دیگران را از صمیم قلب دوست بدار. نترس و عقب نشینی نکن. هر چه به دیگران عشق بیشتری بدهی، چندین برابر آن به خودت برمی گردد. برایان ویس
_______________________________________
10th August Mr. Daddy-Long-Legs,
SIR: I address you from the second crotch in the willow tree by the pool in the pasture. There's a frog croaking underneath,a locust singing overhead and two little 'devil downheads' darting up and down the trunk. I've been here for an hour; it's a very comfortable crotch, especially after being upholstered with tow sofa cushions. I came up with a pen and tablet hoping to write an immortal short story, but I've been having a dreadful time with my heroine--I CAN'T make her behave as I want her to behave; so I've abandoned her for the moment, and am writing to you. (Not much relief though, for I can't make you behave as I want you to, either.)
If you are in that dreadful New York, I wish I could send you some of this lovely, breezy, sunshiny outlook. The country is Heaven after a week of rain.
SIR: I address you from the second crotch in the willow tree by the pool in the pasture. There's a frog croaking underneath,a locust singing overhead and two little 'devil downheads' darting up and down the trunk. I've been here for an hour; it's a very comfortable crotch, especially after being upholstered with tow sofa cushions. I came up with a pen and tablet hoping to write an immortal short story, but I've been having a dreadful time with my heroine--I CAN'T make her behave as I want her to behave; so I've abandoned her for the moment, and am writing to you. (Not much relief though, for I can't make you behave as I want you to, either.)
If you are in that dreadful New York, I wish I could send you some of this lovely, breezy, sunshiny outlook. The country is Heaven after a week of rain.
اسم
crotch دو شاخه
pasture علفزار، چراگاه
locust ملخ
trunk، صندوق عقب، تنه درخت
pasture علفزار، چراگاه
locust ملخ
trunk، صندوق عقب، تنه درخت
فعل
to dart به سرعت حرکت می کنند
upholster مبلمان کردن
upholster مبلمان کردن
دهم ماه اوت
آقای بابا لنگ دراز
قربان، من این نـامه را از بالای دو شاخه بید مجـــــنون کنار جویبار در چراگاه به شما می نویسم. از پایین قورباغه ای ، قور قور می کند و ملخی از بالا آواز می خواند. دو تا مارمولک از تنه ی درخت دارند بالا می روند . حالا یک ساعت است که من اینجا نشسته ام دو شاخه خیلی راحتی است، دو تا از ناز بالش های نیمکت سالن را آورده ام و گذاشته ام زیر پاهایم و بر روی آنها نشسته ام ، قلم و کاغذ آورده ام . امیدوارم که بتوانم داستان کوتاهی بنویسم .
اما قهرمان داستان خیلی خودش را لوس می کند و گوش به حرف من نمی دهد. من هم حالا آنرا کنار گذاشته ام و دارم به شما نامه می نویسم . ( هر چند که شما هم مطابق میل من رفتار نمی کنید. اما چه فایده؟)
اما قهرمان داستان خیلی خودش را لوس می کند و گوش به حرف من نمی دهد. من هم حالا آنرا کنار گذاشته ام و دارم به شما نامه می نویسم . ( هر چند که شما هم مطابق میل من رفتار نمی کنید. اما چه فایده؟)
اگر شما در آن هوای آلوده و کثیف نیویورک هستید . کاش من می توانستم کمی از هوای پاکیزه و خوب اینجا را برای شما بفرستم . به خصوص این مناظر پس از یک هفته بارندگی اینجا درست مثل بهشت شده است.
_______________________________________
0 comments:
Post a Comment