This blog is about books, eBooks , my memories .

Wednesday, February 4, 2015

MY Stories Are DREADFUL.

سلام ، صبح بخیر

" این مورد را مد نظر قرار بده، تو به دنیا آمده ای تا لذت زنده بودن را تجــربه کنی. آیا می دونی چه چیزی به تو لذت می دهد؟ امروز کاری در این مورد انجام بده.   
                                                                                    کارولین هیس "

                                            بدرود .تعطیلات خوشی داشته باشید.

----------------------------------------------

8th hour, Monday Dear Daddy-Long-Legs,

I hope you aren't the Trustee who sat on the toad? It went off--I was told--with quite a pop, so probably he was a fatter Trustee.

Do you remember t
​​
he little dugout places with gratings over them by the laundry windows in the John Grier Home? Every spring when the hop-toad season opened we used to form a collection of toads and keep them in those window holes; and occasionally  they would spill over into the laundry, causing a very pleasurable commotion on wash days .We were severely punished for our activities in this direction, but in spite of all discouragement the toads would collect.
اسم
toad وزغ
pop انفجار
laundry رختشوی خانه، خشکشویی
grating پنجره
commotion  آشوب، اضطراب، هیاهو
spite لج، کینه، بغض
discouragement  دلسردی ، یأس

دوشنبه زنگ هشتم

بابا لنگ دراز عزیز

امیدوارم که شما آن معتمد و امینی نباشید که روی قورباغه نشست
می گفتند قورباغه زیر آن آقا " بامبی" صدا کرد و ترکید. پس باید یکی خیلی چاق تر از شما بوده باشد

شاید یادتان باشد که در مؤسسه ی جان گریر ، نزدیک پنجره ی رختشوخانه سوراخهایی بود که رویش چوب های مشبک زده بودند، هر سال بهار که فصل قورباغه است تعداد بسیاری قورباغه جمع می کردیم و توی آن سوراخها می گذاشتیم . گاهی هم قورباغه ها می پریدند و توی رختشوخانه می افتادند و سرو صدا ایجاد می شد و به خاطر این کار ما چند مرتبه به شدت تنبیه شدیم
 
اما با این حال باز قورباغه ها را جمع می گردیم


------------------------------------------

آهای کاپیتان لنگ دراز

سپلشک ....زه زدی... یوهـوهو.... و یک بطر شراب. حدس بزنید دارم چه زبانی را یاد می گیرم؟ این دو روزه تمام مدت ما به زبان ملوانان و دزدان دریایی حرف می زدیم.

کتاب جزیره ی گنج خیلی بامزه است، مگر نه؟ شما آن را خوانده اید یا نه؟ شاید آن موقع ها هم که شما جوان بودید این کتاب هنوز نوشته نشده بود.

استیونسن برای حق التألیف تعداد بسیاری از داستانهایش فقط 30 پوند پول گرفت. فکر نکنم که نویسنده مشهوری شدن زیاد هم صرف داشته باشد، شاید هم من آموزگار بشوم.

بابا،از این که همه نامه هایم پر از نام استیونسن است خیلی عذر می خواهم، آخر من تازگی ها همه اش درمورد او فکر می کنم. کتابخانه ی لاک ویلو پر از کتابهای استیونسن است.

نگارش این نامه دو هفته طول کشید. فکر می کنم به اندازه ی کافی طولانی باشد، دیگر نمی توانید فکر کنید که من همه چیز را نمی نویسم.

کاش شما هم اینجا بودید . حتماً خیلی به ما خوش می گذشت. دلم می خواهد که دوستان من همه یکدیگر را بشناسند.

می خواستم از آقای پندلتون بپرسم که شما را در نیویورک می شناسد یا نه؟ فکر کنم شما را می شناسد. چون به قرار معلوم محیط کار اشرافی هر دوی شما باید در یک سطح باشد.

می خواستم بگویم که هر دو به اصطلاحات علاقه دارید. اما نمی توانستم این سئوال را بپرسم چون اسم واقعی شما را نمی دانستم.

نداستن اسم درست شما خیلی مسخره است. تاکنون چنین چیزی برایم پیش نیامده است. خانم لیپت به من گفته بود که شما عقاید بخصوصی دارید. حالا باورم می شود.

با تقدیم احترام
جودی

 پیوســـــت نامه ) هنگامی که داشتم نامه را در مرتبه  دوم می خواندم دیدم همه درباره ی استیونسن نیست ، بلکه چندین مرتبه هم به آقای جروی اشاره شده است


-------------------------------------------------
10th September Dear Daddy,

He has gone, and we are missing him! When you get accustomed to people or places or ways of living, and then have them snatched away, it does leave an awfully empty, gnawing sort of sensation. I'm finding Mrs. Semple's conversation pretty unseasoned food.

College opens in tow weeks and I shall be glad to begin work again. I have worked quite a lot this summer though--six short stories and seven poems. Those I sent to the magazines all came back with the most courteous promptitude. But I don't mind. It's good practice. Master Jervie read them--he brought in the post, so I couldn't help his knowing--and he said they were DREADFUL. They showed that I didn't have the slightest idea of what I was talking about. ( Master Jervie doesn't let politeness interfere with truth. ) But the last one I did--just a little sketch laid in college--he said wasn't bad; and he had it typewritten and I sent it to a magazine. They've had it two weeks; maybe they're thinking it over.

You should see the sky! There's the queerest orange-colored light over everything. We're going to have a storm.

It commenced just the moment with tremendously big drops and all the shutters banging. I had to run to close the windows, while Carrie flew to the attic with an armful of mike pans to put under the places where the roof leaks and then, just as I was resuming my pen, I remembered that I'd left a cushion and rug and hat and Matthew Arnold's poems under a tree in the orchard, so I dashed out to get them, all quite soaked. The red cover of the poems had run into the inside; Dover Beach the future will be washed by pink waves.

A Storm is awfully disturbing in the country. You are always having to think of so many things that are out of doors and getting spoiled.



M.T

0 comments:

Post a Comment

Recent Posts

My Blog List

Blog Archive

Powered by Blogger.

Text Widget

Copyright © iIslandbooks | Powered by Blogger

Design by Anders Noren | Blogger Theme by NewBloggerThemes.com