به آنان رعایت نمی کنند.
من متفکرانه از کلیسا برگشتم.
باباجان، آیا من نسبت به شما خیلی بی ریا و بی ادب هستم؟ آیا فکر می کنید رفتار من باید جدی تر باشد؟
بله، مطمئن هستم باید این طور باشد، پس روز از نو روزی از نو_________________________________
My Dear Mr. Smith, You will be pleased to hear that I passed successfully my mid-year examinations, and am now commencing work in the new semester. I am leaving chemistry--having completed the course in qualitative analysis--and am entering upon the study of biology. I approach this subject with some hesitation, as I understand that we dissect angleworms and frogs.
An extremely interesting and valuable lecture was given in the chapel last week upon Roman Remains in Southern France. I have never listened to a more illuminating exposition of the subject.
We are reading Wordsworth's Tintern Abbey in connection with our course in English Literature. What an exquisite work it is, and how adequately it embodies his conceptions of Pantheism! The Romantic movement of the early part of the last century, exemplified in the works of such poets as Shelley, Byron, Keats, and Wordsworth, appeals to me very much more than the Classical period that preceded it. Speaking of poetry, have you ever read that charming little thing of Tennyson's called Locksley Hall?
I am attending gymnasium very regularly of late. A proctor system has been devised, and failure to comply with the rules causes a great deal of inconvenience. The gymnasium is equipped with very beautiful swimming tank of cement and marble, the gift of a former graduate. My roommate Miss McBride has given me her bathing-suit ( it shrank so that she can no longer wear it) and I am about to begin swimming lessons.
We had delicious pink ice-cream for dessert last night. Only vegetable dyes are used in coloring the food. The college is very much opposed, both from aesthetic and hygienic motives, to the use of aniline dyes.
The weather of late has been ideal-bright sunshine and clouds interspersed with a few welcome snow-storms. I and my companions have enjoyed our walks to and from classes--particularly from.
Trusting, my dear Mr. Smith, that this will find you in your usual good health,
I remain, Most cordially yours,
Jerusha Abbott
0 comments:
Post a Comment