« آرزومندم اگر پول و ثروتی یافتی آن را پیش رویت بگذاری و بگویی این دارایی من است، فقط برای این که آشکار شود کدامتان ارباب دیگری است؛ آری، پول ارباب بدی است اما خدمتگزار خوبیست.
ویکتور هوگو »
پول نماد انرژی است و توانگری، توانایی کسب انرژی خلاق از هستی است. هر یک از ما کانالهایی برای دریافت این انرژی هستیم،پس هرچه بیشتر خودمان را به هستی بسپاریم ، و بر اساس راهنمای درونمان دست به عمل بزنیم ، کانالی قوی تر و بازتر برای تحصیل این انرژی خواهیم شد و پول به سهولت به زندگیمان سرازیر می شود.
ثروت در دنیای کهن، هدف زندگی
بنای زندگی سنتی بر مادیات استوار است؛ بنابراین تحصیل ثروت، هدف زندگی و یگانه عامل خوشبختی و رضایت خاطر است.
دستیابی به ثروت کلان نیز در آن جهان با پیروی از قوانین مالی ، سخت کوشی و کار بی وقفه هرچند امکان پذیر است، ولی این مال اندوزی مشکلات خاص خودش را دارد از جمله:
وابستگی : از آن جایی که کامیابی انسان به مادیات وابسته است، می پندارد اگر به قدر کافی داشته باشد، خوشبخت تر است؛ پس در پی سراب ثروت کافی می دود، اما کافی یعنی چقدر ؟ مرزش کجاست؟ از این رو، هر قدر بیشتر به دست می آورد، تشنه تر می شود و به گمان این که هنوز به حد کافی ندارد، جدی تر مبارزه می کند.
عدم امنیت: احساس وحشت و ناامنی از دیگر پیامدهای ثروت در این دیدگاه است، آنان که در لبه ی پرتگاه فقر ایستاده اند، در دلواپسی پرداخت اجاره خانه و صورتحساب ها روزگار می گذرانند؛ آنها هم که متمکن و توانگرند نیز همواره در هراسند که مبادا داراییشان با یک سهل انگاری ؛یک سرمایه گذاری نابخردانه؛ بحران اقتصادی ؛سرقت؛ آتش سوزی و ... یکباره از کف برود. پایه ی کاخشان متزلزل و سست بنیان است، دمی آرامش ندارند و همواره در کابوس نداری به سر می برند.
گناه و بیزاری :مشکل سوم، ثروتِ محدود است، در باور قدیم مال و ثروت ،پایان پذیر و تمام شدنی است ، حاصل محدودیت نیز حس گناه است یا نفرت.
اصولاً یک چشمه ی کوچک دو امکان پیش رویت می گذارد: یا تا می توانی می نوشی و یا تنها به قطره ای راضی می شوی؛ بالتبع با این دو امکان، دو احساس گریبانگیرت می شود: اگر زیادتر بنوشی، عذاب وجدان داری که نکند سهم دیگری را خورده باشی ، ناچاری یا این شک را انکار کنی و به زندگی ادامه دهی و یا با کمک به تهیدستان کمی از بار گناهت بکاهی.
و اگر به قطره ای قانع شوی ،همواره از حس تشنگی رنج می بری و از آنها که سیراب ترند بیزار می شوی، از این که محرومی غمگینی و با نفرت به آن ها که سهمت را برداشته اند، به توانگران، چشم می دوزی.
و اگر به قطره ای قانع شوی ،همواره از حس تشنگی رنج می بری و از آنها که سیراب ترند بیزار می شوی، از این که محرومی غمگینی و با نفرت به آن ها که سهمت را برداشته اند، به توانگران، چشم می دوزی.
چاره ای نیست یا باید در دریای گناه و عذاب وجدان غوطه ور شوی و یا در کویر رنجش و بیزاری بسوزی.
جان فشانی: بهره مندی از مادیات در دنیای کهن به راحتی فراهم نمی شود؛ نیازمند مبارزه، فداکاری و سخت کوشی است ؛ پول علف خرس نیست، باید از صبح خروس خوان تا بوق سگ کار کنی، از هزار نفر حرف بشنوی، پس انداز کنی، سکه روی سکه بگذاری تا توانگر شوی.
در حقیقت، ثروت در دنیای کهن بیشتر از منیت ، مردانگی و کار حاصل می شود نه از هستی ؛ دانای درون تقریباً هیچکاره است، به همین خاطر است که می گویند تا رنج تحمل نکنی ، گنج نیابی و مسلماً برای دستیابی به این گنج بهای گزافی می پردازی: جوانی ، خانواده ، لحظات خوش و سلامتی همه فدای مشتی اسکناس می شود.
در حقیقت، ثروت در دنیای کهن بیشتر از منیت ، مردانگی و کار حاصل می شود نه از هستی ؛ دانای درون تقریباً هیچکاره است، به همین خاطر است که می گویند تا رنج تحمل نکنی ، گنج نیابی و مسلماً برای دستیابی به این گنج بهای گزافی می پردازی: جوانی ، خانواده ، لحظات خوش و سلامتی همه فدای مشتی اسکناس می شود.
آنها که معنوی تر و در نتیجه حساس ترند ؛راضی به این فداکاری نمی شوند، آنها از خیر مال و ثروت می گذرند و به زندگی بخور نمیر تن می دهند، بلکه زندگی با معناتری را تجربه کنند؛ البته چشم پوشی از مواهب و لذایذ دنیای مادی ناگوار است.
ثروت در دنیای روشنایی
در دنیای روشنایی مثل همیشه نگاه ما به هستی است، ثروت با اعتماد به راهنمای درون و از انرژی خلاق مان فراهم می آید، برای هستیِ غنی پر کردن جام تهیِ انسان، سهل ترین کار است.
با گوش سپردن به نوای درون و پیروی از الهامات و شهود ثروث از منابع شناخته و قابل پیش بینی و همچنین به طور غیر منتظره و از منابع پیش بینی نشده به سویمان می آید و از آن جایی که هستی را منشأ این ثروت می دانیم، حس رضایت و آرامش درونی را تجربه می کنیم، زیرا دیگر زندگیمان را وابسته به پول نمی بینیم، اسکناس زندگیمان را کنترل نمی کند، دیگر وارسته و آزادیم.
حس امنیت داریم، زیرا هستی مراقب ماست؛ پول می آید و می رود، ما بانک دارانی هستیم که از گردش پول نمی هراسیم، زیرا این پولِ ما نیست، متعلق به هستی ست، ما فقط امانت داران آنیم. پول هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای رفع نیازها و بهره مندی از نعمات دنیایی. از همین رو از تعقیب ثروث لذت می بریم، پول مقصد نیست، پاداش هستی است برای گام گذاشتن در مسیر هستی، برای خطر کردن، دل به دریا زدن و جسور بودن.
جالب تر این که پول در دنیای نوین اندک و محدود نیست، بلکه نماد انرژی بی پایان است و دامنه اش بی کران و نامتناهی است به قدر خودِ هستی. با این توصیف دیگر با پولدار بودن کسی، دیگری تهیدست و فقیر نمی شود، انرژی برای هر که بخواهد به وفور هست، البته راه رسیدن به ثروث برای هر شخصی ویژه ی خود اوست، تنها باید به خودِ برتر تکیه کرد، در مسیر نور گام برداشت و جام وجود را از هستی لبریز کرد. با این حساب شمار ثروتمندان در دنیای نوین به سرعت رو به فزونی خواهد گذاشت، برخلاف دنیای قدیم که ثروت تنها به درصد کمی از مردم تعلق داشت.
ضمن این که، پول در دنیای جدید با سخت کوشی مترادف نیست، دنیای روشنایی، دنیای تعادل است؛ نیازی به فداکاری نیست: « اگر به خودتان اعتماد کنید هر چیزی ممکن است.»
نکاتی برای ثروت آفرینی با اعتماد به راهنمای درون
پذیرا و فعال باشیم
گفتیم که در دنیای نوین با اعتماد به هستی ، دسترسی به منابع نامحدود ثروت میسر است، شاید برای گروهی این ابهام به وجود آید که گوشه نشینی و ارتباط با هستی برای غنی شدن کافی است.
این برداشت اشتباهی است، ثروت نیز به سان سایر روندهای خلاق دارای دو بعد مذکر (فعال) و مؤنث ( پذیرا) ست، بعد پذیرای ثروت مربوط به جذب انرژی خلاق و دریافتش از هستی است و بعد مردانه یعنی حرکت و به فعلیت درآوردن انرژی جذب شده .
این برداشت اشتباهی است، ثروت نیز به سان سایر روندهای خلاق دارای دو بعد مذکر (فعال) و مؤنث ( پذیرا) ست، بعد پذیرای ثروت مربوط به جذب انرژی خلاق و دریافتش از هستی است و بعد مردانه یعنی حرکت و به فعلیت درآوردن انرژی جذب شده .
این دو بخش در اشخاص مختلف به یک اندازه و همگام با یکدیگر رشد نکرده است. مردم دو دسته هستند: برخی فعالند، خوب می دانند چطور بروند، اما در جذب انرژی مشکل دارند، هرچند شبانه روز کار می کنند و در تقلایند اما همیشه هشت شان گرو نه شان است.
بعضی دیگر کاملاً شهودی هستند، ایده های خوبی از هستی می گیرند، طرح هایی که اجرایشان ثروت کلانی برایشان به ارمغان می آورد، ولی با « رفتن» مشکل دارند، آنها برای به فعلیت درآوردن الهاماتشان کوششی نمی کنند.
بعضی دیگر کاملاً شهودی هستند، ایده های خوبی از هستی می گیرند، طرح هایی که اجرایشان ثروت کلانی برایشان به ارمغان می آورد، ولی با « رفتن» مشکل دارند، آنها برای به فعلیت درآوردن الهاماتشان کوششی نمی کنند.
برای بهره مندی از انرژی هستی لازم است هر دو بعد وجودمان را توسعه دهیم؛ هم با خودمان رفیق باشیم تا از خطر کردن ،تعقیب رویاها و الهاماتمان نهراسیم و هر انرژی نیکویی که به سویمان می آید مانند: هدیه، انرژی، سپاس، الهام و ... را با آغوشی باز بپذیریم. و هم به پا خیزیم و انرژی جذب شده درونی را آزاد کنیم. هرگاه دو قطب مذکر و مؤنث درون دست به دست هم می دهند و برای دستیابی به هدفی مشترک دوش به دوش هم تلاش می کنند نتایجی شگفتی به بار می آورند.
تعادل
هماهنگی مهمترین ویژگی در ساختار مالی محسوب می شود: افراط و تفریط در مکتب روشنایی راهی ندارد، دنیای نوین دنیایی میانه است. پس ولخرجی یا خسیسی پسندیده نیست.
بله، هستی منبع بی پایان انرژی است، ولی این بدان معنا نیست که ناسپاس باشیم و پولهایمان را با ولخرجی دور بریزیم، ولخرج ها به بودجه بندی و انضباط بیشتری نیاز دارند.
بله، هستی منبع بی پایان انرژی است، ولی این بدان معنا نیست که ناسپاس باشیم و پولهایمان را با ولخرجی دور بریزیم، ولخرج ها به بودجه بندی و انضباط بیشتری نیاز دارند.
دسته ای هم که به قدری ناخن خشکند که اگر کرور کرور ثروت داشته باشند آب از دستشان نمی چکد، بهتر است دست از ترس بردارند، به هستی بیشتر اعتماد کنند؛ پول خرج کنند و لذت پول خرج کردن را بچشند؛ بدانند که هستی بی اندازه غنی است و همواره حامی آنهاست.
تمرکز
و نکته ی آخر ، تمرکز بر خلق ثروت است. یک بار بعد از امتحان دوستم پرسید: خب، امتحان چطور بود؟
گفتم: افتضاح، یعنی این بدترین امتحانی بود که در عمرم داده ام.
دوستم خندید و گفت : این طوری نگو، بگو ان شاء الله نمره ام خوب می شود.
حسابی کلافه شدم و گفتم : حال و حوصله ندارم، سر به سرم نگذار.
گفت: سر به سرت نمی گذارم، ببین ؛ دیدی مردم همیشه یک پولی کنار می گذارند و می گویند برای روز مبادا؟
شگفت زده پرسیدم: خب این چه ربطی به امتحان داره؟
گفت: خب ، بی ربط نیست. یک عده ای می گویند: ان شاء الله تو عروسی و کار خیر. یک عده دیگر می گویند: این پول را می گذاریم کنار برای دوا و درمان و بلا و ملایی که تو راهه. بعد فکر کردی چی می شه؟ اونهایی که پول برای شادی می گذارن کنار ، پولشان تو شادی خرج می شه، اونهایی که برای دوا و درمان می گذارند کنار یک اتفاق ناخوشایندی برایشان می افتد، پس هیچ وقت نفوس بد نزن، بگو ان شاء لله که خوب می شه، خدا را چه دیدی، شاید سؤالی که فکر می کنی غلط نوشتی درست باشه، یا هزار تا اگر و امکان دیگه، هیچ وقت ناامید نباش و فال بد نزن.
حق با دوستم بود، از آن به بعد سعی کردم که نصیحتش را به یاد داشته باشم و فهرست آرزوهایم را از پیش بنویسم.
تمرکز؛ یعنی، ثروت برای آن چه از قبل خلق کردید به وجود می آید، پس اگر برای مازاد پولی که به زندگیتان سرازیر می شود، برنامه ریزی خاصی نکرده باشید، طوفانهای ناگهانی سر می رسند و پول آمده در یک چشم به هم زدن ناپدید می شود.
گفتم: افتضاح، یعنی این بدترین امتحانی بود که در عمرم داده ام.
دوستم خندید و گفت : این طوری نگو، بگو ان شاء الله نمره ام خوب می شود.
حسابی کلافه شدم و گفتم : حال و حوصله ندارم، سر به سرم نگذار.
گفت: سر به سرت نمی گذارم، ببین ؛ دیدی مردم همیشه یک پولی کنار می گذارند و می گویند برای روز مبادا؟
شگفت زده پرسیدم: خب این چه ربطی به امتحان داره؟
گفت: خب ، بی ربط نیست. یک عده ای می گویند: ان شاء الله تو عروسی و کار خیر. یک عده دیگر می گویند: این پول را می گذاریم کنار برای دوا و درمان و بلا و ملایی که تو راهه. بعد فکر کردی چی می شه؟ اونهایی که پول برای شادی می گذارن کنار ، پولشان تو شادی خرج می شه، اونهایی که برای دوا و درمان می گذارند کنار یک اتفاق ناخوشایندی برایشان می افتد، پس هیچ وقت نفوس بد نزن، بگو ان شاء لله که خوب می شه، خدا را چه دیدی، شاید سؤالی که فکر می کنی غلط نوشتی درست باشه، یا هزار تا اگر و امکان دیگه، هیچ وقت ناامید نباش و فال بد نزن.
حق با دوستم بود، از آن به بعد سعی کردم که نصیحتش را به یاد داشته باشم و فهرست آرزوهایم را از پیش بنویسم.
تمرکز؛ یعنی، ثروت برای آن چه از قبل خلق کردید به وجود می آید، پس اگر برای مازاد پولی که به زندگیتان سرازیر می شود، برنامه ریزی خاصی نکرده باشید، طوفانهای ناگهانی سر می رسند و پول آمده در یک چشم به هم زدن ناپدید می شود.
مثلاً، ممکن است شما بگویید:« من دوست دارم همیشه به قدر احتیاجم پول داشته باشم.»، و اواسط ماه هدیه ای مالی از دوستتان به شما می رسد و چون شما برای این پول اضافه برنامه ریزی ویژه ای نداشتید، یکهو ماشین تان جریمه می شود، سگ تان بیمار می شود، بخشی از خانه تان به مرمت نیاز پیدا می کند و ... و به این نحو ثروت آمده، از بین می رود.
اما اگر از قبل علاوه بر احتیاجاتتان فهرستی از خواسته هایتان را تدارک ببینید، هر وقت پول مازادی به حسابتان واریز شد؛ مصیبت ها را دور می زنید زیرا که برای خرید لباس، مسافرت، تغییر دکوراسیون و یا هر امر خیری که در فهرست آرزوهای شماست خرج خواهد شود.
زندگی در روشنایی : شاکتی گاوین
0 comments:
Post a Comment